آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ همه چیز برای هنرمند شدن از خانواده شروع میشود. این را رضا بدرالسماء میگوید که نشان درجه یک هنری، چیزی معادل دکتری افتخاری بر سینه اش خودنمایی میکند و توی ۷۲ سالگی، تجربه حضور در بیش از چهارصد نمایشگاه داخلی و خارجی را داشته است. اما پدرش نه اینکه هنرمند باشد، هنر پدری کردن را خوب بلد بوده. برادر بزرگتر رضا هم زمانی که عشق به نقاشی کردن را علنی میکند، همین پدر دستش را میگیرد میبرد خیابان چهارباغ اصفهان پیش اصغر شمس تا آنجا نقاشی بیاموزد.
برادرش که کمی بعدتر میناکاری را دنبال میکند، میشود اولین معلم خصوصی رضا. روزها درس میخواند و شبها پای چراغ نفتی کم سویی، تمرین نقاشی میکند. میرود پشت ویترین مغازههای چهارباغ، ساعتها زل میزند به صنایع دستی و ریزه کاری هاش. حتی وقتی دست در دست پدر، روی فرش عزای اباعبدا... مینشیند، حواسش پرت نقوش کتیبه هاست.
اولین باری هم که با پدرش به مشهد میآید، به خواسته پیرمرد، در اولین نظر به گنبد طلایی امام رضا (ع)، آرزو میکند پدرش خانهای بزرگ داشته باشد برای اقامه عزای اهل بیت (ع). اجل، منتظر اجابت دعای او نمیشود، اما رضا، بعدتر که برای خودش مردی میشود، در خانهای بزرگ که معتقد است وام دارِ همان نگاه اول به گنبد سلطان است، روضهها میگیرد به یادبود پدرش. ارث پدری رضا بدرالسماء هم میشود همان قطرات اشکی که وقت قلم زدن بر تابلوی ظهر عاشورا بر روی بوم نقاشی میافتاد.
برای او، عاقبت به خیری آثارش یعنی ماندگار شدن در موزه آستان قدس رضوی و خوش نشینی به روی درهای میناکاری شده حرم امیرالمومنین (ع) و حضرت عباس (ع). رضا بدرالسماء، رنگ و بوم و قلم را وقف مفاهیم قرآنی کرده است. از تابلوی «سفینه النجاه» و «ظهر عاشورا» و «واقعه غدیر» گرفته تا «شهدای اصفهان» و «شهدای منا» و «شهید حججی». هر آنچه که در مضمون، قرابتی با طریق ا... داشته باشد، میتواند از سرانگشتان عاشق پیشه رضا بدرالسماء بلغزد و بر بوم هنر ماندگار شود.
او که تمام و کمال، امانت دار نام برازنده اش بود، حالا در ۷۲ سالگی به زیبایی پیرغلام امام رضا (ع) شده است تا با اهدای چندین و چند تابلوی زیبا و باشکوه، زیارت نامه اش را با ترکیب رنگ و انحنای نازک خطوط، زمزمه کرده باشد.