امام حسن عسکری (ع) به شیعیان خود سفارشهای زیادی کرده اند و از آن جمله «امانت داری» و «نیکی کردن با همسایه» است: «تقوای الهی را پیشه کنید و در امور دین، ورع داشته باشید. در تقرب به خداوند کوشا باشید و در صحبت ها، صداقت نشان دهید. هرکس امانتی را نزد شما نهاد، آن را سالم تحویلش دهید. سجدههای خود را در مقابل خداوند طولانی کنید و با همسایگان خوش رفتاری و نیکی کنید.»
«امانت داری» و «نیکی کردن با همسایه» دو درسی است که ما در این روزگار به شدت به آن نیاز داریم. «امانت داری» البته زاویههای متفاوتی دارد که کلید همه آنها «اعتماد» است. اعتماد، تسهیل کننده روابط اجتماعی است و این روابط زمانی سامان مییابد که اعتماد اجتماعی به درستی شکل گرفته باشد و خوش بینی به یکدیگر مبنای روابط اجتماعی قرار گیرد.
در زندگی امروز ما این سرمایه اجتماعی چندان به چشم نمیخورد و آن مثل عامیانه که «این چشمت به آن چشمت نباید اعتماد کند»، از همین جا ناشی میشود که نتیجه آن بی اعتمادی است و وقتی اعتمادی نباشد، پدیدهای اخلاقی به نام «امانت داری» شکل نمیگیرد.
همسایه داری نیز در روزگار ما چندان جدی نیست. در روزگاری نه چندان دور که بسیاری از رخدادهایش را خود ما هم به یاد میآوریم، همسایهها کاملا در خوشی و ناخوشی کنار هم بودند. همسایهها گاهی مطمئنترین افرادی بودند که میشد به آنها تکیه کرد؛ چه در سپردن امانت یا گفتن رازی. همسایهها اولین کسانی بودند که در سختترین روزها به کمک آدم میآمدند و تقریبا از ریزودرشت زندگی انسان خبر داشتند. کلید رابطه خوب با همسایه هم اعتماد و صداقتی بود که در دو طرف وجود داشت.
تصویری که امروز میتوان از فرهنگ همسایگی ارائه کرد، خیلی شبیه گذشته ما نیست. در روزگار ما نوعی بیگانگی در همسایه داری به چشم میخورد. همسایهها کمتر از حال همدیگر خبر دارند و فراوان اتفاق افتاده است که گاه نام برخی همسایگان خود را نمیدانسته ایم. فرهنگ آپارتمان نشینی با وجود اینکه خانوادهها را به ظاهر دورهم جمع کرده، در عمل ارتباطها را کاهش داده است. جامعه نیازمند «اعتماد» است.