شادمانه‌ای کودکانه در عید غدیر ۱۴۰۴ | تکریم غدیر و یادمان شهدا در موکب انصارالحسن(ع) برگزاری راهپیمایی کیلومتری غدیر هم زمان با سراسر کشور در مشهد (۲۴ خرداد ۱۴۰۴)+ فیلم طبخ و توزیع ۳۴ هزار پرس غذای گرم در حاشیه شهر مشهد به‌مناسبت عید غدیر ۱۴۰۴ آخرین زیارت شهید حاجی‌زاده در حرم حضرت معصومه(س) ساعاتی قبل از شهادت + فیلم شهیدی که از شهید گفت | بازخوانی سخنان شهید طهرانچی درباره شهید طهرانی مقدم برگزاری برنامه کیلومتری غدیر با شعار «ایران، ذوالفقار علی(ع)» در مشهد + زمان و مکان ویدئو | آهنگ جدید محمد معتمدی با نام «ایرانِ علی (ع)» در روز عید غدیر منتشر شد برگزاری مراسم ۱۰ کیلومتری غدیر ۱۴۰۴ تهران + فیلم مساعدت مسئولان عربستان برای بازگشت حجاج ایرانی اطعام گسترده عید غدیر با مشارکت ۲ هزار خانواده مشهدی | هر خانه، یک سفره ولایت + فیلم لزوم برگزاری مراسم غدیر با محوریت ترویج فرهنگ مقاومت | به شایعات توجه نکنید امام جمعه نجف اشرف: عراق در کنار ایران خواهد ایستاد | عید غدیر باید باشکوه برگزار شود در روز عید سعید غدیر خم چه اعمالی انجام دهیم؟ پیام تسلیت معاون رسانه ای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پی شهادت خبرنگار دفاع مقدس امامت در خطابه غدیر؛ انتخاب الهی یا مسئولیت تاریخی؟ نشست بررسی راه‌های بازگشت حجاج به کشور با حضور وزیر راه و شهرسازی برگزار شد حرم امام رضا(ع) پذیرای زائران و ارادتمندان اهل‌بیت (ع) در عید غدیر خم | استقرار ۱۳ موکب در حریم حرم اقدامات لازم برای حل مسئله بازگشت حجاج به کشور درحال بررسی است آرزوی سردار سرلشکر حسین سلامی چه بود؟ «سفره علوی» در خیابان امام رضا (ع) مشهد برپا شد+ ویدئو
سرخط خبرها

نشود فاشِ کسی آنچه میان من و حضرت رضا (ع) است!

  • کد خبر: ۱۳۸۳۷۷
  • ۱۴ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۵
نشود فاشِ کسی آنچه میان من و حضرت رضا (ع) است!
اینجا وقت مدهوشی از همه دنیاست. فرصت یک خلسه کوتاه از روزگار آن بیرون. همه آن بیرون با من داخل می‌آید و دیگر بیرون نمی‌رود. نگرانی‌هایم لابه‌لای قدم‌های زائران گم می‌شود.

نشسته بودم جلو ورودی آسایشگاه دربانان، همان‌جا که دلم گفته بود بنشین! شاید نگاه نوکرانه پیرمرد در آخرین گوشه آفتاب که بقچه‌پیچ می‌شد مرا به آن سمت کشاند و شاید خلوتی کنج دیوار که از آنجا برای من عشرتکده‌ای کوتاه می‌ساخت. در آویختن نگاهم به گنبد چه چیز می‌توانست در سرم وول بخورد؟ چه نگرانی‌ای داشتم؟ روبه‌روی کسی که همیشه هست. غیبت‌ها و نبودن‌ها مال من است.

غفلت‌ها متعلق به بازی‌گوشی من است که از او فراموش می‌کنم. حالا یک امین‌ا... می‌چسبد، شاید هم یک جامعه کبیره. حالا عکس می‌چسبد. نفس به آدم مزه می‌دهد. اینجا وقت مدهوشی از همه دنیاست. فرصت یک خلسه کوتاه از روزگار آن بیرون. همه آن بیرون با من داخل می‌آید و دیگر بیرون نمی‌رود. نگرانی‌هایم لابه‌لای قدم‌های زائران گم می‌شود. منم فارغ از همه‌چیز! انگار خود آمدن حل مشکل است. انگار خود بودنش حل همه نبودن‌هاست. چه از این بهتر؟ دختری به خلوت ما پا می‌گذارد، ولی نمی‌تواند نگاهم را مال خود کند. می‌پرسد: چه انتقادی از حرم داری؟ یک آن می‌خندم.

می‌خواهم بگویم: امام رضا (ع) حاجتم را نمی‌دهد؛ لطفا به ایشان منتقل کنید! یک آن نگاهم دوباره با گنبد متصل می‌شود و از شوخی‌اش هم حیا می‌کنم. می‌گویم: هیچ! لابد امام رضا (ع) گله‌ام را شنید. دوباره سوالش را با تفصیل بیشتری می‌پرسد. فکر می‌کنم. حال من اینجا خوب خوب است. هیچ چیزی نیست که بخواهم بگویم. ذهنم خالی از هر گله‌ای است. همین بودن اینجا خوب است. می‌خواهم بگویم: به امام رضا (ع) بگویید بیشتر مرا به خانه‌اش بخواند! نگاهم گنبدی می‌شود دوباره. اصلا به این دختر جوان چه ربطی دارد که من و حضرت رفیق کی با هم قرار داریم؟

این حرف‌ها راز‌های پس پرده میان ماست. این دعوت‌ها هم یک قرار دونفره میان ماست که نباید فاش کسی شود. این دختر نمی‌تواند کاره‌ای باشد. غریبه است به این رابطه. بدی‌ها یادم نمی‌آید. به نظرم وقت خوبی هم نیست برای غر زدن درباره اطراف و اکناف حرم. می‌گویم: حرفی ندارم! ولی در دلم می‌گذرد: این دختر ساده است! چطور در میان سنگ‌فرش خانه‌اش از میزبانم ناراضی باشم؟ حیف گوشه ذهنم نکرده است که از این مجال اندک دیدار با یار مهربانم برای یافتن کاستی‌ها صرف کنم؟ دلم می‌خواهد افکارم را به امواج تبدیل کنم و بگویم: خانم، از امامم رضا هستم! آن دختر هم می‌تواند کنار برگه‌اش بنویسد: این زائر از شما راضی است حضرت رضا. همین!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->