در طول تاریخ، همواره میان هنر و دین رابطهای پیوسته و نزدیک وجود داشته است. بازخوانی و مرور آثار هنری در روزگارهای گوناگون نشان میدهد که هنر همیشه در خدمت دین بوده و کوشیده است تا آموزهها و مفاهیم دینی و الهی را در چارچوب زبان خویش به مخاطبان گوناگون عرضه کند.
هنر با تأثیرگذاشتن بر حواس مخاطب و در پرتو زبان روایتگر خویش، طیف وسیعی از مخاطبان را به سوی خود جلب کرده است و بدون آنکه با مستقیم گویی تقابلی در بیننده برانگیزد، بر روح و روان او احاطه مییابد. ازاین روست که بزرگان ادیان کوشیده اند برای توسعه مفاهیم و مضامین الهی خود برای عموم مردم از زبان هنر بهره برده و با ساده سازی این بن مایهها به یاری هنر، گروههای گسترده تری را به سوی خویش راهنمایی و هدایت کنند.
میتوان ادعا کرد که در میان هنرهای گوناگون، هنر نمایش با دیرینگی درخورتوجه خویش بیشترین پیوند را با گستره مفاهیم و مضامین دینی برقرار کرده است. هنرهای نمایشی به دلیل برخورداری از عناصر دراماتیک متنوع و گوناگون، خود به مجموعهای از هنرها بدل شده و از ظرفیتی بی بدیل در برقراری ارتباط با مخاطب و اقناع کردن او برخوردار هستند.
به همین دلیل بررسی تاریخ نمایش به ما نشان میدهد که باشکوهترین آثار نمایشی در طول تاریخ برآمده و تحت تأثیر نگرههای دینی بوده اند. این پیوند هنر نمایش و دین در گونههای متنوع نمایشی وجود داشته و به مرورزمان و با شکل گرفتن تئاتر به معنای مدرن آن نیز ادامه یافته است. این بدین معناست که در جهان معاصر نیز همچنان در چارچوب تئاتر به معنای امروزین آن کارگردانان و نویسندگان گوناگونی به سراغ مضامین دینی رفته و بدان موضوعات میپردازند.
دین همواره در فرهنگ ایرانی دارای اهمیتی بسزا بوده و انگارههای دینی همواره در تاریخ این سرزمین جلوهای جدی داشته است. وجود آثار گوناگون ادبی که به شخصیتها و رویدادهای دینی پرداخته اند، نشان از صحت این موضوع دارد. پس از فراگیرشدن اسلام در ایران، این پیوند بسیار نیرومندتر شده و با نوآوری و دقت، قالبها و شیوههای جدیدی را نیز فراهم آورده است. به عنوان مثال هنر تعزیه ذیل هنر کلی شبیه خوانی یکی از پهنههای نمایشی مهم جلوه گر مفاهیم دینی است که تا به امروز نیز استمرار و امتداد داشته است.
هنرمندان مسلمان تاکنون از شیوههای متنوع هنرهای نمایشی برای معرفی شخصیتهای برجسته و پیشوایان دینی خویش بهره برده اند. اجرای نمایشهایی در ژانرهای گوناگون درباره شخصیت پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع)، امام حسین (ع) و امام رضا (ع) از مواردی است که میتوان از آنها نام برد. در کنار معرفی و روایت زندگی پیشوایان دینی، برخی هنرمندان مسلمان کوشیده اند تا درون مایههای معرفتی و اخلاقی را موضوع آثار خویش قرار دهند. پس از انقلاب اسلامی این دو رویکرد به شکلی ویژه و متمرکز پیگیری شد و حتی جشنوارههای نمایشی موضوعی نیز برگزار شد و مراکزی، چون حوزه هنری انقلاب اسلامی به طور ویژه این رسالت را پیگیری کردند.
در فرهنگ شیعی در میان شخصیتهای برجسته دینی حضرت فاطمه الزهرا (س) جایگاهی ممتاز و ویژه دارد، تا بدان جا که درباره شخصیت ایشان فرهنگی با نام فرهنگ فاطمی شکل گرفته و ترویج میشود. شخصیت حضرت فاطمه (س)، از دو جنبه ظرفیتی بی نظیر برای پرداخت نمایشی را فراهم آورده است.
نخست سبک و شیوه زندگی ایشان است که میتواند به عنوان الگویی سرآمد برای زندگی زن مسلمان طرح شود و طبیعی است که بهترین ظرف برای ترویج موضوعی، چون سبک زندگی هنرهای نمایشی است. نکته دوم ابعاد اندیشهای و کنشهای ایشان در شرایط زمانه خود است که میتوان به عنوان نمادی از اسلام سیاسی یاد کرد. این عرصه دوم با توجه به دال مرکزی انقلاب اسلامی که همان اسلام سیاسی است نیز سپهری ویژه را برای طرح در قالب هنرهای نمایشی ایجاد میکند.
از لحاظ نمایشی محور قرارگرفتن یک زن به عنوان شخصیت اصلی نمایش، فرصتی بی نظیر را برای نویسنده و کارگردان به وجود میآورد. به جز آنکه محور اصلی نمایش بر شخصیت یک زن استوار میشود، ویژگیها و مؤلفههای شخصیتی حضرت زهرا (س)، چنان جامعیتی برای طراحی شخصیت به وجود میآورد که امکان آفرینش یک اثر فاخر و اثرگذار را فراهم میکند. روایت زندگی حضرت زهرا (س) از نظر کنش دراماتیک به قدری پیچیده و بی نظیر است که کمتر روایتی را در تاریخ ادبیات نمایشی سراغ داریم که با آن برابری کند.
این کنش نهفته دراماتیک، موقعیتی بی نظیر به نویسنده خواهد داد تا بتواند مفاهیم سنگین محتوایی مورد نظر خویش را در چارچوب کنش دراماتیک متن ارائه کند. تقابل ویژه خیر و شر در روایت زندگی حضرت فاطمه (س) امکان طراحی پروتاگونیست و آنتاگونیست روایت را در عالیترین تراز ممکن برای نویسنده فراهم میکند. تضاد و کشمکش درون روایت و بحرانهای تعلیق آمیز درون روایت زندگی ایشان نقاطی بحرانی را به وجود میآورد که از نظر نمایشی بسیار ویژه هستند.
زندگی این شخصیت برجسته، مملو از فرازها و ویژگیهایی است که بهترین فضا برای بهره بردن دراماتیک در خلق آثار تأثیرگذار دینی و معرفتی است. نخستین گام در این مسیر آفرینش نمایشنامههایی قدرتمند درباره دو حوزه یادشده است و گام بعد نیز همت گماردن در ساخت و به صحنه بردن آثار نمایشی برآمده از این نمایشنامهها با هدف ترویج فرهنگ فاطمی در جامعه و ارائه الگو از زن مسلمان است.