هفتههاست که مارک ویلموتس از تیم ملی جدا شده و هنوز سرمربی تیم ملی انتخاب نشده است. اتفاقی که میتواند صعود تیم ملی به جامجهانی را به چالش بکشد. اینروزها فرایند انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان درحالی به چالش کشیده شده که در حساسترین زمان ممکن، داستانهای استراماچونی باعث شد همه تیم ملی فوتبال کشورمان و بازیهای مقدماتی جامجهانی را فراموش کنند و تمام هموغم خود را به حلکردن مسئله آبیها و راضیکردن هواداران این تیم اختصاص دهند. در همان بحبوحه، صحبت از برگشتن برانکو به ایران بهعنوان سرمربی تیم ملی مطرح شد؛ گزینهای که تقریبا مقبولترین فرد در بین فوتبالیها بود، ولی پروفسور کروات بعد از چند جلسهای که در سفارت ایران با سفیر داشت، تصمیم گرفت به جای نشستن روی نیمکت تیم ملی، بهدنبال طلبش از باشگاه پرسپولیس باشد! در وضعیت فعلی نمیتوان به صراحت درباره مربی آینده تیم ملی اظهارنظر کرد، اما آنچه مسلم است، مربی بعدی تیم ملی ایرانی است؛ امیر قلعهنویی، یحیی گلمحمدی یا علی دایی، ۳ چهره صاحبنام که شاید به قول مشهور علی دایی، آنکه لابی قویتری داشته باشد، سرانجام به صندلی داغ سرمربیگری تیم ملی خواهد رسید.
خارجشدن برانکو از دور!
درحالیکه بعد از فسخ قرارداد فدراسیون فوتبال با مارک ویلموتس، برانکو ایوانکوویچ بهدلیل آشنایی با فوتبال ایران و نتایج مثبت در دوران حضور در پرسپولیس، بیشترین شانس را در بین گزینهها داشت، با پایان کار تاج در فدراسیون، این پروژه بهسمت دیگری هدایت شده و عملا با حرفهای هیئترئیسه مشخص شد که برانکو جایی در آینده تیم ملی نخواهد داشت. علت اصلی برهمخوردن توافقهای اولیه که میان تاج و برانکو برقرار شده بود، درخواست سرمربی سابق تیم ملی و پرسپولیس برای حل پرونده پرسپولیس پیش از بازگشت وی به ایران است. برانکو اینطور استدلال میکرد که اگر تا قبل از حضور در ایران، تکلیف این پرونده مشخص نشود، در صورت انتخاب بهعنوان سرمربی تیم ملی، باید از خیر دستمزد یک سال گذشته بگذرد. چراکه نمیتواند بهعنوان عضوی از فوتبال ایران، پرونده پرسپولیس را پیش ببرد. بااینحال مذاکرات بین طرفین با توجه به دستمزد درخواستی برانکو برای دوره حضور وی در تیم ملی، با درنظرداشتن شرایط اقتصادی فعلی ایران، پیش نرفت تا او و فدراسیون همزمان به این نتیجه برسند که باید در مسیر دیگری گام بردارند.
انتخاب سرمربی تیم ملی ظرف هشتنُه روز آینده
آخرین جلسه هیئترئیسه فدراسیون فوتبال حاکی از این است که این نیمکت پرماجرا قرار است به یک مربی ایرانی سپرده شود و سخنگوی فدراسیون نیز از نهاییشدن این موضوع طی ۱۰روز آینده خبر داده است. در چنین شرایطی گزینههای ایرانی زیادی برای این پست ردیف شدهاند که ازجمله آنها میتوان به یحیی گلمحمدی، امیر قلعهنویی و علی دایی اشاره کرد؛ مربیانی که طی یک دهه اخیر در رأس مربیان صاحبنام فوتبال ایران قرار داشتهاند و اکنون که تیم ملی با شرایط ویژهای برای صعود از مرحله مقدماتی انتخابی جامجهانی بعد از ۲ شکست مقابل بحرین و عراق قرار گرفته، همه در انتظار این هستند تا بعد از دوران پساکیروش که ۸ سال هدایت ایران را عهدهدار بود و بعد از ناکامی با ویلموتس، ببینند فدراسیون چه تصمیمی برای جایگزین سرمربی بلژیکی خود خواهد داشت. گلمحمدی بهترین مربی فصل گذشته لیگ برتربود و قلعهنویی هم پرعنوانترین مربی داخلی فوتبال ایران است. علی دایی نیز بهواسطه شرایط خاصی که دارد در لیست نامزدهای نهایی این نیمکت قرار میگیرد.
دایی محتملترین گزینه نیمکت تیم ملی
فدراسیون فوتبال هنوز گزینه مدنظرش را رو نکرده است، ولی ظواهر امر نشان میدهد شانس علی دایی بهمراتب از ۲ گزینه دیگر بیشتر است؛ هرچند خود دایی هم تا الان چندباری صحبت کرده و گفته مذاکرهای با فدراسیون فوتبال نداشته است. بخت بیشتر دایی برای نشستن روی نیمکت تیم ملی وقتی بیشتر میشود که ۲ گزینه دیگر فعلا بیکار نیستند. گلمحمدی و قلعهنویی، اینروزها در تیمهای باشگاهی مشغول هستند و فقط علی دایی است که بعد از قطع همکاریاش با سایپا بدون تیم مانده است. البته این موضوع تنها دلیلی که دایی را محتملترین گزینه سرمربیگری در تیم ملی میکند، نیست. او حمایت اصلی جمع زیادی از بازیکنان ملیپوش را هم دارد؛ موضوعی که میتواند برایش برگبرنده باشد. درواقع دایی در سالهای اخیر، همواره ارتباط بسیار خوبی با تیم ملی داشته است؛ آنقدر خوب که کارلوس کیروش، سرمربی سابق و پرتغالی تیم ملی، از دایی بهعنوان جانشین خودش در ایران نام برد. بعد از کیروش و مشکلاتی که این مربی با تیم وزارت ورزش به بار آورد، شایعهای جدی به راه افتاد که وزیر از دایی خواسته بعد از برکناری کیروش روی نیمکت تیم ملی بنشیند که چنینخواستهای رد شده است. بعد از جدایی کیروش نیز، هم وزارت ورزش و هم فدراسیون فوتبال وارد چالش آوردن مربی بزرگ خارجی شدند و گزینه ایرانیشان (علی دایی) دوباره از روی میز کنار زده شد. به نظر میرسید بعد از کیروش، برانکو هدایت تیم ملی را برعهده خواهد گرفت، ولی شکلگرفتن فضای دوقطبی کیروش-برانکو، نه اجازه داد برانکو سرمربی شود و نه علی دایی شانسی برای نشستن روی نیمکت پیدا کرد.
اما حالا شرایط برای علی دایی مناسبتر از هر زمان دیگری است. او دیگر نه آن مربی خام و بیتجربه ۱۱ سال قبل است و نه رقیب گردنکلفتی را جلویش میبیند. بسیاری از بازیکنان تیم ملی «ارادت» ویژهای به او دارند و فرضیه «کمکاری»، موضوعی که در دوره سرمربیگری ویلموتس شکل عجیبی به خودش گرفته بود، نیز از بین میرود. دایی البته هنوز اعتبار ویژهاش را نیز در ارتباطات جهانی فوتبال دارد و از نفوذ خوبی در ایافسی و فیفا برخوردار است. پس ۳ موضوع را که یک سرمربی برای نشستن روی نیمکت یک تیم ملی باید داشته باشد، دارد. البته هنوز موضوع دستاورد فنی او محل سؤال است. دایی در لیگ با هدایت تیمهای باشگاهی به یک قهرمانی با سایپا و چند قهرمانی در جام حذفی با پرسپولیس و نفت رسیده و در دورهای که سرمربی تیم ملی شد، نتایج قابلقبولی به دست نیاورد. اگر قرار باشد از لحاظ دستاورد برای او رقیبی دراینمیان تراشیده شود، باید به امیر قلعهنویی اشاره کرد؛ مردی که پرافتخارترین سرمربی لیگ ایران است و در دوره کوتاهی که هدایت تیم ملی ایران را برعهده داشت، نتایج خوبی گرفت، ولی آیا امیر قلعهنویی، حمایتی را که بازیکنان تیم ملی از علی دایی میکنند، پشتسر خودش دارد؟ پاسخ مقطعی به این سؤال فعلا «خیر» است. هنوز زمان زیادی از صحبتهای سردار آزمون، مهاجم اول تیم ملی ایران، نمیگذرد که گفته بود «نمیخواستیم ویلموتس سرمربیمان باشد». او هرجا نشسته، از علی دایی بهعنوان گزینه ایدئال تیم ملی صحبت کرده است. به غیر از او، تیم ملی مهدی طارمی، مهدی ترابی، علی قلیزاده، احمد نوراللهی و بسیاری از بازیکنان دیگر را دارد که روزی در لیگ شاگرد علی دایی بودهاند.