شنبه و یکشنبه (۱۶ و ۱۷ فروردین ۱۴۰۴) در یزد به‌دلیل قطع‌بودن آب تعطیل شد انفجار مین در سردشت یک مصدوم بر جای گذاشت (۱۳ فروردین ۱۴۰۴) آیا رژیم غذایی پرنمک خطر ابتلا به افسردگی را افزایش می‌دهد؟ زنان باردار در ماه‌های آخر بارداری تا حد امکان از رانندگی خودداری کنند برقراری ۷۲۸۰۰۰ تماس با اورژانس در نوروز توصیه‌های ایمنی برای سیزده بدر | در این مکان‌ها مستقر نشوید تصادف‌های صبح سیزده‌بدر در مشهد؛ ۱۴ مصدوم در دو حادثه رانندگی (۱۳ فروردین ۱۴۰۴) معرفی ۲۲ هزار مرکز غیر بهداشتی به مراجع قضایی ۱۳ فروردین، بهانه‌ای برای آشتی با طبیعت است | مشهد، پرچمدار ترویج فرهنگ احترام به طبیعت باشد جان باختن ۷۴۷ مسافر نوروزی در ۱۸ روز استقرار ۳۹ آمبولانس و موتورلانس در بوستان‌های خراسان‌رضوی (۱۳ فروردین ۱۴۰۴) گذراندن زمان در طبیعت، فواید بسیاری در حفظ سلامت روان دارد تولد نوزاد با وزن حدود ۴کیلو و ۹۰۰ گرم در قوچان  (۱۳ فروردین ۱۴۰۴) ورود سامانه بارشی جدید از جمعه (۱۵ فروردین ۱۴۰۴) ۱۳ فروردین، از افسانه پوریم تا جشن طبیعت ماهی های قرمز را فردا در رودخانه ها رها نکنید!+ویدئو تردد از تهران به شمال ممنوع شد (۱۲ فروردین ۱۴۰۴) مقصران سانحه واژگونی اتوبوس کرمان _ مشهد شناسایی شدند ماجرای فرود اضطراری هواپیمای کویتی در فرودگاه زاهدان چه بود؟ ترافیک سنگین در جاده‌های شمال (۱۲ فروردین ۱۴۰۴) شمار جان‌باختگان ناشی از تصادفات در نوروز ۱۴۰۴، به ۷۰۴ نفر رسید (۱۲ فروردین ۱۴۰۴) پایان گروگان‌گیری پدر آیسان اسلامی بلاگر معروف پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی برای ۱۲ و ۱۳ فروردین ۱۴۰۴ یک کنشگر محیط زیست: مردم در سیزده‌به‌در، جز ردپا چیزی در طبیعت باقی نگذارند آغاز موج بازگشت مسافران نوروزی | احتمال اعمال محدودیت‌های مقطعی در محور‌های شمالی پیش‌بینی بارش باران قابل ملاحظه در برخی نقاط کشور (۱۲ فروردین ۱۴۰۴) کاهش ۱۵ درصدی آمار فوتی‌ها در تصادفات نوروزی خراسان رضوی (۱۱ فروردین ۱۴۰۴) سه تصادف پیاپی در خراسان رضوی با ۱۶ مصدوم | ۲ مصدوم با بالگرد به بیمارستان منتقل شدند (۱۱ فروردین ۱۴۰۴) توضیحات رئیس پلیس راهور فراجا درباره حادثه اتوبوس کرمان-مشهد آمار تلفات زلزله میانمار از ۲ هزار نفر عبور کرد بازگشایی دوطرفه جاده کرج - چالوس (۱۱ فروردین ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

ما تاب دوری مادرمان را نداریم

  • کد خبر: ۱۴۱۹۰۵
  • ۰۷ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۵
ما تاب دوری مادرمان را نداریم
به مسجد رسیده ام. صدای مداح مراسم تا بیرون کفش کن می‌آید. دارد از آخرین باری تعریف می‌کند که فرزندان، مهربانی و لطف مادر را به خاک می‌سپارند.

مجبور به شرکت در مجلس ترحیمی هستم که مادرشان را از دست داده اند. بین روزمرگی و بدو بدو‌های آماده کردن صفحات هفتگی، پیدا کردن این فرصت کوتاه سخت است، اما بالأخره جفت و جور می‌شود. به مسجد رسیده ام. صدای مداح مراسم تا بیرون کفش کن می‌آید. دارد از آخرین باری تعریف می‌کند که فرزندان، مهربانی و لطف مادر را به خاک می‌سپارند.

نمی‌توانم بغض پنهان گلویم را قورت دهم. علتش را نمی‌دانم، اما دل نازک‌تر از همیشه شده ام. بی بهانه و با بهانه دلم می‌شکند. مداح پر سوز می‌خواند و من مهربانی مادرم، لحظه به لحظه درخاطرم قد می‌کشد. مهر مادری که مثل خون توی رگ هایم پمپاژ می‌شود و آن قدر عمیق و وسیع است که بعد از مرگ بابا سرپا نگاهم داشته است. می‌دانم هیچ چیز و هیچ کس دیگری توی دنیا این خلوص را در مهربانی کردن ندارد.

مادر بی نظیرترین است. مداح هنوز دارد از واپسین دیدار بچه‌ها با مادرشان حرف می‌زند آنجا که یکی شانه مادرشان را تکان می‌داد و می‌گفت: اِسمع اِفهم ...  یعنی گوش کن و بفهم که خوابت، خواب همیشگی است اِسمع اِفهم ...  از گودی گور بیرون بیا و دست تک تک بچه‌ها را بگیر.  اِسمع اِفهم دنیا و روزهایش بدون تو نمی‌چرخند مادر. سرم هنوز پایین است با چشمی که اشک و خجالت را هر دو با هم آبستن دارد. می‌دانم جهان تک تک ما، بزرگ و کوچک به چند چیز زنده است. اول خدا و بعد هم پدر و مادر. پدرم یک صبح سرد دی ماه رفت.

از آن سال سخت من هر وقت دلم می‌گیرد بین کلمه‌ها و صفحات خودم را میهمان یک روضه یک نفره می‌کنم که از گوشی ام پخش می‌شود. باز هم یادم می‌آید در همه این چهار سال که از رفتن بابا می‌رود خالص‌ترین محبت را از کسی جز مادرم ندیده ام. حالا دارم هق هق گریه می‌کنم و با خدا حرف می‌زنم. حالا نوبت حرف زدن من است. اِسمع اِفهم خدا لطفا به من گوش بده و حرفم را بفهم.

جراحت جای خالی مادر را هیچ چیز و هیچ کس تاب نمی‌آورد. اِسمع اِفهم خدا ما همه سختی‌های دنیایت که گاه بی امان می‌بارد را تاب می‌آوریم،  اما تاب دوری مادرمان را نداریم. اِسمع اِفهم بزرگ و کوچک هم فرقی ندارد، ما محبت مادرمان را می‌خواهیم. یادم از مدینه می‌افتد و خانه بی مادر حسن (ع) و حسین (ع) و زینب (س). نمی‌دانم قرعه سفر به مدینه کی به نامم می‌افتد. می‌گویم اِسمع اِفهم تا یک جای زندگی ام گره بخورد به این سفر. به درددل کردن رودررو با مادر حسن (ع) و حسین (ع) ... به خودم می‌آیم. داخل مسجد غوغاست. محفل بدون مادر مگر می‌شود سوز و درد نداشته باشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->