از آنجاکه امام رضا (ع) بهعنوان مبارزی خستگیناپذیر در خط ممتد مبارزه سیاسی اهلبیت (ع) با هدف تشکیل حکومت اسلامی حرکت میکرد و چهرهای اثرگذار در سیاست و اجتماع زمانهاش شناخته میشد و باتوجهبه ابعاد تمدنی هجرت تاریخی امام رضا (ع) از مدینه به مرو، حکمرانی رضوی میتواند گرهگشای بسیاری از مسائل روز جامعه اسلامی باشد.
تمایز کنش اجتماعیسیاسی امام رضا (ع) از دیگر اهلبیت (ع) برخاسته از دو عامل «پیچیدگی اوضاع سیاسی زمانه» و «تشدید فرقهگرایی درونشیعی» است. نکته مهم در سیره رضوی آن است که امام رضا (ع) باتوجهبه مشکلاتی که جامعه اسلامی از آن رنج میبرد، حکمرانی دستگاه امامت را بهسوی حکمرانی علمیفرهنگی سوق داد. این چرخش در حکمرانی در دو سطح قابلبررسی است.
سطح اول آن مقابله با جریان علوم ترجمهای و وارداتی به جهان اسلام است. با گسترش مرزهای سرزمینهای اسلامی و گسترش روابط خلافت عباسی با کشورهای همسایه، سطوح روابط نرم مانند روابط فرهنگی و علمی نیز روزبهروز گسترش مییافت. نگاهی گذرا به مترجمان برجسته آن دوران نشانگر این است که یهودیان و مسیحیان سهم بسزایی در ترجمه آثار غیرعربی داشتهاند و گروهی از آنها تلاش وافری برای انتقال و نشر عقاید فاسد و مسموم خود به محیط اسلام داشتند.
بخشی از فعالیتهای امام رضا (ع) در دوران امامتش معطوف به مقابله با همین جریان است و موجب گونهای از حکمرانی نرم به کوشش ایشان شده است که در دیگر دورههای زندگی اهلبیت (ع) شاهد آن نیستیم.
شاید اختصاص لقب «عالم آل محمد» به ایشان از همین رو باشد که توانست با این جریان مقابله و کجبودن بنای علوم وارداتی به جهان اسلام را به همگان ثابت کند. شیوه امامرضا (ع) در این مقابله از طریق تربیت شاگردان، تبیین اسلام ناب محمدی، ترویج سنت و سیره نبوی و ارتباط گسترده با مردم و بدنه اجتماعی انجام شده است.
سطح دوم چرخش بهسوی حکمرانی علمیوفرهنگی، رویارویی با اصحاب ادیان و اثبات برتری و قوت اسلام بر دیگر ادیان است.
باتوجهبه رویکرد دستگاه خلافت عباسی در گسترش دیگر مکاتب فکری و ادیان موجود، رشد دیگر ادیان و مکاتب فکری در جهان اسلام سرعت گرفته بود و این امر در دوران امام رضا (ع) به اوج خود رسیده بود و در حال تبدیل به بحران در جامعه اسلامی بود.
امام رضا (ع) با پذیرش ولایتعهدی و رویارویی جدی با اصحاب ادیان و مکاتب فکری در قالب مناظرهها و مباحثههای دونفره و چندنفره، با این بحران مقابله کرد؛ بهگونهای که امام رضا (ع) در شرق سرزمینهای اسلامی که رزمگاه ادیان محسوب میشد، بزرگان ادیان و مذاهب را شکست داد.
با بررسی زندگی و زمانه امام رضا (ع) این نکته روشن میشود که اوضاع زمانی وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی بیشباهت به دوران امام رضا (ع) نیست و برای گذر از این وضعیت در این روزگار، بازخوانی ابعاد حکمرانی امام رضا (ع) ضرورت مییابد. این دو دوره تاریخی از سه جهت با یکدیگر شباهت دارند که همان وجوه نیازمندی انقلاب اسلامی به حکمرانی رضوی نیز هست:
۱ ـ انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) از دل قرائتهای گوناگون اسلام، قرائت اسلام ناب محمدی را در جهان اسلام علم کرده است؛ همانگونه که امام رضا (ع) در میان تکثر موجود در میان فرق و مذاهب اسلامی، به ترویج و تبیین سیره نبوی و اسلام برخاسته از سنتهای نبوی پرداخت. ازاینرو انقلاب اسلامی در راستای مقابله مستمر با قرائتهای غیراصیل از اسلام، نیازمند حکمرانی رضوی با رویکرد علمی و فرهنگی است.
۲ ـ جمهوری اسلامی امروز با هجوم خاموش علومانسانی وارداتی غربی روبهروست. همانگونه که در دوران امام رضا (ع) ورود علوم ترجمهای، موجودیت علم الهی اهلبیت (ع) را تحتشعاع خود قرار داده بود و امام رضا (ع) به مقابله با آن پرداخت، ضروری است با بهرهگیری از معارف اهلبیت (ع) در برابر این هجوم خاموش ایستاد.
۳ ـ اهداف و آرمانهای جهانی انقلاب اسلامی و گسترش روابط بینالمللی جمهوری اسلامی ضرورت رویارویی عالمانه با اصحاب ادیان و مکاتب فکری دنیا را روشن میسازد که بدون شک با الگوگیری از سیره امام رضا (ع) و به حداکثر رساندن آن در الگوی حکمرانی بینالمللی جمهوری اسلامی هموار میشود.