فعالان فرهنگی حزب اللهی در برخورد با مسئله حجاب در فضای عمومی چه کار باید بکنند؟ دو طیف نظر در این باره وجود دارد. یک طیف که قدیمیتر هم هست، حجاب را در صدر مسائل میبیند و طبیعتا نزدیک فصل گرما دغدغه هایشان خیلی جدیتر میشود. همه دنبال راهکار هستند که چه باید کرد. این نگاه در دهههای هفتاد و هشتاد به بچههای حزب اللهی منتسب بود. جریان دیگری در تقابل با این جریان به وجود آمد. آنها میگفتند که باید اسلام را کلانتر ببینیم و حجاب اگرچه مسئله است، اما در صدر مسائل نیست.
ما مسئله بیکاری و تورم و... را داریم و به تعبیری در این وضعیت برای بچه مذهبیها «کلاس» ندارد که به حجاب بپردازند. این گروه میگویند مردم معتقدند که مذهبیها گرسنگی مردم را درک نمیکنند که به مسئله حجاب میپردازند و مشکلشان موی جوانان است. خیلی از کسانی که به این نگاه گرایش پیدا کردند، خودشان آدمهای مذهبی و محجبه هستند.
این دو نگاه نتیجه عملی دارد؛ جریان اول امربه معروف و نهی ازمنکر زبانی و راهپیمایی زنان محجبه را در دستورکار قرار میدهد، اما جریان دوم میگوید وقتی بانک داری ربوی وجود دارد، باید مطالبه مذهبیها به سمت اصلاح بانک برود. مثلا میگویند در تقابل عامل و ساختار چرا این قدر به عامل توجه میشود و ساختارهای فسادزا موردتوجه قرار نمیگیرد.
نخستین شباهتی که این دو نگاه با هم دارند، این است که هردو نگاهشان به جامعه خودی محدود است و نگاه جامع و بین المللی و جهانی ندارند.
ما در جهان، جریان دیگری هستیم. حتی کسی که فرهنگ و اقتصاد و تربیت را با هم متصل میبیند، باز هم نگاهش به درون جمهوری اسلامی محدود است. نگاه دیگر نیز همین محدودیت را دارد و نگاهش خرد است و جهانی نیست. از این نگاه حفظ حجاب جهاد اکبر است و باید زنان آن را رعایت کنند. هردو جریان درد و درمان را درون مرزهای جمهوری اسلامی میبینند.
هردو نگاه حجاب را موضوعی فرهنگی و تربیتی میبیند. نگاه دوم هم اگر اقتصاد را مؤثر میبیند، معتقد است حجاب به مثابه امری فرهنگی، با اقتصاد ارتباطاتی دارد و خب اقتصاد هم اولویت دارد. شباهت سوم این است که هردو فارغ از نگاهی تاریخی، موضوع حجاب را تحلیل میکنند.
از موضع اسلام ناب حفظ حجاب یک دغدغه است. حجاب به عنوان نماد دین داری جامعه با هویت دینی است. نمیتوانیم به راحتی بگوییم حجاب مسئله نیست یا مسئلهای دست چندم است.
اولین موضوع این است که برخلاف دو جریانی که حجاب را درون مرزهای ایران میبینند، نگاه حزب اللهی این است که نه تنها حجاب، بلکه بسیاری مسائل دیگر ذیل یک «جنگ» قرار میگیرد. دو جبهه وجود دارد که میانشان تقابل است. جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار. حجاب در میانه این جنگ خودش را مطرح میکند.
حفظ حجاب هم جهاد اکبر است و هم جهاد کبیر. چون به عنوان جنگ دو جبهه است. یک نگاه سیاسی به این موضوع وجود دارد. گویا دو جریان قدرت در جهان رودررو قرار گرفته اند و حجاب نه تنها یک مسئله فرهنگی و تربیتی، بلکه مسئلهای سیاسی است و در عرصه روابط بین الملل هم میتواند در چالش حقوق زن مطرح شود.
نگاه تاریخی در زمینه حجاب نیز داریم. این نگاه تاریخی دو رویکرد قبلی ما را هم اثبات میکند. ما اگر به حجاب نگاهی تاریخی بیندازیم، میبینیم که یک جریان ظالمانه و استعمارگر وجود دارد که در قرن نوزدهم به اوج رسید. این جریان ظالمانه برای زیاده خواهی و سلطه گری اش دنبال سیاستهایی میگردد و به شدت هم اقتصادی به موضوعها نگاه میکند. او برای حاکم کردن سلطه اش به سراغ حجاب رفته است. ما سه نوع استعمار داریم؛ یکی استعمار کهن که با لشکرکشی نظامی صورت میگیرد. بعد استعمار نو را داریم که به وسیله دولتمردان دست نشانده صورت میگیرد و منافع استعمارگران تأمین میشود.
جریان سوم استعمار فرانو است که به دنبال سلطه بر اذهان مردم هستند و این اذهان آمریکایی شده منافع آمریکا را تأمین میکنند. استعمارگر برای اینکه موفق شود، باید اندیشه و حس مقاومت را از جامعه هدف بگیرد و، چون دین الهام بخش اندیشه مقاومت است، استعمار با آن مقابله میکند. طبیعی است که سلطه گر اگر بخواهد هویت خاصی را به کشوری غالب کند، باید هویت پیشینی او را بگیرد. در لایه اقتصادی باید سود و سرمایه به حداکثر برسد.
به این ترتیب از زن به عنوان نیروی کار ارزان استفاده میکند؛ بنابراین نخستین مانع حجاب است که باید با آن مقابله شود. از طرفی اگر زنان را به سمت مصرف ببرد، چرخ نظام سلطه و سرمایه داری خواهد چرخید. حجاب به مثابه مانع نقشی اساسی دارد. از طرف دیگر، زن مبلغ خوبی برای کالاهای سرمایه داری است و کم کم خودش به کالا تبدیل میشود. به این ترتیب در چند لایه نظام سلطه زن یک عنصر اساسی میشود. زن محجبه سد بزرگی دربرابر زیاده خواهی نظام سلطه است.
اگر استعمار بخواهد جامعهای را سست کند که دیگر مقاوم نباشد، باید شهوت رانی را ترویج کند. جامعهای که اهل شهوت رانی باشد، مجاهد نخواهد بود. طبیعتا باید درباره عنصر زن سرمایه گذاری کرد. در میان دعوای جبهه حق و باطل طبیعی است که جبهه باطل این قدر بر مسئله حجاب سرمایه گذاری کند. جریان حزب اللهی نمیگوید حجاب در رأس مسائل نیست، اما تحلیلش تحلیل دقیقی است و موضوع را تاریخی، سیاسی و کلان و جهانی میبیند. پس تحلیلش با دو جریان دیگر متفاوت است.
خوب است که به موضوع جهاد با نفس زنان در مقوله حجاب اشاره کرد، اما قضیه فقط این نیست، بلکه حفظ حجاب، جهاد کبیر است؛ یعنی تأثیرنگرفتن از جبهه مقابل. حفظ حجاب یعنی این جامعه هویتی مستقل دارد و به راحتی تحت تأثیر فرهنگ جبهه مقابل قرار نمیگیرد.
بی سبب نیست این همه مسخره کردن حجاب در رسانه ها. البته این حرف درست است که مسائل مهم تری از حجاب وجود دارد، اما مسئله حجاب هم با همان مسائل مهم مرتبط است. ما میگوییم ربا در بانکها مانند بی حجابی از همان نظام سرمایه داری نشئت میگیرد. به اسم آزاداندیشی و روشن فکری نباید حجاب را از اولویت خارج کنیم.
کشف حجاب رضاخان دقیقا در زمان سلطه استعمار نو اتفاق افتاد. جالب است که سه کشور؛ یعنی آتاترک در ترکیه، رضاخان در ایران و امان ا... خان در افغانستان سیاستی را اجرا کردند که استعمارگران دیکته کرده بودند. دقیقا همان اتفاقی که در ایران باعنوان تطهیر دوره پهلوی و مدرنیزاسیون او رخ داد، در افغانستان هم بود و دوره امانی را پررنگ و تطهیر میکند. در دوره کنونی هم که دوره استعمار فرانو حاکم است، بی حجابی را ترویج میکنند که اتفاقا اجباری هم هست، اما به صورت نرم.