«اختلاف قیمت مسکن در مناطق برخوردار و حاشیه شهر چقدر است؟ در برخی مواقع حدود ۱۰برابر است. با بسته معیشتی نمیتوان این اختلاف را رفع کرد. باید اختلاف پایین شهر را با بالاشهر کم کنیم. این امر با بازآفرینی و ایجاد سرانههای خدماتی، احداث پروژههای پیشران توسعه، بیمارستان، پارک، فضای سبز و... محقق میشود.» اینها بخشی از سخنان شهردار مشهد در یک برنامه زنده تلویزیونی است که از انقلاب کیفی در رویکردها و روندهای خدمت رسانی با طراحی چالش و پویشی تحول آفرین در دوره ششم مدیریت شهری خبر میدهد.
حاشیه نشینی یا پدیده سکونتگاههای غیررسمی، نفس شهرها را گرفته و چهره شهر را مکدر ساخته است. پرداختن ناخودآگاه شهرداریهای دورههای مختلف به توسعه مراکز برخوردار شهری، فاصله نقاط توسعه یافته و رشدنایافته شهری را بیشتر و بیشتر کرده است.
همچنین اثرات اجتماعی مخربی که نپرداختن به مراکز کم برخوردار شهری داشته است، به علاوه آسیبی که به عدالت اجتماعی وارد میکند، شهرداری و شورای اسلامی شهر را بر آن داشته است که به دنبال متوازن و متعادل کردن خدمات در متن و حاشیه شهر باشند تا بدین ترتیب گامی بلند برای ایجاد توسعه همه جانبه و تحقق عدالت اجتماعی در گستره شهری بردارند، به ویژه اینکه در بند ششم چرخشهای تحول آفرین سند چشم انداز جهان شهر برکت و کرامت تأکید شده است: «اقدام بر اساس آمایش و عدالت در تخصیص منابع و فرصتها به جای عدالت توزیعی.» تحقق قطعی و کامل این امر بسیار سخت است و با مشکلات و مقاومتهای فراوانی همراه خواهد بود، اما بدون شک تغییر شیب خدمات به سمت حاشیه شهر میتواند ایجادکننده عزم جدی مدیران و تصمیم گیران برای تحقق پیشرفت همه جانبه و متوازن باشد.
البته این امر به تنهایی به دست شهرداری محقق نخواهد شد، بلکه همه نهادهای دولتی و بخش خصوصی نیز باید در این فرایند نقش آفرینی کنند؛ زیرا بسیاری از امور شهر بین نهادی است و با نگاه جزیرهای و بخشی به خوبی مدیریت نمیشود.
نکته مهم دیگر اینکه توسعه متوازن شهری باید با ملاحظات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و انجام شود؛ اما باید فرابخشی، همه جانبه، آگاهانه، عالمانه و با پرهیز جدی از نگاه سیاسی باشد تا ضمن پیشبرد امور بر اساس «نقشه جامع علمی خدمت رسانی»، منافع شهر و شهروندان را عادلانه تضمین و تأمین کند.
آمایش شهری قبل از اینکه به عمل بپردازد، نوعی تفکر، مبانی و معیار تصمیم گیری در امر توسعه مبتنی بر اراده آگاهانه، عالمانه و خردمندانه است که آن را «سیاست آمایش شهری» میخوانند؛ امری مهم که در قالب تغییر شیب خدمت در عمل تعبیر میشود.
بهره گیری از «مدل رشد هوشمند» در فرایند آمایش شهری و ایجاد رشد متوازن خدمت، میتواند نتایجی چشمگیر به بار بیاورد. این مدل بر قابلیت دسترسی تأکید میکند؛ یعنی فعالیتهایی که مردم مدام با آن سروکار دارند، دردسترس آنها باشد. به همین دلیل، واحد اصلی برنامه ریزی رشد هوشمند، جوامع محلی هستند. امروز تغییر شیب خدمت برای توسعه فراگیر شهری نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای ایجاد برخورداری همه شهروندان از امکانات شهری است.