امید حسینینژاد | شهرآرانیوز؛ «مرحوم آقای طالقانی مستقیم بود؛ مستقیم فکر میکرد؛ مستقیم عمل میکرد. انحراف به چپ و راست نداشت. نه غرب زده بود و نه شرق زده، اسلام زده بود. دنبال تعلیمات اسلام بود و برای یک ملت مفید بود و رفتنش ضایعه است، لکن او پیوست به آنجایی که برای او تهیه شده است؛ مقامی که برای او تهیه شده است.» این سخن توصیفی کوتاه و دقیق از مرحوم آیت الله طالقانی از زبان امام خمینی (ره) است. او سالها در کنار امام (ره) در مسیر مبارزه قرار داشت و از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.
سخن گفتن یا نوشتن درباره انسان و شخصیتی، چون آیت الله سید محمود طالقانی که سراسر عمر و زندگی اش به تلاش و مجاهدت و مبارزه در راه خدا و آگاهی بخشی به بندگان خدا و زنده کردن سنتهای الهی گذشته؛ کاری بسیار دشوار است. آن انسان وارسته و فرهیخته که بیش از نیمی از عمر نزدیک به هفتاد ساله اش را در زندان، تبعید و مبارزه با حکومت دیکتاتوری شاهنشاهی وابسته به آمریکا و غرب گذراند، به لطف انس با قرآن به خلوص نیتی مثال زدنی دست یافته بود و شخصیتی آن چنان محکم، مقاوم و در عین حال جذاب از خود ساخته بود که به ویژه در دوران زندان و شکنجه و تبعید نه تنها هیچ باج و امتیازی به رژیم شاه نداد، بلکه بعد از آزادی هم از مبارزه دست بردار نبود. یکی از ویژگیهای اندیشهای او حرکت در مسیر تبیین معارف قرآنی بود.
آیت الله طالقانی در شرایطی که دو مکتب مارکسیسم و لیبرالیسم بر جوامع مختلف مسلط بودند و جوانان به یکی از این دو گروه متمایل میشدند، دست به یک نوآوری در تفسیر قرآن و تقریر دین زد که تأثیر بسزایی در جذب گروههای مختلف فکری به دین داشت.
آیت الله طالقانی با نوشتن تفسیر پرتوی از قرآن، راه را برای وارد شدن پیامهای قرآنی در شریانهای جامعه باز کرد و حتی گفته شده دکتر شریعتی تحت تأثیر معارف دینی و قرآنی او بود، البته این رویکرد تفسیری قبل از طالقانی به طور مجمل در آثار نواندیشانی مانند شریعت سنگلجی مطرح شده بود، اما با همت مرحوم طالقانی این نگاه به قرآن در ایران گسترش پیدا کرد و با استقبال روشنفکران و دانشجویان و قشر تحصیل کرده روبه رو شد. برای واکاوی و شناخت هرچه بهتر اندیشههای قرآنی مرحوم آیت الله طالقانی و به مناسبت سالروز درگذشتش گفت وگویی با دکتر محمدعلی مهدوی راد، قرآن پژوه و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران داشته ایم. مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
ویژگی اصلی و بارز تفسیر پرتوی از قرآن پاسخ به نیازهای سیاسی و اجتماعی جامعه و همچنین استفاده کردن از علوم طبیعی در تفسیر قرآن است. با وجود اینکه مفاهیم مربوط به جامعه مثل امت، ناس، عدل، قسط، تعاون، شوری و... در قرآن زیاد به کار رفته، مفسران قبل از آیت ا... طالقانی کمتر از این بعدِ جامعه محور به قرآن نگاه میکردند.
به طور مثال او آیه «و لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» را بر اساس نیاز جامعه ایران تفسیر میکند و میگوید: «لیقوم الناس» برای اینکه مردم خود بجوشند و قیام کنند، نه اینکه آنها مردم را بپا دارند یا درباره آزادی میگوید: «ما که دستوری، چون «لا اکراه فی الدین» داریم چرا باید از آزادی در ابعاد گوناگون ترس داشته باشیم و آزادی دیگران را سلب کنیم؛ چرا که اسلام میفرماید: «قد تبین الرشد من الغی.» در این صورت هیچ مشکلی با آزادی نخواهیم داشت.»
آیت الله طالقانی به معنای واقعی کلمه، یک مفسر قرآن هستند. ایشان به دلیل تواضع و فهم الهی و انسانی که داشتند، اسم اثر خودشان را «پرتوی از قرآن» گذاشتند و در جلد اول آن هم توضیح دادند که این تفسیر نیست، بلکه از جرقهها و پرتوهایی است که در موقع گفتگو با مخاطبان در ذهن ایجاد شده است. در تاریخ اسلام، از سوی علما، دو نگاه به قرآن وجود داشته است؛ یک نگاه تمدنی، علمی و فنی و دیگری یک نگاه هدایت گرانه، هدایت پذیرانه و هدایت گسترانه.
۸۰ درصد آثار در زمینه تفسیر قرآن، مبتنی بر نوع نگاه اول است که نمونههای بارز آن تفاسیر فقهی، علمی و تاریخی از قرآن است. نگاه دوم به قرآن به مثابه کتاب هدایت نظر دارد که مسیر و راه را برای رونده مشخص میکند، یعنی مجموعه قوانین و مقرراتی برای انسان تابع الی رب است که فراز و فرودهای راه و مقصد و مقصود را برای او به خوبی مشخص میکند.
تفسیر آیت الله طالقانی از نوع دوم است، یعنی تفسیرهدایت گسترانه است، تفسیری برای زندگی و متن زندگی است. هدف کلی آیت الله طالقانی این است که مجموعهای را در اختیار انسان مؤمن بگذارد که با خواندن و انس با آن، با قرآن درآمیزد و با آن به عنوان مجموعه قوانین و مقرراتی که به سپیدی میکشاند، حرکت کند. به نظر من این نوع متد و روش تفسیر، از موفقترین تفسیرها است، البته ما چنین تفسیرهایی را در اهل سنت داریم؛ اما آیت ا... طالقانی در این راستا و با این نوع هدف گیری، گاهی تأملات و نکته بینیهایی دارد که انسان فکر میکند، انبوه منابع تفاسیری را در اختیار داشته که با هم درسنجیدن آنها چنین تفسیری را نوشته است، درحالی که این طور نبود، چون ایشان تفسیر پرتوی از قرآن را در زندان نوشته اند و آنجا کتابی به عنوان منبع در اختیار نداشته اند. در واقع هدف اصلی و نهایی ایشان این است که چراغ و مشعلی را روشن کند برای کسی که میخواهد در این مسیر قدم بردارد.
برخی از مفسران، در برابر کشفیات علمی در روزگار جدید چنان خودباخته دستاوردهای پیوسته در حال تغییر دانش نوین شده اند که برای رفع اتهام واپس گرایی از دین و قرآن و دین داران، با دستپاچگی و ناشی گری، به توجیه آیات قرآن و با تأویل زیغ گرایانه، به تطبیق مندرجات قرآن با فرضیههای علمی دست زده اند و با این اقدام خود نه تنها رفع اتهامِ پنداری خود و دیگران را نمیکنند، بلکه پندار خود را تثبیت هم میکنند. آیت الله طالقانی، این خودباختگی و احساس حقارت در برابر علوم جدید را سرزنش میکند.
او خود کتابهای نوین علمی مانند: «زندگی و مرگ خورشید» نوشته ژرژ گاموف، «یک، دو، سه، بی نهایت»، «فرسایش و دگرگونی زمین» نوشته ژروم ویکوف، «مجموعه علمی جهان» نوشته رودلف مین کوفسکی و مانند اینها را با دقت مطالعه کرده است و از مطالب آنها دارای ذهنی روشنتر شده است؛ ذهنی که در پرتو هدایتهای قرآنی، چون ماه از خوشید نور میگیرد و پرتوهایی بر زمین اذهان خواننده میپراکند؛ با خواندن کتابهای علمی، زمینههای تازهای برای فهم روشنتر و بهترِ حقایق تغییرناپذیر قرآنی به دست میآورد و با علم به تغییرپذیر بودن کشفیات علمی و فرضیههای آن، حقایق ثابت آیات را با استفاده از ساختار واژه ها، حرکت حروف، ترکیب کلمات، آهنگ آن ها، حرکات و اعراب آن ها، روشنتر و با بیانی نوتر، باز میگوید. در توضیح کلمه «سراجاً وهّاجاً» چنین میگوید:
«این دو صفت، وضع و چگونگی ساختمان و موقعیت آفتاب را مینمایاند: سراج، چراغ است، [و]، چون در میان خانه منظومه شمسی چنان قرار گرفته که هر یک از غرفهها و گوشههای این خانه را روشن میکند، وهاج است. مجموع این معانی فقط درباره خورشید صدق میکند که سرشار از نور و حرارت و انرژی است و پیوسته از سرچشمه درون خود، انواع قدرتها (انرژی ها) به صورت نور و حرارت به سطح و از سطح آنها به اطراف فضا و سیارات، ساطع میکند که قسمتی از آن منشأ حیات و زندگی زمین میشود. پیشرفت آخرین نظریات و کشفیات فیزیک نجومی، پیوسته از این مطلب پرده بر میدارد.»
به نظر من به لحاظ روشی، تفسیر ایشان در تأمل متن بی نظیر است، اگر بی نظیر نباشد، کم نظیر است، یعنی متن را به گونهای نگاه میکند و با هم گونه هایش در جاهای دیگر قرآن یا به تعبیری در نگاه قرآن به قرآن میسنجد که به همین هدف برسد، یعنی به جایی برسد که چطور این قرآن میتواند هدایتگر باشد.
در تحلیل متن و در شناخت واژه و تأمل در کلمه نیز تفسیر ایشان کم نظیر است، آن هم با توجه به اینکه ایشان در زندان منابعی در اختیار نداشتند. ایشان در روش تفسیری خود، توسعه معنایی برای متن قائل هستند، هرچند که دیگر مفسران هم به توسعه معنایی قائل هستند، ولی تأملی که ایشان در توسعه معنایی دارند، حیرت آور است. وی در بعضی جاها فکر میکنند که این توسعه معنایی شاید خواننده را به راحتی قانع نکند، به ویژه اگر خواننده متخصص باشد؛ برهمین اساس به بحثهای فنی تفسیر و اشاره کردن به روایات میپردازند.
روشنترین مثال برای اشاره به روش تفسیری ایشان، شاید آیه «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ» باشد. چون براساس آنچه که در تفاسیر وجود دارد کسانی بودند که قبل از اسلام به هردلیلی دختران را زنده به گور میکردند که آیات ۸ و ۹ سوره تکویر نیز به این سنت جاهلانه و ضد انسانی اشاره میکند: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ، بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؛ و آن گاه که از دخترِ زنده به گور شده پرسند، به کدامین گناه کشته شد؟»؛ مرحوم آیت ا... طالقانی با همین نگاه هدایتگرانه، زمان شمول و جهان شمول در گذرگاه زمان که قرآن را مشعل راه قرار میدهد، فرمودند یکی از ابعاد آیه این است که زمانی از استعدادها و افکار و خلاقیتهای زنده به گور و مورد ستم قرار گرفته سؤال میشود، یعنی از کسانی که ستمگرانه اجازه رشد به این اندیشهها و استعدادها ندادند، سؤال میشود چه شد که چنین شد؟
آیت الله طالقانی در پاورقی برای اینکه حاشیه را از ذهن بگیرد و اگر کسی اشکال بگیرد که این توسعه معنایی بیش از اندازه است، بحث را به ماجرای فرزند حضرت زهرا (س) که سقط شدند، میبرد و روایتی بیان میکند مبنی بر اینکه این آیه اشاره به مظلومانی هم که کشته نمیشوند، ولی فضای زندگی به صورتی از آنها گرفته میشود نیز مرتبط است؛ در واقع با مجموعه نصوص دینی و بعضی از تأملات به اینجا میرسد که این توسعه معنایی را فهم پذیر کند. به نظر من این تفسیر هم در توجه به ویژگیهای تحلیل متن و سنت تفسیر قرآن مهم و در خور توجه است و هم در زمینه توجه به مؤلفههای جدید در فهم متون دینی.