معصومه متیننژاد | شهرآرانیوز؛ دوستی دارم که بیش از اندازه حساس و زودرنج است. همه مجبورند ملاحظهاش را بکنند. حتی اگر درباره شخص دیگری حرف بزنیم، به او برمیخورد و احساس میکند که غیرمستقیم به او اشاره داشتهایم. این اخلاقش از او فردی تنها و گوشهگیر ساخته است. بیشتر دوستان ترجیح میدهند در دورهمیهایی که دارند، او را دعوت نکنند. بعد هم که خبر میهمانی به او میرسد، کلی گله و شکوه و منغریبم بازی درمیآورد. از حق نگذریم، ویژگیهای اخلاقی خوب زیادی دارد، ولی این رفتارهایش روی اعصاب است و تکلیف بیشتر ما در برخورد با او مشخص نیست.
شاید شما هم در اطراف خودتان افراد اینچنینی داشتهباشید؛ خواهر، برادر، فرزند، فامیل، دوست و از همه بدتر همسری زودرنج و حساس که با رفتارهایش شما را به سرحد جنون رساندهاست. فراگیری این افراد در تعاملات روزانهای که ما با دیگران داریم، درحدی هست که مجبور شویم کمی بیشتر دربارهشان بدانیم و شیوه درست برخورد با آنها را بیاموزیم، چون بدون شک یکی از علتهای ایجاد یا تداوم اینگونه رفتارها در آدمهای حساس و زودرنج، برخورد اشتباه ما با آنهاست. موضوعی که دکتر زهره معینی، روانشناس هم بر آن تأکید دارد و در ادامه دراینباره توصیههایی میکند که خواندنش برای هیچکس خالی از نکته نخواهد بود.
این افراد معمولا با کوچکترین حرف یا ایما و اشاره، موضوع را به خودشان میگیرند و آن را شخصیسازی میکنند. پس از آن هم مشخص است؛ بدون آنکه شما متوجه علت ماجرا شوید، سگرمههایشان را درهم میکشند و ناراحت میشوند. واکنشی هم که بهدنبال آن به این مسئله نشان میدهند، از شخصی به شخص دیگر متفاوت است؛ گریه، قهر، مقابله بهمِثل، دعوا و مشاجره، ترک محل و ایجاد عذاب وجدان در شما.
خیلی وقتها واقعا حرف خاصی پیش نمیآید. شاید موضوع به آنها هم مربوط نباشد، ولی عادت دارند، همهچیز را به خودشان بگیرند و ناراحت شوند. متأسفانه زیاد خودخوری هم میکنند و به این راحتیها هم چیزی از ذهنشان پاک نمیشود، بنابراین تلاش برای دلجویی از آنها درست مانند آب در هاون کوبیدن، نتیجهای ندارد.
علتهای زیادی وجود دارد که سبب تربیت فرزندانی زودرنج و حساس یا افرادی از این دست در بزرگسالی میشود.
نکته مهم:
آنچه ما از آن بهعنوان علت یا معلول رفتار زودرنجی در آدمها یاد میکنیم، یک رابطه دوسویه یا فلش دوطرفه است. بهعبارت سادهتر علت و معلول بر هم اثر دارند و یکدیگر را ایجاد و تقویت میکنند.
هیچ نوزادی با ژن زودرنجی متولد نمیشود، بنابراین این روابط نادرست یا بیمارگونه در خانوادههاست که سبب حساسیت بیش از اندازه و زودرنجی در کودکان میشود. اجازه بدهید در ادامه چند نمونه از این روابط را باهم بررسی کنیم.
این والدین با ایجاد امکانات و تسهیلات بیش از اندازه بچهها را لوس و پرتوقع و نسبت به محیط اطرافشان همیشه طلبکار میکنند.
این والدین با سختگیری زیاد و ایجاد مانع در برآوردن خواستههای بچهها، به آنها احساس بیارزشی افراطی میدهند.
کودکانی که درمحیط خانواده شیوه درست تعامل با دیگر بچهها را یاد نگرفتهاند، در ارتباطاتشان ضربههای زیادی میخورند و همیشه منتظر شکست در روابط بعدیشان هستند.
بچههایی که همیشه از سمت والدینشان حمایت و مراقبت میشوند، انتظار همین رفتار را در بزرگسالی از محیط پیرامون و اطرافیانشان هم دارند.
کودکانی که بر اثر تربیت نادرست پدر و مادر گرفتار استرس و اضطراب میشوند، زمینه ابتلا به افسردگی و منفیگرایی افراطی را پیدا میکنند.
بچههایی که بهعلتهایی مانند بیماری یا نقص جسمی به مراقبت زیادی نیاز دارند، این مراقبت و توجه زیاد، انتظار مراقبت از سوی دیگران را هم در بزرگسالی در آنها ایجاد میکند.
کودکانی که پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده آنها باهم اختلاف زیادی دارند و دعوا میکنند، تحریکپذیر و آسیبپذیر میشوند و این واکنشها را در بزرگسالی هم دارند.
۱. این افراد از محیطشان انرژی زیادی میگیرند، برای همین محیط و اطرافیانشان خیلی زود از آنها خسته میشوند، برای نمونه اگر شما همسری زودرنج داشتهباشید، همیشه باید حواستان باشد که چهچیزی میگویید یا چهکاری میکنید تا او رنجیدهخاطر نشود. این مسئله برای او انرژیبخش است. البته این حس رضایت برای شما هم در اوایل رابطهتان خوشایند است، ولی خیلی زود از این طلبکار بودن همیشگی خسته میشوید.
۲. این افراد در گذر زمان گرفتار بیماریهای جسمی و مزمن زیادی مانند بیماریهای خودایمنی میشوند، درواقع بدنشان هم همیشه شاکی و ناراضی است.
۳. این افراد منفعل و واکنشپذیرند تا کنشگر، بنابراین هیچگاه دنبال بهتر شدن شرایط نخواهند رفت.
۴. استقلال فرد زودرنج تحتشعاع دیگران، خودمختاریاش پایین و وابستگیاش زیاد است. مانند فرد بیماری رفتار میکند که به مراقبت همیشگی نیاز دارد.
۵. فرد زودرنج محیط را وادار به اجرای خواستههای خودش میکند. هرچه این اتفاق بیشتر رقم بخورد، زودرنجی او بیشتر میشود. زودرنجها از راههای مختلفی برای رسیدن به اهدافشان کمک میگیرند. این اتفاق در زنان بهشکل گریه، اشک و آه و مظلومنمایی و در مردان به شکل قهر، کنترلگری و پرخاشگری بروز میکند.
۶. فرد زودرنج همواره مطالبهگر و طلبکار است. درواقع همیشه از محیطش خشمگین و ناراضی و منتظر ملاحظه است، بنابراین طبیعی است که هیچگاه احساس مسئولیت نسبت به دیگران نداشتهباشد.
۷. این افراد حسشان بر منطقشان میچربد، بنابراین هرچه تلاش کنید که به آنها توضیح بدهید یا قانعشان کنید که دچار سوءتفاهم شدهاند، بیفایده است.
۸. فرد زودرنج معمولا افسرده و مضطرب و نگران فراموش شدن است، برای همین با سروصدا و هیاهوی زیاد خود را در معرض دید دیگران قرار میدهد.
۹. این افراد بهعلت سازگاری بسیار پایینی که دارند همیشه در نزاع با محیط هستند و هرچیزی، گرما، سرما، کمبود و آنچه مطابق میلشان نباشد، سبب غرزدنشان میشود.
۱۰. فرد زودرنج همیشه تنهاست، چون انرژی زیادی از دیگران میگیرد و آنها نمیتوانند خیلی تحملش کنند.