آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ شهرت امامرضا (ع) به عالمآلمحمد (ص) دلایل و فلسفههای زیادی دارد که پاسخ به شبهات و حضور مؤثر و آزاداندیشانه در مناظرات ازجمله آنهاست؛ چنانکه آن حضرت در عصری که فرقههای مختلف مجال جولان یافتند و مأمون به اسم علمدوستی، اما با باطن اهلبیتستیزی فلسفه و علوم ملل و ادیان را وارد مرزهای اسلام میکرد، با چنان قدرت و صلابت و پرهیز از تعصب و جمود، علَم تبیین به دست گرفتند و پاسخگوی شبهات و سؤالات شدند که حتی برای بزرگان ادیان و مکاتب راهی جز اعتراف به علم بیمثال آن حضرت باقی نماند. از این رو، مروری داریم بر برخی جلوههای این پاسخگویی و مبارزه کلامی در سیره امامرئوف (ع).
امامرضا (ع) در عصر خود با دیدگاههای کلامی انحرافی روبهرو بودند؛ مباحث مربوط به توحید، بهویژه بحث صفات خدا، ازجمله صفت عدل که ارتباط مستقیمی با موضوع جبر و اختیار داشت.
فرقه اهل حدیث با تکیه بر ظاهر آیات و روایاتی که دال بر تشبیه بود، خداوند و صفاتش را به شکل انسان تصویر میکردند و برای خداوند چشم و دست و پا و... قائل بودند.
از دیگر مباحث کلامی میتوان به مسئله رؤیت خداوند، اثبات دست برای خداوند و بخشودهنشدن گناهان کبیره اشاره کرد.
پس از شهادت امام موسیکاظم (ع) در سال ۱۸۳ قمری، عواملی دست به دست هم داد تا عدهای ایشان را آخرین امام و حضرت مهدی (عج) بدانند و بر این اساس، بر ایشان توقف کنند و امامت امامرضا (ع) و دیگرامامان معصوم (ع) پس از ایشان را نپذیرند.
پیروان واقفیه امامت راتا امام موسیکاظم (ع) قبول داشتند و از اعتراف به امامت امامرضا (ع) سرباززدند و معتقد بودند که امامکاظم (ع) همان مهدی موعود است که در غیبت به سر میبرد و رجعت خواهد کرد.
توقفکنندگان بر امام موسیبنجعفر (ع) به گروههایی تقسیم شدند که در مواردی مانند چگونگی رحلت و غیبت و ظهور و قیام آن امام با هم اختلاف داشتند.
مسئله توقف بر امامکاظم (ع) را عدهای از اصحاب برجسته و وکلای آن حضرت ترویج میکردند و با توجه به این امر، مشکلات فراوانی را برای جامعه شیعه بهوجود آوردند.
تفسیر و برداشت نادرست و اشتباه یا بهعبارت دیگر کجفهمی از روایات، یکی از فعالیتهای این گروه بوده است.
عامل برجسته دیگر انگیزههای مادی و مالی است. این گرایش افراطی به دنیا و دنیادوستی موجب شد که حتی عدهای از بزرگان اصحاب امامکاظم (ع) به انحراف کشیده شوند و انشقاقی بزرگ در جامعه شیعه را به وجود آورند.
از دیگر علل انحراف برخی شیعیان پس از شهادت امامکاظم (ع)، فعالیتهای گسترده سیاسی امامکاظم (ع) در راستای تشکیلاتیکردن شیعه و درنتیجه سوءبرداشت برخی شیعیان از این فعالیتها بوده است.
برخی شیعیان گمان کردند که امامکاظم (ع) همان مهدی موعود هستند. از این رو شهادت و رحلت ایشان را پیش از تشکیل حکومت آرمانی و براندازی ظلم و جور، منتفی دانستند و به غیبت و سپس رجعت و قیام ایشان معتقد شدند.
غیبتهای طولانی امامموسیکاظم (ع) بهعلت زندانیشدنهای پیدرپی ایشان در اواخر عمر و سرانجام شهادت امام در زندان بود که این همه، یاریگر واقفیان در تعابیرشان شده بود
(صفریفروشانی، ۱۳:۱۳۸۸-۱۲).
امامرضا (ع) در دوران حضور در مدینه به پاسخگویی و مبارزه با فرقه واقفیه پرداختند.
ایشان در مسیر هجرت از مدینه به مرو و نیز در مرو این مبارزه را ادامه دادند. نقل است در مسیر، شخصی به نام جعفربنمحمد نوفلی شبهه واقفیه مبنی بر زندهبودن امامکاظم (ع) را بیانکرد و امامرضا (ع) پس از دروغگو نامیدن و لعن آنها، به ارائه پاسخ پرداختند (طبرسی، ۱۴۱۷: ۲/۵۹).
حضرت در پاسخ نامه علیبنعبدا... زبیری که از واقفیه سؤال کرده بود، نوشتند: واقفی ستیزهگر و معاند حق و پایدار بر گناه اسـت و اگـر واقفی با این عقیده بمیرد، جایگاهش جهنم است و جهنم بدجایگاهی است (طوسی، ۱۴۰۴: ۲/ ۷۵۶-۷۵۵).
شخصی از امامرضا (ع) درباره پدر ایشان پرسید و آن حضرت در جواب فرمودند: پدرم همانند پدرانم از دنیا رفته است. آن شخص پس از شنیدن پاسخ امام، گفت: پس با این حدیثی که زرعةبنمحمد حضرمی از سماعةبنمهران از امامصادق (ع) نقل کرده است، چه کنم؟ و آن حدیث چنین است که امامصادق (ع) فرمود: همانا این فرزندم (امام کاظم (ع)) به پنج تن از پیامبران شباهت دارد؛ بر او حسد ورزیده شد همانطور که بر یوسف حسد ورزیده شد، و غایب میشود همانطور که یونس غایب شد و. امامرضا (ع) در پاسخ فرمودند: زرعه دروغ گفته است، حدیث سماعه اینگونه نیست. امامصادق (ع) فرمود: صاحب این امر، یعنی قائم (عج)، به پنج تن از پیامبران شباهت دارد و نفرمود: فرزندم (طوسی، ۱۴۰۴: ۲/۷۷۴).
امامرضا (ع) در پاسخ به شبهاتی که در موضوع ولایتعهدی ایشان مطرح شد نیز پاسخهای منطقی و مستدل داشتند. شخصی به نام محمدبنعرفه از ایشان پرسید:ای فرزند رسولخدا (ص)! چه امری سبب شد تا شما در ولایتعهدی داخل شوید؟ حضرت در پاسخ فرمودند: آنچه سبب شد جدم امیرالمؤمنین (ع) داخل بر شورا (تعیین خلیفه سوم) شـود (عوالمالعلوم، ج ۲۲، ص ۲۸۵).
طبق روایت مشروحى که قطب راوندى در کتاب «الخرائج» آورده است، هنگامى که آتش فتنه در بصره بالا گرفت و فرقههای مختلف و مکتبهاى گوناگون آنجا را پایگاه فعالیت خود قرار دادند، امامرضا (ع) براى خاموشکردن آتش فتنه به بصره رفتند و علماى بزرگ مسیحى و یهودى و کسان دیگر را دعوت کردند. سپس فصول مختلف انجیل و بشاراتى را که درباره پیامبر اسلام (ص) در آن آمده است، تا بشارات اسفار مختلف تورات و زبور، همه را برشمردند.
سپس به مردم مسلمان که در آن مجلس حضور داشتند، رو کردند و در بخشى از سخنانشان چنین فرمودند: اى مردم، آیا کسى که با مخالفانش به آیین و کتاب شریعت خود آنها احتجاج و استدلال کند، از همه باانصافتر نیست؟ عرض کردند: چرا (مناظرات تاریخى امامرضا (ع) با پیروان مذاهب و مکاتب دیگر؛ صص ۹۳ و ۹۴).
از آثار موجود در باره این فتنه:
کتاب «الحیاۀ السیاسة للإمام الرضا (ع)» از جعفر مرتضی حسینیعاملی
کتاب «الواقفیة دراسة تحلیلیة» از ریاض محمدحبیب الناصری
مقاله «فرقههای درون شیعی دوران امامت امامرضا (ع) (با تکیه بر فطحیه و واقفیه)» از نعمتا... صفریفروشانی
مقاله «واقفیه» از حسن حسینزاده شانهچی
مقاله «دودستگی در شیعیان امامکاظم (ع) و پیدایش فرقه واقفیه» عـلی بـیوکارا
پایاننامه سیدجلال امام، با عنوان «بررسی زمینهها و عوامل پیدایش اندیشه توقف بر امامان شیعه»