تربیت اسلامی چیست و چه انتظاری از آن باید داشت و چگونه باید آن را تعریف و بر اساس آن حرکت کرد؟ باید گفت تربیتی اسلامی است که در راستا و مسیری که خدایتعالی انسانها را خلق کرده و به حرکت در مسیر سعادت و رشد و تعالی اذن داده است، حرکت کنند.
آیه شریفه میفرماید: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لایَعْقِلُون» (انفال/۲۲). تعقل میان انسان و دیگرجنبندگان (دوّاب) موجب تفاوت و تمایز است، و الا انسان بدون تعقل و کر و کور شامل همان حیوانیت (دوّاب) خواهد بود. همانگونه که در آیه شریفه دیگر میفرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لایَفقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لایُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لایَسمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون (اعراف/۱۷۹).
در جمیع حیوانات قلب و چشم و گوش موجود است، اما آنچه موجب تمایز میان انسان و حیوان خواهد شد، تفقّه (اندیشه عمیق)، بصیرت و شنیدن معنایی است. در غیر این صورت، با وجود همه ابزارهای حسی که همراه نفس انسان است و وقتی که با نفس اتحاد عمیقی پیدا میکند که در این صورت علم حاصل میشود، در حیوانیت و حیوان نیز مشترک هستند. یعنی حیوان هم میشنود و میبیند و قلب دارد. پس آنچه موجب تفاوت میان انسانها که این ابزارهای حسی را دارند و حیوان است، همان تفقّه، بصیرت و شنیدن معنایی است.
سیدالساجدین، امام زینالعابدین، علیبنالحسین (ع) در دعای اول صحیفه سجادیه شریف به پیشگاه الهی عرضه میدارد: «وَ الحَمْدُ لِلهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ. وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنسَانِیَّةِ إِلَى حَدِّ الْبهِیمِیَّةِ فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکمِ کِتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا.» (صحیفه سجادیه/دعای اول).
یعنی حمد مخصوص خدایی است که اگر آن را از بندگانش محبوس میکرد، در مواردی که بهواسطه نعمتهایی که پشت سر هم بر انسانها نازل میشد و بر آنها نعمتهایی ظاهر میگشت، مطمئنا از آن نعمتها بهره میبردند، ولی خدایتعالی را حمد نمیکردند و روزیای که به آنها داده شده است، گسترش میدادند. درنتیجه شکرگزار خداوند نبودند که اگر اینچنین بودند، حتما از حد انسانی خارج میشدند و در حدود حیوانیت وارد میشدند. یعنی با حیوانیت تفاوتی نداشتند.
پس حرکت در مسیر اراده الهی که بر اساس حکمتش انسانها را خلق کرده است، همان هدایت الهی خواهد بود؛ چنانکه وقتی فرعون به حضرت موسی (ع) میگوید خدای تو کیست؟ آن حضرت پاسخ میدهد: «رَبُّنَا الَّذی أَعْطى کُلَّ شَیءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدى» (طه/۵۰). یعنی خدای من کسی است که هرچیزی را خلق کرده و سپس آنها را در مسیر خودشان هدایت کرده است. پس هدایت الهی همان مسیری است که باید انسانها در آن قرار بگیرند و حرکت کنند.
اسلام عزیز به اندیشه و فکر و تعقل اصالت داده است. مکتب تربیتی اسلام برای بهرهگیری بیشتر از مبانی دینی و حاکمیت بر حیات عادی و دنیوی و نیز مبارزه با دینهای ساختگی و تقلیدی و تحدید و تعدیل آن نخست به تعقل و تفکر سازنده دعوت کرده است تا حقانیت دیانت اسلام کشف شود و در برابر همه احکامش سر تسلیم فرود آورد و خود را از مسیرهای اختلافانگیز میان دیانتهای گوناگون برهاند. یعنی باید دو حرکت جامع صورت گیرد: ۱. دینپذیری مطابق با احکام قرآنی و سنت محمدی؛ ۲. دیانتگریزی از روشها و ادیان ساختگی و ادعایی.
سنت و روش حضرات ائمه معصومین (ع) با هر آنچه ساختگی و اختراعی باشد، مبارزه میکند؛ چنانکه فردی به محضر امامصادق (ع) رسید و گفت: من دعایی را اختراع کردهام. حضرت فرمود: «دَعْنِی مِنِ اخْتِرَاعِکَ...» (کافی: ج ۳/ ص ۴۷۶). یعنی اختراع خودت را رها کن. سپس آن حضرت برای برآوردهشدن حاجتها دستوری بیان کردند و فرمودند اینچنین عمل کن. اکنون باید مشاهده کرد که امروز تا چه میزان مناسکی با رنگ دینی که هیچ اصل و اساسی ندارد، بهعنوان دین ارائه میشود و مردم را بدان سمت سوق میدهد و از رنگ حقیقی دین دور میسازد؛ بنابراین برای سعادت و رشد و تعالی، انسانها باید مطابق دستور العملهای قرآنی و حضرات ائمه معصومین (ع) حرکت کنند و آن دستورالعملها را در نظر بگیرند.