قرآن کریم مبتنی بر علم حق تبارک و تعالی است و از دوقطبیبودن انسانها یکی حق و دیگری باطل سخن گفته است. این سخن درحقیقت برای انتخاب بهترین مسیر برای انسانهاست. انسانهایی که به ظواهر دنیا گرایش داشته باشند و زیباییهای ظاهری و زودگذر آنها را بفریبد، بدیهی است که در مسیر شیطان که تزیینکننده و نمایشگر زیباییهای گمراهکننده است، قرار میگیرند. خدای تعالی این رفتار شیطان را گوشزد کرده است، بهویژه درباره انسانهایی که خورشید را پرستش میکردند. خداوند در قرآن میفرماید: «شیطان اعمالشان را زینت میدهد درنتیجه به این وسیله موجب جلوگیری از به راهراسترفتن خورشیدپرستان میشود و اجازه نمیدهد که هدایت شوند.» (نمل/۲۴).
یکی از مواردی که موجب میشود شیطان اجازه ندهد انسانها از نعمتهای الهی بهرهمند شوند، شکرگزاری و تشکرنکردن از فراوانی نعمتهایی است که خدای تعالی به انسان بخشیده است. مهمترین نعمت الهی که ویژه انسان است، عبارت از قلب برای تفقه و اندیشیدن و چشم برای بصیرتیافتن و گوش برای فهم صحیح و شنیدن معنای حقایق است. «و خدا شما را از بطن مادران بیرون آورد، در حالی که هیچ نمیدانستید و به شما گوش، چشم و قلب بخشید تا مگر (دانا شوید و) شکر (این نعمتها) به جای آورید.» (نحل/۷۸).
در کلام دیگری از حق تعالی آمده است: «یکی از موارد رحمت حق تبارک و تعالی، شب و روز است که در شب به آرامش و استراحت بپردازید و در روز بهدنبال فضل و گشایش روزی بروید، همه اینها باشد که انسان شکرگزاری کند.» (قصص/۷۳). آیه شریفه دیگر همین معنا را بیان فرموده و گفته که خدای تعالی دارای فضلی است که منتظر فضل دیگران نیست، ولی با همه اینها انسانها شکرگزار نیستند. (غافر/۶۱).
در داستان حضرت سلیمان (ع) که درخواست کرد تخت بلقیس ملکه سبا را در نزدش حاضر کنند، یکی از کسانی که در خدمتش بود گفت که من قبل از آنکه چشم بر هم بزنی تخت بلقیس را حاضر میکنم و البته اینچنین کرد و در ادامه گفت: این از فضل پروردگار من است که مرا بیازماید که آیا شاکر خواهم بود یا کفران نعمتش میکنم و البته کسی که شکرگزار باشد، شکرگزاریاش برای خودش خواهد بود (چراکه شکر موجب افزونشدن نعمتهای الهی خواهد شد) و کسی که شکرگزار نباشد کافر است.» (نمل/۳۸ و ۳۹ و ۴۰).
پس شکرگزارینکردن موجب کفران نعمت است و شکرگزار نبودن مساوی با کفر خواهد بود البته نه کفر در الوهیت، بلکه کفر در اطاعت که البته این مقدار هم اندک نیست، چرا که گاهی موجب راندهشدن از درگاه الهی خواهد شد؛ چنانکه شیطان بهدلیل تکبر و حسادت، کفر در اطاعت ورزید؛ در نتیجه از درگاه الهی رانده و از صف ملائکه بیرون رانده شد و دیگر توفیق اطاعت و عبادت الهی را نیافت.
در قرآن کریم دو چیز وعده داده شده است که اگر این دو در میان انسانها وجود داشته باشند، هرگز خدای تعالی آنان را در عالم دنیا به انواع عذابهای طبیعی و غیر آن عذاب نمیکند و آن دو عبارت است از شکرگزاربودن و ایمان. آیه شریفه الهی میفرماید: «خداوند متعال به عذابتان اقدام نمیکند، اگر شکرگزار و ایمان آورده باشید.» (نسآء/۱۴۷)
و نیز در آیه شریفه دیگر میفرماید: «ای پیامبر تا مادامی که تو در میانشان هستی خداوند آنان را عذاب نمیکند و نیز تا زمانی که استغفار کنند، خدای تعالی آنان را عذاب نخواهد کرد.» (انفال/۳۳)
به همین دلیل مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار در جلد ۶۸ ص ۴۹ از قول شیخ طوسی در کتاب الامالی (یعنی مجالس) از قول امام صادق (ع) و آن حضرت از پدرانش از قول امیرالمؤمنین علی (ع) نقل کرده است که فرمودند: چهار چیز است که به نفع مردم خواهد بود؛ یکی ایمان و دوم شکر که در آیه شریفه سوره النساء بود و سوم استغفار که در آیه شریفه سوره الانفال بیان شد و چهارم دعا که در آیه شریفه میفرماید: (ای پیامبر) «بگو پروردگارم برای شما هیچ ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد...» (فرقان/۷۷) پس دعا انسانها را إنشاءا... نزد خداوند متعال ارجمند میکند؛ بنابراین یکی از مواردی که در صورت انجامندادنش انسان را به ورطه کفر میکشاند و در صورتی که انجام دهد، عذاب را از خودش و دیگرانی که با او هستند و یا او در جمع دیگران وجود دارد، برطرف میکند، عبارت از شکر و شکرگزاری از نعمتهای الهی و یادآوری نعمتهای خدای تعالی است.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کفت بیرون کند
و اینچنین بود حال مردمان گذشته که بیادبی کردند در برابر نعمتهای الهی، چراکه مائده آسمانی بدون خرید و فروش و گفت و شنید برایشان میرسید، ولی شاکر نبودند و نعمتهای الهی منقطع شد.
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم گشت از لطف رب
بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد
در میان قوم موسی چند کس
بیادب گفتند کو سیر و عدس
منقطع شد خوان و نان از آسمان
ماند رنج زرع و بیل و داسمان