گروه فرهنگ | شهرآرانیوز؛ در ابتدای این نشست که بهمیزبانی مکتب هنر رضوان برگزار شد، رضا امیرخانی با بزرگداشت یاد و خاطره مرحوم سعید تشکری گفت: سعید تشکری از جمله نویسندگانی بود که نوعی از بومینویسی را در ایران راهاندازی کرد.
وی افزود: فضای استان خراسان در آثار سعید تشکری، یک فضای واقعی و زنده بود و نوشتههای او برای دوستان مشهدی و خراسانی، یک اتفاق مهم بود. نویسندگانی که فضای اطراف خود را بهخوبی بشناسند، کم داریم.
نویسنده رمان «من او» خاطرنشان کرد: بومینویسی و تبدیلکردن ظرف ادبیات داستانی بهشکلی که ما میشناسیم، چیزی بود که در آثار مرحوم تشکری جلوهگر بود. او از جمله ذخایری بود که همچنان میشد از وجودش بهرهمند شویم. کارگاههای نویسندگی برای افزایش روحیه جمعی برای نوشتن است.
امیرخانی در بخش دیگری از سخنانش گفت: کلاس داستاننویسی از جنس مهارت است و اگر این کلاسها به این سمت رفت، حتما مفید است. کمک اصلی این کلاس، روحیهدادن به نویسنده برای نوشتن است. نویسندهها کارفرما ندارند و این جلسات، روحیه جمعی ایجاد میکند که هفتهای چند خط بنویسند. جمع به هم انرژی میدهند که بنویسند و این، مهمترین کارکرد این جلسات است.
وی تأکید کرد: حتما افرادی که در این جلسات در کنار هم مینشینند، با هم تفاوت دارند. آفت و خطر این جلسات نیز در آن جایی بروز میکند که همه سعی کنند مثل هم بنویسند. در مهارتهایی مثل داستاننویسی، هرکس باید مسیر خودش را برود و مثل خودش بنویسد. هر نویسنده سعی میکند مسیری را که نمیشناسد، باز کند و جلو برود. ازاینرو باید به این نکته توجه کنیم که کاری که انجام میدهیم، منحصر به خودمان و با امضای خودمان باشد و به کار دیگر شبیه نباشد.
امیرخانی تأکید کرد: این کارگاهها به شرطی مفید هستند که انرژی و توان نوشتن را در ما افزایش دهند. مهمترین کارکرد این جلسات این است که هیجان نوشتن را در ما افزایش دهند.
لزوم توجه نویسنده به مخاطب
امیرخانی در ادامه و در تبیین اصول نگارش گفت: باید یاد بگیریم قصه را از کجا شروع کنیم و حواسمان هم به مخاطب باشد. باید سؤال مناسب را خوب متوجه شویم و بدانیم مخاطب چه میخواهد. باید دغدغه مخاطب را بدانیم و پیدا کنیم که البته این موضوع در کارگاه داستاننویسی بهدست نمیآید. بعد بدانیم آیا میتوانیم به آن سؤال پاسخ بدهیم یا نه.
نویسنده «جانستان کابلستان» افزود: بهترین حالت این است که سؤال مناسب را بفهمیم و جواب آن را هم ندانیم و تلاش کنیم در حین نوشتن به پاسخ برسیم. بهترین حالت برای نویسنده و آنجایی که خلاقیت ظهور و بروز میکند، این است که درباره آن چیزهایی بنویسد که نه خودش و نه مخاطب، آن را ندیدهاند و تلاش میکند از همان ابتدا، صحنه را تخیل کند و برای مخاطب بسازد و متن هم بهتر میشود. پیداکردن سؤال اصلی و اینکه نویسنده چگونه بهسمت آن میرود، مهمترین کاری است که هر نویسنده بهصورت منحصربهفرد بهسراغ آن میرود و در آینده، همین تفاوت در سؤالات مطرحشده توسط هر نویسنده است که او از دیگر نویسندگان متمایز میکند. تفاوت نویسندگان ناشی از نگاه آنها به پیرامون و طرح سؤال توسط آنهاست.
امیرخانی تأکید کرد: ما عاقبت تولیدکننده محصول هستیم و این محصول باید برمبنای نیاز مخاطب شکل بگیرد. نویسنده با پیداکردن نقاط قوت خود، شخصیت میسازد.
ادامه این جلسه به پرسش و پاسخ با مخاطبان گذشت که به عقیده امیرخانی، بهترین بخش اینگونه جلسات است و در این بخش از جلسات است که متوجه میشویم چه میخواهیم.
وی در پاسخ به پرسشی درباره سؤالات او برای خلق آثارش گفت: بخشی از نوشتهها برمبنای جهل است و اگر نویسنده زیاد بهدنبال کمالگرایی باشد، نمیتواند بنویسد. من ۱۸ساله بودم که شروع به نوشتن «ارمیا» کردم و نمیدانستم دیگرانی هم هستند که درباره دفاع مقدس داستان مینویسند. خود را تنها نویسنده و اولین نویسندهای میدانستم که اثری درباره اهمیت دفاع مقدس مینویسد و نویسنده دیگری هم متوجه این موضوع نیست. همین باعث شد با انرژی زیادی درباره موضوع بنویسم. سؤال من هم از ملاقات اتفاقی با چند رزمنده شروع شد که یک شب مهمان ما بودند و بعد از رفتن آنها من احساس کردم دیگر کسی نیست که آنها را روایت کند. درباره «من او» و «قیدار» هم موضوع و مسئله من، فراموششدن بخشی از تاریخ اجتماعی شهرم بود.
امیرخانی در پاسخ به پرسشی درباره نحوه شخصیتپردازی در آثارش نیز گفت: هرکدام از ما نقاط قوتی داریم که کمکم آن را پیدا میکنیم. مثلا من خیلی دوست دارم شخصیتم حرف بزند. نویسنده با پیداکردن نقاط قوت خودش میتواند شخصیتها را بسازد.
آنچه را به ذهنمان میرسد، بهسرعت ثبت و ضبط کنیم
امیرخانی در پاسخ به پرسش دیگری درباره ایدههای اولیه برای نوشتن خاطرنشان کرد: یکی از نکات بسیار مهم این است که آنچه را به ذهنمان میرسد و مهم میدانیم، بهسرعت ثبت کنیم. شاید در دقایق و لحظههای بعد، این موضوع دیگر به ذهنمان خطور نکند.
این نویسنده معاصر ایرانی در پاسخ به پرسشی درباره سبک نویسندگی نیز گفت: بهطور طبیعی هر نویسنده در نوشتههای اولش تحتتأثیر نوشتههای فرد دیگری قرار میگیرد و برای من هم همینطور بوده است. اما پس از آن تلاش کردم دیگر مثل او ننویسم و مثل خودم بنویسم.
امیرخانی درباره روش پیداکردن راوی داستان نیز گفت: کشف راوی بسیار مهم است، اما بیشتر برمبنای تمرین شکل میگیرد. باید تجربه کند و از این تجربه نترسد. تحقیق درباره سوژه قبل از نوشتن باید انجام شود.
امیرخانی در پاسخ به پرسش دیگری درباره لزوم تحقیق درباره سوژه گفت: تحقیق درباره یک سوژه کاملا لازم است، اما باید پیش از نوشتن انجام شود. بعد از آغاز نوشتن، باید ذهن را آزاد گذاشت. ممکن است تحقیق بعد از نوشتن، به آن لطمه وارد کند. ضمن اینکه این تحقیق بعد از نوشتن و بهویژه استفاده از اینترنت در هنگام نوشتن باعث میشود نوشتههای افراد به همدیگر شبیه شود؛ چون آنها را از تخیل شخصی دور میکند. در همین فضاست که نویسنده ممکن است دست به خلق واژه و اصطلاحات منحصر به خود بزند. این خلاقیت است. اصطلاحی که یک نویسنده بهصورت منحصربهفرد میسازد، ارزشمند است.
وی در پاسخ به پرسش دیگری درباره بازنویسی یک اثر گفت: هر اثر، آینهای از یک نویسنده در یک زمان مشخص است. ممکن است یک نویسنده در یک زمان مشخص، نظری درباره موضوعی داشته باشد که بعدا نظر او نسبت به آن تغییر کند. بنابراین، بازنویسی در این زمینه درست نیست. حتی اگر احساس می کند در این زمان اشتباه کرده است، همین اشتباه باید حفظ شود و نویسنده مسئولیت اشتباهاتش را قبول کند. البته ممکن است یک نویسنده در زمان نوشتن، اثرش را بارها بخواند و تغییراتی انجام دهد. در این بازنگریها و ویرایشها میتوان نقاط ضعف احتمالی کار را برطرف کرد. اما پس از چاپ اثر، دیگر بازنویسی آن پسندیده نیست.
انقلاب اسلامی ما را به هویت بازگرداند
وی در پاسخ به پرسشی درباره نسبت میان نویسندگان ایرانی و نویسندگان جهانی گفت: یکی از مهمترین کارهای انقلاب اسلامی این بود که ما را به هویت بازگرداند و داستانها را از فضای دوقطبی چپ و راست جهانی دور کرد.
امیرخانی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره وضعیت جایگاه ادبیات داستانی نسبت به دیگر کشورها گفت: وضعیت ادبیات داستانی ما نسبت به کشورهای اطراف خودمان بسیار خوب بود و الان هم نسبت به بسیاری از این کشورها همینگونه است. اما بهنظر میرسد بهمرور داریم این جایگاه را از دست میدهیم و باید به این موضوع توجه کنیم. دلیل آن هم این است که نویسنده بهدنبال پرسشها و دغدغههای مخاطب نیست.
نویسنده، خودش را سانسور نکند
امیرخانی در پاسخ به پرسش دیگری درباره ترس نویسنده از سانسور و ممیزی گفت: نباید به بهانه ترس از سانسور و ممیزی، از مخاطب غافل شویم. در فضای کنونی جهانی دیگر سانسور آن معنای گذشته را ندارد و روشهای بسیاری وجود دارد که نویسنده مانع از سانسورشدن اثرش شود. نویسنده نباید خودسانسوری کند و ذهنش را بسته نگه دارد. بالاخره فضایی برای نشر کتاب پیدا میشود یا راهکاری برای دورشدن از سانسور و ممیزی باز میشود.