محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ ۳۲ سال زندگی، دوازده سال کار حرفهای و پنج دفتر؛ پنج دفتر شعری که باید آنها را هم حاصل نبوغ فردی او دانست و هم حاصل زیستش در وضعیت اجتماعی ویژه؛ روزهایی که در آن تحولات بنیادین زیادی داشت اتفاق میافتاد؛ دورهای که طبقه متوسط داشت توسعه پیدا میکرد و مفاهیمی مانند آموزش عمومی زنان، اشتغال آنها و برخورداری از دانش و بهداشت به صورت ویژه مطرح میشد و علاوه بر همه این ها، سلیقه فردی زنها و خلوت شخصی آنها نیز شکل میگرفت و همه چیز داشت «مدرن» میشد.
فروغ الزمان فرخزاد در این دوره ظاهر شد و قدرتمندانه کاری کرد که زنان، شعر زنان و شعر زنانه بیش از همیشه مطرح شود و جان بگیرد. شهرام پرستش، جامعه شناس ادبیات، میگوید تا پیش از فروغ چندان تفاوتی بین زن و مرد در شعر نمیبینیم و از فروغ به بعد است که زنان در عرصه شعر توانستند صدای متمایزی پیدا کنند. اما اکنون اوضاع و احوال شعر زنان چگونه است و اگر باز هم بخواهیم ریزتر شویم، وضعیت شعر زنان شهرمان مشهد چگونه است؟ این پرسشی است که در گفتگو با شهره شجیعی و نرگس برهمند، دو تن از شاعران مشهدی، به آن پرداخته ایم و بهانه آن هم زادروز جریان سازترین شاعر زن معاصر بود، در هفتهای که گذشت.
شجیعی: شعر جنسیت نمیشناسد. شما در برخورد با برخی اشعار، اگر شاعر را نشناسید، نمیتوانید حدس بزنید که سراینده آن مرد است یا زن. بهترین مصداق هم برای این گفته، اشعار پروین اعتصامی است. نکته اینجاست که شما اگر شعر عاشقانهای از یک زن میشنوید، نباید احساس کنید که او همیشه باید در قامت معشوق ظاهر شود. او میتواند عاشق باشد. به عنوان مثال فروغ در برابر عشق منفعل نیست و برعکس، در رویارویی با عشق فاعل است. او خیلی وقتها عاشق است و توانست نگاه مردسالارانه موجود در شعر کلاسیک ما را کاملا بشکند.
برهمند: همه شعرها باهم متفاوت اند. هر شاعری نگاهش را به جهان دارد؛ چه زن باشد، چه مرد. شعر هر فرد ویژگیهای خود را دارد. دسته بندی شعر زنان در انبوه شاعران گوناگونی که وجود دارند، شاید به این دلیل است که در دورهای حضور زنان در عرصه ادبیات کم رنگ بوده است و از جایی به بعد برعکس، چه در دنیای ادبیات و چه جایگاههای دیگر، نقش بزرگی ایفا کردند و آمدند و دیده شدند و شاید اگر خوش بینانه بخواهیم نگاه کنیم، با دسته بندی شعر زنان خواستند مثلا بهایی داده باشند برای دیده شدن زنان در میان همه تبعیضها و نادیده گرفته شدنها و... که در جامعه برای آنان وجود داشته و از این وجه بله، این نگاه جنسیتی بوده است.
شجیعی: این صحبتها به این معنا نیست که شاعر زن نباید از احساساتش بگوید. شاعر باید آنچه را احساس میکند، بدون اینکه تحت تأثیر حس زنانه یا مردانه فیلتر شود، به زبان بیاورد. شعرها و آن دسته از آثار هنری که بین تجربه شخصی فرد و آنچه در قالب شعر تراوش میکند و پیوند برقرار میکند، موفق ترند. وقتی میگوییم شعر نباید جنسیت زده شود، منظور این است که نباید توقع داشته باشیم که زنان حتما احساس زنانه ملموس و مرسوم و معمول را مطرح کنند، نه اینکه شاعر زن اجازه ندارد احساسات زنانه اش را بروز بدهد. مهم این است که ما نباید به او برچسب بزنیم.
برهمند: نکته اینجاست که گاهی تعریف و برداشتی که از شعر زنانه میشود، چنین معنا میگیرد که زن باید شعری بگوید که فقط زنانه باشد و پر از حس وحال رقیق عاطفی؛ درصورتی که قرار نیست همیشه این گونه باشد. اگر به فروغ نگاه کنیم، متوجه میشویم که او به همه چیز نگاه میکند، از همه چیز میسراید، اما فقط نگاه خودش را دارد؛ نگاه یک انسان در هیئت زن به مسائل اجتماعی، فقر، ازدواج، تبعیضهای موجود در جامعه و. به اعتقاد من زنها خیلی راحت زبان شعرشان را یافته اند و دارند آن نگاه زنانه را در شعر جاری و ساری میکنند. آنها نگاهشان را به عنوان یک انسان به جنگ و مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی هم دارند. چنانچه مردان نیز در شعرهایشان عواطفی دارند از جنس عشق و. احساسات هر انسانی در نوع خودش باهم متفاوت است.
شجیعی: شعر زنان مشهد شعر خوب و پویایی است. هرچه بیشتر میگذرد، رشد و بالندگی بهتری نیز پیدا میکند. هم در قالب کلاسیک و هم سپید، شعرهای خوبی گفته شده است و میشود. اکنون داریم در جریان شعر مشهد به سمت جریان ساده نویسی پیش میرویم. در همه این سالها شاعران خوبی در مشهد ظهور کرده اند و حتی اگر به سمت جریان خاصی کشیده شویم، مقطعی و موقتی است و شعر درنهایت مسیرش را پیدا میکند.
برهمند: زنان مشهد دارند در عرصه شعر و شاعری خوب تلاش میکنند، چه در شعر آزاد و چه در شعر کلاسیک. ما خانمهایی را داریم که همچنان در عرصه غزل فعال هستند. در شعر سپید هم دوستانی داریم که خیلی خوب کار کرده اند و جوایزی هم نصیبشان شده است. فکر میکنم در همه این سالها با توجه به خروجیهایی مانند کتابهای چاپ شده و جوایز برده شده، باید بگوییم شعر زنان مشهد مسیر رو به پیشرفتی را طی کرده است. نکته مهم دیگر این است که آنها نگذاشتند دورهمیها و جلسات شاعرانه شان قطع شود. این شاعرانه ماندن و شاعرانه زندگی کردن و اینکه زندگی شاعر با شعر عجین شده باشد، ویژگی مهمی برای شاعر خوب به شمار میرود. فکر میکنم ما این اتفاق را در شعر زنان مشهد داشته ایم.
برهمند: به روزشدن؛ حتی شاعران کلاسیک و غزل سرایان به شعر امروز رو آورده اند و تجربههای تازهای کسب کرده اند. در ده پانزده سال گذشته نیز میتوان گفت بیشتر به شعر سپید رو آورده اند. سعی کرده اند در همه وادیها قلم بزنند و از قافله شعر عقب نمانند. این گونه نیست که در همان حال وهوای قدیم باشند یا در خانه بنشینند و چیزی بنویسند. هم تلاش علمی داشته اند و هم تلاش حسی. در زمینه پرداختن به موضوعها و محتوامحورشدن اشعارشان نیز موفق بوده اند.
شجیعی: مسائلی مثل اعتمادبه نفس کم خانمها ازجمله مسائل فرهنگی است که نه در عرصه هنر، بلکه در همه مسائل فردی و اجتماعی ممکن است ظهور یابد. آنچه من مشاهده کرده ام، این است که خانمها کم کم اعتمادبه نفس و عزت نفس برای سرودن اشعارشان را پیدا کرده اند. در همین مشهد، هم در قالب کلاسیک و هم سپید، شاعران زن موفقی داریم که پابه پای مردان و حتی در بعضی موارد جلوتر از مردان توانسته اند در عرصه شعر بدرخشند و منصفانه اگر بگوییم، در شعر چیزی کمتر از آقایان نداشته اند.
برهمند: مسائل اجتماعی کنار شاعر راه میرود. بی شک مسائل اجتماعی باید بر شعر شاعر اثر بگذارد و روح و روانش را درگیر کند، وگرنه شعر ماندگاری نخواهد داشت. زنان نیز از این مقوله دور نبوده اند. زنان شاعر شهروندان این اجتماع هستند؛ شهروندانی که با آگاهی و با هدف، مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و... را درک میکنند و برایش میسرایند و در میدان حضور دارند.
شجیعی: من به آینده شعر زنان و مردان مشهد امیدوارم. فقط اگر بتوانیم کمی در شکل سرودن تکثر ایجاد کنیم، وضعیت بهتر میشود؛ به این معنا که چه از لحاظ زبان و چه از لحاظ محتوا و فرم با اشعار کمتر مشابه یکدیگر روبه رو شویم. شعر هر فرد باید ویژه باشد و این میتواند به نفع شعر مشهد باشد.
شجیعی: در یکی دو دهه گذشته تا حدی این اتفاق رخ داده است. یعنی بسیاری از اشعار شبیه به هم بوده و از یک شکل و شمایل و محتوا برخوردار بوده است، اما فکر میکنم داریم به سمت منحصربه فردشدن حرکت میکنیم و اکنون نیز شاعرانی وجود دارند که نسبت به آنچه در کلیت شعر مشهد دیده میشود، نگاه و زبان شعری شان متفاوت شده است.
شجیعی:، چون شاعران ما شعر شاعران جهان و شهرهای دیگر را میخوانند. این مطالعه و آگاهی بیشتر بر نوع نگاه و زبان شعر آنها اثر میگذارد. علاوه بر این، پیشینه شعر مشهد و خراسان و آنچه از گذشتگان عرصه شعر و شاعری باقی مانده نیز بی شک اثرگذار است. اما در شعر سپید که چند دهه بیشتر نیست در شکل واقعی خود ظهور کرده، طبیعتا این جریان جریانی است که در آن تکاپو و حرکت است و هرچه بیشتر به جلو میرویم، این تکاپو و حرکت در حوزههای گوناگون شعری دیده میشود.
برهمند: به اعتقاد من بستگی دارد که شما این آینده شعری را چگونه تعریف کنید. آیا آینده این است که یک انجمن شعر خوب زنان در مشهد پا بگیرد؟ آیا آینده این است که کتابهای خوب زیادی از شاعران مشهد چاپ شود؟ من شاعری را میشناسم که غزلهای خوبی میسراید و در شعر سپید نیز کارهای مقبولی دارد، اما مکانی برای ارائه ندارد. بسیاری از دوستان در این دوره و زمانه به دلایل گوناگون وارد انجمنهای ادبی نمیشوند یا از چاپ کتاب سر باز میزنند. نمیشود این مسائل را در نظر نگرفت.
به عنوان مثال، بسیاری از این انجمنها به صورتی است که وقتی وارد آن میشوید، چیزی که شاعر حرفهای دنبال آن است، وجود ندارد. با توجه به شناخت فردی که از بسیاری از دوستان شاعرم دارم، میتوانم بگویم که خودشان به صورت فردی دارند خوب رشد میکنند و زیست شعری شان را در وجودشان تکمیل میکنند. این زیست شعری و تجربه زیستی شعری در زنان مشهد دارد اتفاق میافتد، اما ادامه و امتداد آن در آینده بی شک به عوامل مؤثر و مفصلی بستگی دارد؛ و این انجمنهایی را که دوستان نمیروند و کتابهایی را که چاپ نمیکنند، باید عوامل آسیب زا برای شعر زنان مشهد تلقی کنیم؟
بله. دورهمی ها، انجمنها و دیده و خوانده شدن شاعر، همه عواملی است که میتواند به شاعر کمک کند تا حرکت روبه جلویی داشته باشد و فقدان آنها میتواند آسیب زننده باشد. اما این فقدان هم برای افراد گوناگون درجات مختلف دارد. یکی برایش خیلی مهم است و دیگری نه. یعنی بعضیها برای همین عوامل آسیب زننده هم راه حلهایی دارند، وقتی جامعه یا نهادهای مرتبط همراهی شان نکنند.