«ما همانیم که میخوانیم» شعار امسال هفته کتاب است و به راستی «ما همانیم که میخوانیم». امروز اگر به فرهنگ و تاریخ چندهزارساله خود میبالیم، چون کتابی دراختیار داریم که فردوسی برایمان به یادگار گذاشت. ما باید همانی باشیم که شاهنامه به تصویر کشید. اگر از آداب مندی سخن میگوییم، چون کتابهایی به نام بوستان و گلستان و قابوسنامه و... را خوانده ایم، پس باید همانی باشیم که این بزرگان درس داده اند.
باید همانی باشیم که مولانا سرود؛ از انسانیت گفت و معرفت و عشق. ما میتوانیم همانی باشیم که حافظ خواست و گفت: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا.» زیست امروز ما باید تصویری از این کتابها باشد که بارها خوانده ایم و میخوانیم و اگر نیستیم، پس نخوانده ایم و اگر نخوانده ایم، چه خسارت فرهنگی بزرگی بر خود تحمیل کرده ایم! این آثار ارجمند را بگذارید کنار این همه کتاب دیگری که دراختیار داریم.
شاید بخشی از اشکال کار در همین نخواندنها باشد که هست. اما قصه امروز، قصه ناامیدکنندهای است. کتاب، حال خوبی ندارد، فقط سرپا مانده است به کمک عصایی که دستش داده ایم. دیگر شمارگان هم آبرومندانه نیست که سرش را بالا بگیرد. گاهی به آمارهای رسمی که از افزایش تعداد عنوانها خبر میدهد، دلخوش بودیم که همان هم دیگر امیدوارکننده نیست.
آمار رسمی خانه کتاب ایران میگوید: در مهر ۱۴۰۱، ۷ هزارو ۱۰۹ عنوان کتاب منتشر شده است که در مقایسه با ۹ هزارو ۹۳ عنوان در دوره زمانی مشابه در سال ۱۴۰۰، به میزان ۲۲ درصد کاهش داشته است. میانگین شمارگان هم در مهر ۱۴۰۰، عدد ۱۲۳۴ را نشان میدهد و در مهر ۱۴۰۱ با ۱۳ درصد کاهش، عدد ۱۰۷۸ را. میانگین قیمت نیز در مهر ۱۴۰۰، ۶۲۲ هزارو ۹۹۲ تومان بوده است و در مهر ۱۴۰۱، ۹۳۱ هزارو ۵۲۸؛ یعنی ۵۰ درصد افزایش.