آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ وقتی سخن از اصول دین به میان میآید، بیشترمان فکر میکنیم به اصطلاح آنها را فوت آب هستیم، اما در معرکه مشکلات و سختی هاست که میبینیم چقدر پایمان در اعتقاد به این اصول میلنگد. بر این اساس ضرورت دارد که در ورای روزمرگی ها، گرد غفلت از آنها بگیریم و به قول امروزیها به روز کنیمشان؛ مسئلهای که در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین ذاکر، خطیب و کارشناس مذهبی، به بحث و بررسی گذاشته ایم که در ادامه مشروح آن میآید:
اول اینکه هر عقیده و دعوتی خود را حق معرفی میکند و هر آدمی باید برای دفع ضرر محتمل، با «تحقیق» تشخیص دهد کدام عقیده منطبق بر حقیقت است. دوم اینکه تقلید در اصول دین به دور و تسلسل منجر میشود. زیرا اعتماد بر منابع دینی، انبیا، اولیا و علمای دین، خود فرع بر پذیرش حجیت آن منابع و سخن آن اشخاص است که با عقل ثابت میشود. سوم اینکه تقلید در «اصول دین» با منطق قرآن جایز نیست. زیرا در این صورت بشر با تقلید از پدرانش و تبعیت از حدس و گمان از هدایت بازمی ماند و درنهایت اینکه تقلید از دیگرى به دلیل نیاز دارد و این دلیل منحصر به فروع دین است. اصول دین امور فطرى محدودى است که هر کس به فراخور عقل خویش میتواند دلیلى براى آن داشته باشد.
مشهور میان علماى اسلام، چه اهل سنت و چه شیعه، این است که اصول دین و احکام اعتقادى تقلیدناپذیرند و باید درباره این امور تحقیق کرد و به یقین یا اطمینان رسید، اما این اصول آموزشی هستند. برای مثال انسان نمیتواند اصول دین را از امام صادق (ع) تقلید کند، اما حضرت به انسان در ارائه برهان و یادگیری و فهم این اصول کمک میکند؛ بنابراین برای فهم اصول دین باید از امامت شروع کرد. زیرا امام به شناخت خدا کمک میکند.
این سخن عرفانی نیست، بلکه در متن زیارتهای اهل بیت (ع) به آن تصریح شده است؛ چنان که در زیارت جامعه کبیره میخوانیم هر که خواست خدا را بشناسد، از شما شروع کرد؛ بنابراین اگر امیرالمؤمنین (ع) و امام حسین (ع) و وجود مقدس حضرت بقیةا... الاعظم (عج) را شناختیم، خدا را میشناسیم. چون آن حضرات به دلیل فهمی که از خدا دارند، راه این شناخت را برای ما هموار میکنند.
ائمه (ع) بندگانی هستند که بیشتر به خدا نزدیک بوده و بیشتر خدا را شناخته اند؛ چنان که امام علی (ع) فرمودند: من خدایی را که نبینم، عبادت نمیکنم! برخی کج فهمان این طور برداشت میکنند که مگر خدا جسم است؟! نه، این طور نیست. این سخن یعنی اینکه هرجا را مینگرم، لبریز از خدا و آثار اوست و هیچ جا عاری از او نیست. پس اگر کسی بخواهد اصول اعتقاداتش صحیح باشد، باید خدا را از چشم و منظر امیرالمؤمنین (ع) و دیگر ائمه (ع) بشناسد.
امام حسین (ع) فرمودند: اى مردم! همانا خداى بزرگ بندگان را نیافریده است مگر براى آنکه او را بشناسند. وقتى او را شناختند، او را پرستش خواهند کرد و هنگامى که او را پرستش کردند، از بندگى غیر او بى نیاز میشوند. مردى گفت: اى فرزند رسول خدا (ص)، پدر و مادرم فدایت باد، شناخت خدا چیست؟ فرمود: عبارت است از شناخت مردم هر زمان از امامشان؛ آن امامى که اطاعت او بر آنها واجب است.
اینکه ما خدا را رازق نمیدانیم، جزو شرک خفی است. گاهی خدایی را عبادت میکنیم که در بالا و پایین شدن قیمت دلار به ما کمک نمیکند و بعد میگوییم این چه خدایی است؟! ما در اعتقاد به رزاقیت خدا و ناظربودن او مشکل داریم. وقتی با تجهیزات پیشرفته برای نظارت مثل دوربینهای مداربسته، باز هم دزدی رخ میدهد، یعنی باید به قدرتی بالاتر برای دوری از بزه و گناه اعتقاد داشت؛ مسئلهای که این روزها با خیلیها نمیتوان از آن صحبت کرد. برای مثال تا بگوییم چرا ازدواج نمیکنی؟ پاسخ میدهد: مال و دارایی از کجا بیاورم؟!
متأسفانه خدا را از منظر خود شناخته ایم؛ خدایی که نه علم دارد، نه قدرت و نه نظارت. قرآن در شرح نگاه یهود به خدا میفرماید: «و قالت الیهود ید اللَّه مغلوله» یعنی دست خداوند بسته است.
اگر خدا را از منظر ائمه (ع) بشناسیم، اعتقادمان به خدا و توحید و عدل و معاد تغییر میکند. برخی میگویند خدا عادل نیست، خدایی که فقیر و غنی دارد، خدایی که سیل میفرستد و... اینها را با معادلات بشری میسنجند. اگر با نگاه توحیدی بنگریم، مسئله فرق میکند.
درست است که در اصول اعتقادات تقلید جایز نیست و هر کسی باید به اندازه خود دلیل و برهان داشته باشد، اما برای شناخت صحیح خداوند نیازمند رأی و نظر کسی هستیم که بیشتر از همه خدا را شناخته است و به ذات حق علم داشته باشد؛ یعنی امام معصوم (ع)؛ بنابراین اگر کسی بخواهد در مسیر اصول اعتقادی بحث کند، باید از منظر امام تبیین کند و نظر امام درباره عدل، معاد، نبوت و توحید را بداند. خدایی که از چشم امام شناخته شود، با خدایی که از چشم ما نگریسته میشود، زمین تا آسمان فرق دارد.