۱۶. آنها زیاد مطالعه میکنند؛ درواقع هرچیزی را میخوانند. افراد باهوش همه چیز را -از اطلاعات روی بسته آدامس تا یک فرهنگ لغت - میخوانند.
۱۵. آنها میتوانند چیزهای ناآشنا را به محض یادگیری، به سرعت قالببندی و پردازش کنند و بعد آنها را بهراحتی برای خود یا دیگران به چیزهای آشنا تغییر دهند.
۱۴. آنها میتوانند بدون توهین بحث کنند. افراد واقعاً باهوش میتوانند با کنار گذاشتن احساسات و بدون توهین به مخالفان خود، استدلالی کاملاً آگاهانه ارائه دهند.
۱۳. آنها میتوانند خیلی سریع درکی از مفاهیمی که هرگز قبلا با آنها برخورد نکردهاند به دست بیاورند.
۱۲. آنها میتوانند موضوع دشواری را که با آن آشنا هستند، با عبارات واضح و مختصر برای دیگران توضیح دهند، بدون اینکه هیچوقت توضیحشان تحقیرآمیز به نظر برسد یا حوصله مخاطب را سر ببرند.
۱۱. آنها درباره همهچیز پرسشگر هستند. کنجکاوی پایه واقعی هوش است.
۱۰. آنها میتوانند درباره موضوعات مختلف مکالمههای جذابی داشته باشند. گوناگونی نمک زندگی است.
۹. آنها در بحث آرام هستند. عصبانیت و فریادزدن مقابل کسی که فقط نظری مخالف شما دارد نشان میدهد شما از نظر ذهنی به طور مؤثری بالغ نشدهاید.
۸. آنها فضول نیستند و دیگران را براساس دانش و زمینه کاری خود بازجویی نمیکنند. افراد باهوش میدانند که دیگران نیز میتوانند باهوش باشند. آنها میدانند که هوش یک مسابقه نیست.
۷. آنها دنبال این نیستند که مردم به آنها بگویند چقدر باهوش هستند.
۶. آنها مشاهدات دقیقی از چیزهای کوچک دارند. درواقع درباره همه چیز مراقب و آگاه هستند.
۵. آنها در نتیجهگیری از مقدمات ناقص بسیار خوب هستند.
۴. آنها گوش میدهند، سوال میپرسند، یادداشتبرداری میکنند، و بعد وارد کاری میشوند.
۳. آنها شما را میخندانند. خندهداربودن بدون باهوشبودن بسیار سخت است. درواقع شوخطبعی مستلزم ایجاد ارتباط خوب و یادگیری است.
۲. آنها بسیار تطبیقپذیر هستند و وقتی شرایط تغییر میکند، میتوانند به راهحلهای مختلف فکر کنند.
۱. آنها برای حرفزدن عجله ندارند، چون انسانهای شنوایی هستند. آنها میدانند با گوشدادن به صحبتهای دیگران، در بحث بیشتر پیشرفت میکنند.