به گزارش شهرآرانیوز؛ چهره پیرمرد را از حاشیه خیابان میشود دید؛ با ریشهای بلند و سپید و لبخندی یخ زده که حسی را برنمی انگیزد. لباسهای مخمل قرمزی که به تن دارد با کلاه منگوله داری که تا روی پیشانی پایین آمده، هماهنگ است. از داخل کیسه روی شانه اش چند جعبه کادوی روبان بسته بیرون زده است. صدای چند پیس پیس و پس از آن، شیشهای که خیس و بارانی میشود چهره بابانوئل را تار میکند. فروشنده ویترینی را که تا دیروز رنگ و بوی یلدا داشت و این روزها «هپی کریسمس» را یدک میکشد، به امید آمدن مشتریانی که این جشن را به فهرست مراسم سالانه شان اضافه کرده اند، تمیز میکند.
صدای درینگ درینگ زنگولهای که به سقف فروشگاه آویزان شده است، فروشندههای این فروشگاه بزرگ را از ورود یک مشتری تازه و سرخوش در صبحی سرد باخبر میکند. بهانه باز کردن باب گفت وگویمان پرسیدن قیمت اقلام کریسمس است؛ مثلا آن حلقه پرزرق وبرق که در میآید ۱۱۰ هزار تومان، زنگوله نقرهای ۱۵۰ هزار تومان، گویهای قرمز و طلایی دانهای ۳۰ هزار تومان و البته گرانتر از بقیه مغازه ها.
از درختچههای کاج مصنوعی میپرسیم که پای ثابت جشن کریسمس برای طرف دارانش است. بعد از کلی بازارگرمی که «قیمت و کیفیت جنس هایمان مثل ندارد»، یک میلیون و ۱۰۰ هزارتومان را قیمت میدهد. اصرار صوری فروشنده دوم به صاحب مغازه در گرفتن تخفیف برایمان، نرخ را فقط به اندازه ۵۰ هزار تومان پایین میآورد؛ با این توضیح که «در اصل باید یک و نیم میلیون تومان بفروشیم و ما داریم زیر قیمت میدهیم.» با تردید پیشنهاد میدهد که به سایر فروشگاههای بازار گل فتح آباد خیام هم سری بزنیم و قیمتها را مقایسه کنیم، درحالی که انگار هر دو میدانیم دیدار دوبارهای در کار نیست.
بابانوئل گیتار به دست با چند نمونه مشابه کوتاه قدتر پشت ویترین فروشگاه بعدی، قدراست ایستاده اند، به احترام جیب مشتریهایی که به بهانه شادی، تفاخر یا هر چیز دیگر، بنای خریدنشان را داشته باشند. این چندمین فروشگاهی است که در پوشش یک مشتری از نوع بی دغدغه مالی و به قول امروزیها لارج سر میزنیم و قیمت میگیریم. بااین حال هنوز برای نرخ گذاری روی کالاهای موردنیاز برای این جشن بی جایگاه در فرهنگ عمومی کشور، قاعدهای پیدا نکرده ایم. بعید است خبری از قاعده و نظارت و این طور چیزها باشد و گرنه یک جوراب گل منگلی که برای جای دادن کادوهای کریسمس طراحی شده است، ۲۵۵ هزار تومان قیمت ندارد.
گلدان سفالی بابانوئل -به قد یک انگشت اشاره- را قیمت زده است ۸۸ هزار تومان. جاشمعیهای بابانوئل، ماگ، آویزهای رنگارنگ کریسمس و عروسکهای ریزودرشت برای تزیین درخت کاج هم قیمت مشابهی دارد. مجسمههای جشن هالووین با دهانهای سیاه و خندههای ترسناک نیز لابه لای جنسهای این فروشگاه پرزرق وبرق و شکوه ساختگی اش به چشم میخورد.
کلیدواژه کریسمس در فروشگاههای فضای مجازی نیز پرتکرار است و قیمت ها، عموما بالاتر از فضای حقیقی؛ مثلا کاج مصنوعی صرفا به خاطر شصت سانتی متر بلندتر بودن و ظاهری برفی تا ۴ میلیون تومان و حتی بالاتر هم پیدا میشود. لباس سگ مناسب کریسمس و گوشوارههای کریسمسی دیگر کالاهای عرضه شده در صفحات و سایتهای عرضه کننده است. دراین بین، برخی مشاغل نیز با تبلیغاتی که کلیدواژه کریسمس دارد، به جاانداختن آن در اذهان عموم سرعت میدهند.
آرایشگاههای زنانهای که خدمات رایجشان مثل کراتینه کردن مو یا کاشت ناخن را به بهانه کریسمس تخفیف زده اند؛ همین طور عکاسیهایی که با فراهم کردن پس زمینه و لباسهای مخصوص این جشن درصدد جذب مشتری اند نمونههایی ازاین دست هستند. تزیین میز کریسمس و تورهای خارجی به مقصد آنتالیا، ارمنستان و... از دیگر تبلیغها برای مخاطبان مشهدی در فضای مجازی به مناسبت جشن سال نو میلادی است.
در کنار همه کسانی که به جرگه برگزارکنندگان جشن کریسمس پیوسته اند صرفا، چون «باکلاس است»، شیرین، شادی را بهانه میکند. او که همه ملزومات کریسمس را از بازار گل خریده است، تصمیم دارد امسال، جشن سال نو میلادی را با شکوه برگزار کند. در نگاهمان علامت سؤال را که میبیند، سعی میکند برای تصمیمش دلیل بیاورد؛ «می گویند این جشن، غربی است و به ما ربطی ندارد. راستش خودم هم از جزئیاتش سر درنمی آورم، اما بهانه است برای سرگرمی و حال خوش.» در ادامه تعریف میکند که در چندماه گذشته، پدر و مادرش مدام در خانه بوده اند، اخبار دیده اند و روحیه شان خراب شده است. برای همین خواسته است در غیاب خواهر مهاجرت کرده اش، به هربهانهای دورهمی بگیرد و خانواده را شاد نگه دارد. بهانه این بار کریسمس است.
او صحبت هایش را با خنده بلندی تمام میکند: دلخوشی همین چیزهای کوچک است دیگر. زیاد دنبال دلیل فلسفی اش نگردید.
دلیلی که این شهروند مشهدی برای برگزاری کریسمس روی آن انگشت گذاشته بود، در صحبتهای دکتر غلامرضا حسنی در میان هم برجسته است. او جامعه شناس است و ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد را بر عهده دارد.
معتقد است که شادی یک نیاز است و وقتی ارضای آن در بسترهای بومی به درستی انجام نشود یا کمتر موردتوجه قرار بگیرد، این خلأ طور دیگری پر میشود و افراد در فضاهایی دیگر به دنبال تأمین این نیاز میروند.
او با اطمینان اضافه میکند: هرچه به جشنهای بومی بیشتر توجه و برایشان تبلیغ شود، به طور حتم به بسترهای جدیدی که در موضوع صحبت ما کریسمس است، همین طور جشنهای وارداتی مثل هالووین یا ولنتاین کمتر توجه میشود. حسنی در میان با اشاره به پدیده اشاعه فرهنگی که با گسترش فناوری و ارتباطات رسانهای روبه افزایش است، ادامه میدهد: در همه دنیا و در کشور ما این اتفاق میافتد. البته اینکه به این کریسمس توجه شود، معنایش این نیست که مردم دارند به سمت مسیحیت به عنوان یک دین گرایش پیدا میکنند. به کریسمس به عنوان مراسمی که بخشی از جهان به آن توجه دارد، نگاه میکنند و بیشتر به دنبال شادی آن هستند.
این جامعه شناس در پاسخ به این سؤال که آیا روند روبه تزاید توجه به جشنهایی مثل کریسمس در مشهد میتواند خطری فرهنگی قلمداد شود یا خیر، میگوید: اگر توجه به این مناسک و مراسم همراه با بی توجهی به فرهنگ عمومی باشد، بله، اما مردم ما توجه و علاقه خود را به جشنهای ملی مذهبی نشان داده اند.
او ادامه میدهد: اگر این جشنها بستری شود که سایر عناصر فرهنگی غرب را با خودش بیاورد و به ضمیمه نظام اخلاقیای باشد که هنجارهای فرهنگی ما را مورد تهدید قرار بدهد، بله، جای نگرانی است، اما اگر در حد یک جشن درون خانوادگی یا درون گروهی باشد، نه. جلوگیری از آن و منعش نیاز به معادل سازی و برنامه ریزی دارد؛ یعنی وقتی میگوییم این کار را نکن، این را هم بگوییم که چه کار را بکن.
حسنی با بیان اینکه گرامیداشت کریسمس اکنون مربوط به قشر خاصی است و عمومیت ندارد، ادامه میدهد: این قبیل جشنها بُعد طبقاتی دارد و معمولا طبقات روبه بالا که الگوی مصرف تظاهری دارند، آن را به عنوان یک شاخص طبقاتی دنبال میکنند؛ بنابراین نگرانی از باب اینکه نفوذ فرهنگ بیگانه رخ داده است و برخوردی با دین دارد، نه. این طور نیست. ضمن اینکه باید به نیازهای این طبقات هم توجه داشته باشیم هرچند که با همه تلاشها و برنامه ریزیها به دلیل طبیعت ارتباطات، بالاخره گروهی از مردم به سمت برگزاری این مناسک گرایش پیدا میکنند.
استادیار، گروه آموزشی علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد به راهکارهایی اشاره میکند که میتواند جشن سال نو میلادی را به فرصت تبدیل کند؛ مثلا بومی سازی آن در قالب اهمیتی که اسلام به پیامبران الهی داده است، نمایش فیلمهای مرتبط با حضرت مسیح (ع)، بیان جلوههای مثبت اندیشه مسیحیت که با اسلام منطبق است، تبیین جنبههای آسیبی احتمالی برای این جشنها به صورت ارشادگونه و بدون مواضع تند و.