طوبی اردلان - از کوچهپسکوچههای باریک و پر پیچوخم شهر که سرِ هر گذرش، برجی سیمانی در حال قد کشیدن و بالا رفتن است، میگذریم تا خودمان را به کوچه آیتالله سیستانی برسانیم. جایی که یکی از دو ساباط باقیمانده مشهد، بیعبورِ عابران و زرق و برق خیابانهای امروزی هنوز وجود دارد، زنده است و مثل پیرمردی دیر سال، خاطراتِ جوانیاش را دوره میکند.
ساباط مشهد کجاست؟
دقیقتر که بخواهید، در خیابان اندرزگوی ۱۷، از کوچه پنجه به سمت کوچه آیتالله قمی را که قدم بگیرید، بعد از گذر از خانه تاریخی کوزهکنانی در امتداد حسینیه قماشفروشان کوچهای قرار دارد که مردم مشهد آن را با نام سیدجواد سیستانی میشناسند، زیرا منزلش در این محدوده است و تاهنوز یکی از قدیمیترین روضههای مشهد در آن برگزار میشود. ۱۵ متری را در این کوچه پشت سر که بگذارید، به یک چهارراه میرسید. سمت چپ کوچه باریک دیگری است که نبش آن یک پارکینگ بزرگ قرار دارد و تابلوی روی دیوارش شما را به سمت حرم هدایت میکند. کمتر از ده متر را که پیش بروید، سمت راست کوچه، یک ورودی مربعشکل کوتاه میبینید که با سطح زمین نیم متری فاصله دارد. در ادامه این در، دو پله کوتاه و کوچهای باریک به قدر عبور یک نفر کشیده شده است. کوچهای سرپوشیده که سایهسارِ خشت و گلیاش پناه عابران از آفتاب تیزِ تموز و سوزِ بیامانِ زمستان است. به این دست کوچهها در اصطلاح قدیم «ساباط» گفته میشود. ساباط دوم مشهد را میتوان در خیابان بهجت ۳، کوچه «مادرشاهی» پیدا کرد که قدمت هر دو پهلو به اواخر دوره قاجار میزند.
ساباط چیست؟
ساباط در زبان فارسی ریشهای کهن دارد. بخش اول آن «سا» بهمعنای آسایش و بخش دوم آن «باط» نشانه ساختمان، آبادی و عمارت است. این نوع معماری خاص مناطق آب و هوای گرمسیر و کویری است تا با انداختن سایه و ایجاد مسیری خنک برای رهگذران، آنها را از تابش نور خورشید در این معابر محافظت کند. هنوز در خراسان ساباطهای بسیاری وجود دارند که به سبک و سیاق گذشته سایهشان چتر اهالی محله است، اما ما مشهدیها این شکل از کوچهها را بیشتر در یزد و کرمان دیدهایم و شاید خیلیها ندانند مشهد ما نیز در گذشته دارای ساباطهای بسیاری بوده که این دو ساباط باقیمانده در محلات قدیمی، یادگار همان دوراناند و ساختشان خالی از حکمت نبوده است.
مشهد چرا ساباط داشته است
جالب است بدانید که مشهدِ قدیم به عنوان شهری مرزی همیشه در مسیر تاختوتاز اقوام بیگانه قرار داشته، از همینرو سبک معماری در این شهر نیز بر اساسِ میزان تهاجم دشمن به آن تغییرِ شکل یافته است. یکی از این نشانهها وجود کوچههای باریک و دارای سقف یا همان ساباطها بوده است. ساباطها به دلیل باریکی و مسقف بودن سبب میشده وقت یورش مهاجمان، دشمن نتواند سوار بر اسب از آن عبور کند و همین امر به مردم کمک میکرده تا بهتر بتوانند از خود دفاع کنند.
علاوه بر این در انتهای ساباط که به شکل پل، دو طرف کوچه را به هم وصل میکند، اتاق کوچکی قرار دارد که حکم سالن اجتماعات امروزی را دارد و معمولا بزرگان محله در آن جمع میشدهاند و درباره موضوعات مختلف تصمیمگیری میکردهاند. ساباطها همچنین دروازه ورودی بسیاری از محلهها به شمار میرفتند و معمولا افراد غریبه برای ورود به فضای نیمه عمومی درون کوچه، از زیر آن گذر نمیکردند و به نوعی حریم خصوصی ساکنان محله تلقی میشده است. در کنارِ همه اینها دیدِ خوب «ساباط» به سراسر کوچه که انتهایش بنبست بوده، سبب ایجاد امنیت میشده است.
همدلیهایی که میان اهالی محله به سبب وجود ساباطها و پیوستگی و یکپارچگی آنها ایجاد میشد نیز یکی دیگر از نکاتیاست که نباید آن را از قلم انداخت. در گذشته ساباط محلی برای تجمع ساکنان محله به شمار میآمد و همین تجمع، سبب آگاهی افراد محله از احوال هم و پی بردن به مشکلات یکدیگر و در نتیجه حل گرفتاریها به کمک همدیگر میشد. همچنین هنگامی که از زیر یک ساباط عبور میکنیم، کوتاهی ورودی آن، سبب میشود ناخودآگاه سر خود را خم کنیم و این یعنی گذشتن از منیّت و از میان رفتن غرور در هنگام روبهرو شدن با همسایگان.
پیشنهاد:
اما از همه اینها که بگذریم، حرف از حفظ مرمت و نگهداری از این دو یادگارِ پیرِ باقیمانده در مشهد، نه تازگی دارد و نه غریب مینماید که جزو بدیهیات است.
خوب است سازمان میراث فرهنگی و شهرداری مشهد همچنان که تابلوهایی را به عنوان معرفی آثار تاریخی بر سر در بناها و خانههای میراثی مشهد نصب میکند، شناسنامهای را هم برای این دو ساباط در نظر بگیرد و همچنین با مرمت آنها گامی در حفظ این نمادهای باارزش تاریخی و هویتی بردارد.