به گزارش شهرآرانیوز، به همت مدیریت امور مجاوران بنیاد کرامت رضوی، از آبان ماه امسال طرح توزیع یک وعده صبحانه گرم متبرک در مدارس حاشیه شهر مشهد آغاز شده و قرار است تا پایان سال، همه ۲۰۰ هزار دانش آموز این مدارس مناطق کم برخوردار، میهمان این سفره شوند. هر چهارشنبه، جمعی از خادمان حرم، راهی یکی از این مدارس میشوند و مقصد این هفته، مدرسه حقیقت پرور ۳ در بلوار بهمن است. برنامه اصلی چهارشنبههای این خادمان، میزبانی از دانشآموزان حاشیه شهر است، اما در کنار آن، با مشارکت معتمدان محل، گرههایی از زندگی اهالی منطقه هم باز میشود.
با شروع برنامه در مدرسه، پرچمهای سبز رضوی در تک تک کلاسها نصب میشود و همه به عقربههای ساعت نصب شده بالای تخته سیاه چشم میدوزند. تیک تیک ثانیهشمار با پلک زدنهای بچهها همراه میشود و وقتی عقربهها به ساعت ۸ صبح میرسد، نوای دلنشین صلوات خاصه امام هشتم (ع) در کلاس طنین انداز میشود و همه رو به حرم آقا، زمزمه میکنند: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى....
حالا دیگر وقت صبحانه است؛ آن هم عدسی گرم که خوردنش در هوای سرد پاییز حسابی میچسبد؛ به ویژه آنکه به دست خادمان امام رضا (ع) پخت شده باشد و خودشان هم آن را به مدرسه آورده باشند تا روی میز بچههای کلاس بگذارند. این شعبه مدرسه حقیقت پرور، ۲۴۱ دانش آموز دارد که همگی ساکن همین محدوده حاشیه شهر هستند و آنطور که مدیر مدرسه میگوید، بسیاری شان بدسرپرست یا بیسرپرست هستند و مهربانی خادمان امام رضا (ع) با آنها، خیلی دلنشین است. کاسهها یکی یکی از عدسی پر میشود تا با محبتی پدرانه به دست دانش آموزان برسد.
بعد از پایان صلوات خاصه، دوباره کلاس پر میشود از همهمه و هیجان و شور و نشاط. اما در بین شوخیها و سر و کله زدنهای دانشآموزان با معلم، گفتگوهای شیرینی هم بین بچهها و خادمان امام رضا (ع) شکل میگیرد: «آقا لطفا ما رو هم دعای کنید»، «آقا میشه از امام رضا (ع) بخواین مادرم رو شفا بده»، «آقا من اسمم رضاست اگه یادت موند، توی حرم از امام رضا بخواین کمکم کنه که من پزشک بشم» ....
امیر عباس دانش آموز کلاس اول است که قدش به زحمت تا بلندی میز میرسد. همانطور که نانش را در کاسه عدسی میزند خواستهاش از امام رضا (ع) را هم به ما میگوید: «از امام رضا (ع) میخوام هیچکس مریض نباشه، ناراحت هم نباشه». از ابوالفضل هم، که یک کلاس سومی است و خیلی زود عدسیها را خورده، درباره خانوادهاش میپرسم و پاسخ میدهد: «بابام رو خیلی وقته ندیدم و با مامان و دو خواهرم زندگی میکنیم. صبحها مامانم بعد از اینکه من و خواهرم رو میاره تا دم مدرسه، میره سر کار. من از امام رضا (ع) میخوام مامانم همیشه خوب باشه و مریض نشه، خودم هم به امام رضا (ع) قول میدم درسام رو خوب بخونم تا برسم سر کار و به مامانم کمک کنم».
با نسترن یدی که معلم دانش آموزان کلاس اول است هم گفتگویی میکنم و از او درباره بچههای این مدرسه میپرسم. او میگوید: «خانوادههای این منطقه اکثرا زندگی سختی دارند و این موضوع روی بچهها خیلی تاثیرگذار است. شاید از ۴١ دانش آموزی که من دارم شاید نیمیشان در خانوادههایی زندگی میکنند که یا بی سرپرستاند یا بد سرپرست. شاید تعجب کنید، اما خیلی از این بچهها دچار فقر غذایی هستند و به همین خاطر من امروز خیلی خوشحالم که میهمان امام رضا (ع) شدند و یک وعده صبحانه گرم میخورند».
حضور خادمان امام رضا (ع) در این منطقه حاشیه شهر، فقط به توزیع صبحانه گرم در مدرسه حقیقتپرور ختم نمیشود و با مشارکت خیران، دو کار خوب دیگر هم انجام میشود. خادمان از مدرسه به سورپرمارکتهای محله میروند تا حساب بدهی تعدادی از خانوادههای شناسایی شده توسط معتمدان محل، که توان تسویه آن را ندارند، پرداخت کنند. صاحب مغازه دو دفتر قطور را روی میز میگذارد و صفحاتش را ورق میزند تا نام مشتریان کمبرخوردار را پیدا کند. خادمان بدهی آنها را پرداخت میکنند و با یک تماس تلفنی، رنگ صدایشان را پر از شادی و عشق به امام رضا (ع) میکنند.
سید زهرا مومنیان از اهالی محله بهمن و رابط شناسایی خانوادههای نیازمند هم میگوید: ۴۰۰ خانواده در محله بهمن و دو محله دیگر شناسایی کردهایم و تلاش میکنیم با کمک خیرین و خادمان حضرت مشکلات زندگیشان را کمتر کنیم. امروز هم برنامه اطعام دانش آموزان را داشتیم و هم بخشی از بدهیهای افراد نیازمند به مغازه داران محله بهمن را تسویه کردیم، برنامه دیگرمان هم اهدای بخاری و پتو و پوشک به سه خانواده دیگر است که به شدت نیازمندند.
امید شاهسوندی از خادمان امام رضاست که در این برنامه حاضر است و میگوید: خادمان کشیک هفتم حرم مطهر رضوی هر چهارشنبه در یکی از مدارس حاشیه شهر حاضر میشوند و صبحانه گرم را بین دانش آموزان توزیع میکنند، علاوه بر آن تعدادی از حسابهای دفتری را تسویه میکنند و در حد توان برخی مشکلات و گرفتاریهای خانوادههای نیازمند را هم رفع میکنند. او ادامه میدهد: حاشیه شهر مشهد مشکلات زیادی دارد که سعی میکنیم زیر سایه امام رضا (ع) با همت خادمان کشیک هفتم حرم حلشان کنیم.
مقصد نهایی، خانه مادری است که در این روزهای سرد، بخاری ندارد؛ مادری که همسرش زندانی است و فرزندانش هم درگیر اعتیاد. وقتی خادمان امام رضا (ع) با یک بخاری وارد خانه این مادر میشوند، دلش گرم میشود و لبخند روی لبهایش مینشیند. شنیدن این جمله اش هم، نه فقط حال خودش که حال همه خادمان را هم خوبتر میکند: «خیلی خوشحال شدم که امام رضا (ع) حواسش به ما هم هست...».
منبع: آستان نیوز