بیش از ۱۰ هزار زائر از خراسان رضوی عازم سرزمین وحی می‌شوند| آغاز اعزام کاروان‌های حج از ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ «محفل بزرگ ارادت» در شب میلاد امام رضا(ع) با حضور شاعران ملی در مشهد برگزار می‌شود تبعیت از امامزادگان یعنی از اهل بیت شدن| برای اینکه از خاندان پیامبر (ص) باشیم؛ راه آن تبعیت است ت‍ولیت آستان قدس رضوی مطرح کرد؛ لزوم توجه به مسائل روز و نیاز‌های جامعه در پژوهش‌های حوزوی حرم مطهر رضوی در شب شهادت امام صادق‌(ع) غرق در عزا و ماتم شد آیت‌الله علم‌الهدی: مقاومت، امتداد سیره سیاسی امام صادق(ع) است عضویت عراقچی و قاآنی در بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس و مقاومت «مشهد، عزادار صدیق امام صادق(ع)» | اجتماع بزرگ صادقیون در مشهدالرضا(ع) برگزار شد (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) + فیلم نقش امام صادق(ع) در احیای امامت و عاشورا | از سنگ‌چین مزار امام علی(ع) تا مرثیه‌سرایی بر کربلا تنهاترین استاد به غیر گوشه بامت مباد جای قرارم ایستاده، چون سرو | سپهبد شهید سید محمد‌ولی قرنی، اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران صادق آل‌محمد، پیشوای اهل سلوک امام صادق (ع) پرچم‌دار جهاد تبیین | مروری بر دستاورد‌های ششمین خورشید ولایت تولیت آستان قدس رضوی: هنر ابزاری برای انتقال مفاهیم دینی و انسانی است زمان آزمون استخدامی فرزندان شهدا و جانبازان اعلام شد ۵۰ هزار بسته نبات متبرک از حرم رضوی به سراسر کشور ارسال شد ویژه‌برنامه‌های حرم امام‌رضا(ع) به‌مناسبت سالروز شهادت امام‌جعفرصادق(ع) اعلام شد سامانه‌ اطلس محافل و تشکل‌های قرآنی، مرجع جامع دسترسی به محافل قرآنی پویش «سهم من از کرامت» در وبسایت آپارات در ایام دهه کرامت برگزار می‌شود + جزئیات
سرخط خبرها

امام رضا (ع) حرف دلت را می‌خواند

  • کد خبر: ۱۳۷۲۸۶
  • ۰۸ آذر ۱۴۰۱ - ۱۷:۵۵
امام رضا (ع) حرف دلت را می‌خواند
فاطمه صدر - فعال فرهنگی

هوای خوب بدجوری هوایی‌ام کرده بود. از باب‌الرضا وارد حرم شدم. انگار به چیزی احتیاج داشتم که خوشی‌ام را کامل کند. داشتم با خودم فکر می‌کردم چرا ما سنگ متبرک حرم امام‌رضا (ع) نداریم؟ رسیدم به باب‌الکاظم. متوجه شدم خدام مشغول تعمیرات در صحن هستند. چند خرده‌کاشی ریخته بود روی زمین. خم شدم یک دانه را برداشتم. کمی از لعاب‌های کاشی ریخته بود که آن‌ها را پاک کردم. یکی از خدام مشغول جارو بود. توی دلم گفتم: این هم سنگ حرم است. چه فرقی می‌کند؟ خیلی‌ها همین را هم آرزو دارند.

آن تکه کاشی را که به اندازه یک فندق بود به خانه بردم و گذاشتم در جعبه وسایل ارزشمندم. چند روزی گذشت و من این موضوع را کاملا فراموش کرده بودم. یک روز تلفن به صدا درآمد. یکی از دوستانم تماس گرفت که بیا کارت دارم. هیچ اهل این‌گونه تماس‌های عجله‌ای نبود. وقتی رسیدم، یک جعبه صدفی خیلی زیبا درآورد و روبه‌رویم گذاشت.
توی دلم گفتم: خدایا! این دیگر چیست؟

اول نمی‌خواستم قبول کنم. هنوز نمی‌دانستم در جعبه چیست. عجیب کنجکاو بودم و دلم می‌خواست هر لحظه درش را باز کنم. بازش کردم. دیدم یک نگین سنگ مرمر زیبا چشم‌هایم را لبریز کرد.

من که تا آن روز هیچ سنگی از هیچ حرمی نداشتم، با خوشحالی گفتم: وای! سنگ حرم آقا امام حسین (ع) است. پاسخ داد: نه، این نگین از این سنگ بالای سر قبر آقا امام رضا (ع) است که قسمت تو شد.

اشک‌هایم ریخت و همه آن چند روز پیش در ذهنم مرور شد. این‌طور بود که من از توی صحن یک تکه خاکه کاشی برداشتم، ولی آقا بخشندگی کرد و نگینی فرستاد.

گزارش خطا
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->