افسانه حکمت | شهرآرانیوز؛ ۲۰ آذرماه ۱۳۵۷؛ سوز پاییز میان شاخههای درختان یله است، اما یک دلگرمی ناگفتنی، پشت پنجرههای بسته و پردههای آویخته مثل پرندهای بر تُرد چوبی بهاری نشسته است. در مشهد روزنامهای چاپ نشده (۱) با این همه، خبر به دورترین نقطه جهان رسیده است و خیلیها در کوچه و گذر یا حتی سر سفره صبحانه دارند درباره آن واقعه بزرگ حرف میزنند. واقعهای که شب گذشته اتفاق افتاده است. در شامگاه ۱۹ آذر ۱۳۵۷، در شب عاشورا. در حرم مطهر رضوی.
اتفاقی که تاریخنویسان معتقدند، اعلام پیروزی انقلاب اسلامی و به رسمیت شناختن آن بوده است. به روایت تاریخ، خطبه این شب، پس از ۵۳ سال طور دیگری خوانده شد، نام شاه حذف و در ابتدای کلمه پس از «بسما... الرحمنالرحیم» لبهایی گفته است: «امام خمینی». حالا چند ساعتی هست که همه میدانند کار تمام شده و آن همه خون و اشک و ماتم و شعار به سرچشمه حقیقت پیوند خورده و سالها مبارزه ثمر داده است. تنها یک اعلام عمومی باقی مانده بود که آن را هم آیتا... سیدعلی خامنهای با خواندن خطبه عاشورا به نام امامخمینی (ره) به انجام میرساند. سطرهای بعدی روایت این پیروزی است که سبب شد باغ انقلاب مردم ایران در پاییزیترین ماه سال به گل بنشیند. گلی که نخستین شکوفهاش را مشهدیها تماشا کردند.
روایت این روز را، اما باید از چهارروز قبل یعنی ششم محرم پی گرفت. مردم در این روز با شیوه جدیدی از مبارزه آشنا شدهاند که بسیار متفاوتتر از راهپیمایی و ایستادن مقابل گلولههاست، اما همانقدر تأثیرگذار است، زیرا صدایی است که از حنجره اسلام فریاد شده است؛ شب ۶ محرم (۱۶ آذر ۱۳۵۷) مشهدیها در کنار دیگر ایرانیان، برای نخستین بار بالای بام خانهها میروند و تکبیر میگویند. «ا... اکبری» که بام به بام، کوچه به کوچه شهر را پیش میرود و خبر خروش مردمی را تکرار میکند.
فردا روز (۷ محرم) هم مردم و جمعی از علما (به گزارش ساواک مشهد ۲۰ هزار نفر بودهاند) به فریمان میروند و ضمن برگزاری تظاهراتی در خیابانهای این شهر، تصویر شاه را از طاق نصرت شهر پایینکشیده و به جای آن عکس امام خمینی (ره) را نصب میکنند. مهمترین و گستردهترین تظاهرات آذر مردم مشهد، اما در روزهای تاسوعا و عاشورا (۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۵۷) برگزار میشود. تظاهراتی که برخی روایتها جمعیت آن را بیسابقه (حدود یک میلیون نفر) اعلام کردهاند.
این روز به مناسبت روز تاسوعا که مصادف با روز اعلامیه حقوق بشر بوده است، راهپیمایی عظیم و باشکوهی به راه میافتد. ساعت ۱۱صبح حرکت گروهها و طبقات مختلف مردم از مدرسه نواب آغاز میشود، راهپیمایان با در دست داشتن پلاکاردها و سر دادن شعار، وارد فلکه حضرت شده، از خیابان تهران به بهار و سپس خیابان شاه (امام خمینی (ره) فعلی) و خسروینو رفته، در صحن حرم مطهررضوی میایستند.
مشهدیها در راهپیمایی این روز «شعار مرگ بر شاه» و «این شاه امریکایی، اعدام باید گردد.» سر میدهند، زیرا پیش از این روز امام (ره) در بیانیهای اعلام میکنند نام شاه در شعارهای انقلابی مردم میانه راهپیماییها باید بهصراحت برده شود. یکی از جلوههای زیبای این روز تقسیم نان و خرما میان مردم بوده است که تعدادی از راویان هم در منابع مکتوب خود به آن اشاره کردهاند. رمضانعلی شاکری در کتاب «انقلاب اسلامی و مردم مشهد از آغاز تا استقرار جمهوری اسلامی» از این روز چنین مینویسد: «در راهپیمایی امروز نان و خرما تقسیم میکردند و همین ناهار اکثر مردم بود. همچنین در تاسوعای حسینی، مأموران نظامی شهر را ترک کردند و به این ترتیب انتظامات شهر به دست مردم افتاد.»
حدود ساعت ۳ عصر نیز جمعیت راهپیمایان در اطراف فلکه توقف کرده، برای سخنرانی جمع میشوند. متن سخنرانی، قطعنامه نوشته شدهای است که به وسیله آقای خامنهای، آیت ا... واعظ طبسی و سید عبدالکریم هاشمینژاد قرائت میشود. در فرازهایی از این قطعنامه آمده است: «ما خواهان انهدام و الغای نظام شاهنشاهی و مرام رژیم فعلی در رفع تسلط امپریالیسم بر کشور مسلمان ایران هستیم. ما مبارزه خود را تا رسیدن به حکومت جمهوری اسلامی که مبتنی بر تعالیم اسلامی است ادامه خواهیم داد ... جنبش ما درجهت استقلال ایران است و هرگونه تجزیهطلبی را محکوم میدانیم.»
چند ساعت بعد از این، یعنی در شب عاشورا در مشهد اتفاق دیگری رقم میخورد؛ مجسمههای شاه در میدان «شاه» و میدان «تقیآباد» و داخل «بیمارستان شاهرضا»، «بیمارستان شهناز» و محوطه هنرستان «رضا شاه» پایین کشیده میشود. سپس همین جمع که روایتها میگویند، چهل نفر بودهاند رهسپار منبع آب قاسمآباد میشوند تا تاج فلزی بزرگی که روی چاههای قاسمآباد قرار دارد را بشکنند که چنین میشود.
شب عاشورا در غروب همان روز نقطه اوج همه این مبارزههاست. شب عاشوراست و مراسم خطبهخوانی در حرم مطهر امامرضا (ع) مانند روال هرساله برقرار است. تا این سال و این شب رسم بوده مرثیهخوان در مصیبت اهلبیت (ع) مرثیه بخواند و خطبهخوان خطبه بگوید. خطبهای که قرنها بوده با نام شاه و شخص اول مملکت قرائت میشده است. اما آن شب، با آن راهپیمایی گستردهای که مردم مشهد رقم زده و قطعنامهای که از آن حمایت کردهبودند، دیگر جای فعالیت وابستگان به رژیم نبود.
مردم در صحن عتیق گرد هم میآیند، مسئولان هم حضور دارند، ولی هیچکس جرئت ندارد برخلاف خواست ملت که خواستار سرنگونی رژیم است، حرفی بزند. در این شرایط حساس، سیدی خوشبیان که سیمایش برای اهالی مشهد آشناست و سخنانش مقبول، پشت بلندگو قرار میگیرد تا خطبهخوانی شب عاشورا را آغاز کند؛ خطبهای نه به نام شاه و ...، بلکه به نام خواست مردم و انقلاب مقدس اسلامی آنها. حضرت آیتا... خامنهای نخستین خطبهخوانی انقلابی تاریخ حرم را با سخنانشان آغاز میکنند؛ سخنانی که به شدت حضار را تحتتأثیر قرار میدهد.
ایشان خطاب به امام هشتم (ع) میگویند: «یابن رسولا...! از شما معذرت میخواهم که طاغوتیان هرساله مراسم امشب را در کنار تو برپا میکردند، در حالی که نه به تو ایمان داشتند و نه به جدت حسین (ع). ما خراسانیها فقط نظارهگر آنها بودیم. نه چارهای داشتیم و نه توانی. ساکت بودیم.» این سخنان، موجی از همهمه و گریه را در صحن ایجاد میکند؛ سخنان آیتا... خامنهای با اشارهای به حوادث خونین روز عاشورا و مقاومت یاران اباعبدا... (ع) ادامه مییابد و سپس، به موضوع قیام و انقلاب مردم ایران ختم میشود.
ایشان همچنین خطاب به مسئولانی که در مراسم حاضر بودند، نیز میگویند: «نکتهای را از تاریخ انقلاب فرانسه به شما یادآوری میکنم. حاکمان فرانسه در آن زمان انتظار سقوط حکومتشان را نداشتند. بیست روز پیش از پیروزی انقلاب فرانسه، خیرخواهان، حاکمان را به تسلیم در برابر اراده ملت فراخواندند، اما آنان بر لجاجت و تکبر خود پافشاری کردند. انقلاب برخلاف میل حاکمان پیروز شد. اینک یکی دو ماه بیشتر به پیروزی ما نمانده است. شما را نصیحت میکنم و میگویم با مردم به نیکی رفتار کنید.»
این هشدار، در واقع یک پیشبینی تاریخی نیز محسوب میشده است؛ یک پیشبینی دقیق که بر آگاهی از تاریخ و بینش صحیح نسبت به تقدیر الهی استوار بوده است. درست دوماه بعد از این خطبهخوانی تاریخی، رژیم پهلوی در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ از سوی ملت بزرگ ایران از صفحه تاریخ محو میشود. خطبهخوانی در شب ۲۱ آذر سال ۱۳۵۷، نه فقط نخستین خطبه خوانی انقلابی در تاریخ حرم مطهر رضوی، بلکه مژدهای به همه آزادیخواهان و رنجدیدگان بود که به زودی جشن روز آزادی فرامیرسد.
(۱) - روزنامههای سراسر کشور از مهر سال ۱۳۵۷ در اعتصاب قرار داشتند و چاپ نمیشدند.
«۱۹ آذر سال ۵۷ مصادف با روز تاسوعا بود که عظیمترین راهپیمایی مشهد در این روز برگزار شد. رژیم قبول کرده بود راهپیمایی روز تاسوعا برگزار شود بهشرط اینکه اهانت به شاه، آمریکا و اسرائیل نشود. اما راهپیمایی میلیونی مشهد خطقرمزهای رژیم را شکست. آن روز جمعیتی به صحنه آمدند که با مشتهای گرهکرده، شعار میدادند «بگو مرگ بر شاه» و پا به زمین میکوبیدند که بیسابقه بود. من تمام این صحنهها را تصویربرداری میکردم. یک آقای روحانی به نام «صفایی» روی جایگاه صوت بود و میکروفون به دست، مردم را ترغیب میکرد به گفتن شعار «مرگ بر شاه».
مراسم راهپیمایی روز تاسوعا از مدرسه نواب به سمت میدان مجسمه (میدان شهدای فعلی) آغاز شد و در ادامه پس از گذشتن از خیابان ارگ سابق، چهارراه لشکر و فلکه برق در مقابل صحن موزه (رواق امام خمینی (ره) فعلی) که جایگاهی هم برای سخنرانی در نظر گرفتهشده بود؛ ختم شد. در انتهای راهپیمایی، آیتا... خامنهای سخنرانی پرحرارتی داشتند و پس از ایشان شهید هاشمینژاد به ایراد سخن پرداختند. در خاتمه راهپیمایی معمولا قطعنامهای قرائت میشد که قطعنامه آن روز از سوی مرحوم آیتا... واعظ طبسی خوانده شد. قطعنامهای ۱۰بندی که یک بند آن مربوط به انحلال رژیم شاهنشاهی بود.
پس از راهپیمایی روز تاسوعا، آیتا... خامنهای پیشنهادی مبنی بر دعوت مردم برای قرائت خطبه شب عاشورا ارائه دادند. بعد از این پیشنهاد، مرحوم آیتا... واعظ طبسی از مردم دعوت کردند تا پس از اقامه نماز مغرب و عشا برای خطبه شب عاشورا در صحن انقلاب حضور یابند. به گمانم عصر همان روز بود که نزدیک غروب، این سه مبارز انقلابی از ما خواستند تا همراه آنها به سمت حرم برویم و این بارگاه ملکوتی را از چنگال رژیم و وابستگان آن خارج کنیم. روحانیون پیشاپیش و بقیه انقلابیون نیز پشت سر آنها به سمت حرم حرکت کردیم و از بست بالا خیابان (بست شیخ طوسی) وارد حرم مطهر شدیم. عصر همان روز تمام جایگاههای حرم حضرت رضا (ع) در اختیار مبارزان قرار گرفت. ساواکیها که سیل جمعیت را دیدند، جاخورده بودند. دفتر نایبالتولیه تصرف شد و شخص مرحوم آیتا... واعظ طبسی در این جایگاه قرار گرفتند.
مراسم خطبهخوانی یک سنت دیرینه است که هرساله در شب عاشورا و شب شهادت امام رضا (ع) خوانده میشود. زمان طاغوت در مراسم خطبهخوانی شخصیتهای کشوری، لشکری، استاندار و نایبالتولیه حضور داشتند و خطبه به نام شاه خوانده میشد. پسازاینکه حرم مطهر به مرکز تجمع انقلابیون تبدیل شد. آن شب، طبق پیشنهاد آیتا... خامنهای، خطبه شب عاشورا را انقلابیون خواندند. رژیم طاغوت طبق سنوات گذشته آماده بود تا خطبه شب عاشورا را بخواند، ولی وقتی جمعیت به داخل صحن آمد برنامه آنها تحتالشعاع قرار گرفت. در ایوان روبهروی پنجره فولاد صحن انقلاب بلندگویی تعبیهشده بود. آیتا... خامنهای در بالای ایوان خطبه شب عاشورا را به نام امام خمینی (ره) قرائت نمودند. یعنی در مشهدالرضا (ع) شامگاه ۱۹ آذر سال ۵۷ مصادف با شب عاشورا، شاه خلع شد.
«عاشورای سال ۵۷ روز بسیار مهم و غریبی بود. قرار بود آن سال هم مثل همه عاشوراها مردم در حرم مطهر رضوی جمع شوند. تصمیم گرفته شده بود که خطبه آن شب را حضرت آقا بخوانند، اما تقریبا همه مردم مشهد از این قرار و واقعه بیخبر بودند. پیش از مراسم جمعی از دوستان انقلابی دور هم جمع شدیم و فکر کردیم توی آن ازدحام جمعیت چه کنیم که صدای حضرت آقا به مردم
برسد.
خاطرم هست که بردن بلندگو به داخل حرم مطهر یک پیشنهاد جمعی بود، اما آن سیمکشی و کابلکشی را باید یک نفر انجام میداد. این را هم بگویم که آن زمان حرم دارای بلندگو بود، اما اینکه در اختیار ما نبود. استفادهاش دست رژیم بود و ما باید مخفیانه یک بلندگو میبردیم داخل صحن.
یک بلندگو پیدا کردیم و دادیم دست جمعی از بانوان متدین و انقلابی تا آن را زیر چادر و پنهانی داخل حرم ببرند. بعد هم به سید جعفرطباطبایی نامی که آن زمان یک الکتریکی داشت سپردیم برود و کار سیمکشی را قبل از اذان مغرب انجام دهد که همه اینها انجام گرفت. آن شب بعد از نماز مغرب و عشا، حوالی ساعت ۶، ۳۰/۶ عصر مراسم خطبهخوانی شروع شد.
آقا آمده بودند. از راه صحن کهنه، آمده بودند روبهروی پنجره فولاد، مشرف به مردم ایستاده بودند تا خطبه بخوانند. صدایشان که بلند شد، سکوت عجیبی صحن را فرا گرفت. آنها که صدای آقا را میشناختند با تردید سؤال میکردند، چه کسی قرار است خطبه بخواند؟ بعد هم که مشخص شد، همه نگران شدند. نگران جان آقا، اما مردم خودجوش میدانستند که باید چه کنند. نیروهای رژیم هم نتوانستند وارد عمل شوند، چون جمعیت مردم انقلابی زیاد بود و جرئت نمیکردند.
همین شد که حضرت آقا خطبه را تمام و کمال خواندند و وقتی خواستند بیرون بروند، جمعیت عظیمی دورشان را گرفتند، حلقه تشکیل دادند تا به ایشان آسیبی نرسد. توی صحن کهنه چهار طرف صحن گاردیها ایستاده بودند، همه مسلح. اما جمعیت انقلابی، آقا را خارج کردند و تعداد زیادی از مردم هم برای اینکه رژیم حضرتشان را تعقیب نکند، همان داخل صحن ایستادند و شروع کردند به پا کوبیدن و «مرگ بر شاه» گفتن. این پاکوبی تا حدود ساعت ۱۲ بامداد طول کشید و بعد مردم کمکم متفرق شدند.»
منبع: پژوهش جواد نوائیان رودسری با عنوان «نخستین خطبهخوانی انقلابی در حرم مطهر»، کتاب «مشهد از مقاومت تا پیروزی»، کتاب «انقلاب اسلامی و مردم مشهد از آغاز تا استقرار جمهوری اسلامی» نوشته رمضانعلی شاکری، کتاب «تاریخ معاصر مشهد جلد ۲» تألیف دکتر یوسف متولی حقیقی، اسناد مرکز اسناد آستان قدس رضوی و دیگر منابع