از آبانماه تاکنون ایران ایام سختی را گذرانده است. سختتر از آنچه که بشود تصور کرد. پشت سر هم. البته دلایل اتفاقات متفاوت است. در هر موضوع هم تحلیلها گوناگون است، اما این واقعیت است که ملت در این ماهها بار سنگینی بر دوش خود تحمل کردند. باری که واقعا از اندازه تحمل خارج بود. این حوادث مقصران زیادی دارد. خیلی از آنها در سیستمهای امنیتی خارجی برنامهریزی شد، اما مهمترینش قطعا مسئولان در ردههای گوناگون بودهاند و عمدتا قربانی این بیکفایتیها مردم شدهاند.
در همه این حوادث یک اصل ثابت وجود داشته است که مردم نامحرم شمرده میشدند و بهآنها اهانت میشد. افکار عمومی در گذر زمان برای خیلی از مسئولان نقطه عطف نبود. اصلا توجه به نظر مردم بیاهمیت بود.
در ماجرای بنزین اصلیترین اتفاقات درباره نوع اعلام خبر بود. عامل اصلی اعتراضات هم اصرار به بیخبری و سورپرایز شدن مردم بود که متأسفانه پیامد آن کشته شدن صدها هموطن بود.
بعد از آن در اعلام تعداد و اسامی کشتهشدگان نیز آماری اعلام نشد و هر روز رسانههای بیگانه و خبرگزاریهای خارجی آماری اعلام کردند و تا آخر هم معلوم نشد چند نفر کشته شدند.
در تشییع پیکر شهید سردار سلیمانی در کرمان هم بیتوجهی به ایمنسازی باعث فاجعه شد. مردم نقشی در سازماندهی نداشتند. فقط قربانی بیملاحظگی شدند و در نهایت در ماجرای تلخ هواپیمای اوکراینی حساسیتبرانگیزترین بخش آن، دروغگویی و بیاعتنایی به مردم برای اعلام خبر بود. در این ماجرا بسیاری از مسئولان عالیرتبه کشور هم به جد مشغول نفی سقوط آن توسطپدافند بودند. شاید آنها هم نمیدانستند، اما این نکته بار غم را افزونتر کرد.
اینکه خبر ساقط شدن آن بعد از اعلام خارجی صورت گرفت، یک تحقیر عمومی و سلب اعتماد بود. گویا اگر خارجیها در این پرواز نبودند یا کشورهاشان در این ماجرا وارد نمیشدند، همچنان قرار بود که واقعیت گفته نشود.
آسیب از دست دادن این همه جانباخته یک طرف، قطع پیوند اعتماد متقابل مردم و حکومت آسیب کمتری نیست. در مقابل در همین هفته گذشته و در ماجرای شهادت سردار سلیمانی خبررسانی محترمانه به مردم صورت گرفت. ببینید مردم چه پاسخ کمنظیری دادند. سردار ملی ایران را چنان جاودانه کردند که در تاریخ روزهای تشییع و تعداد شرکتکنندگانش مثل تشییع امام خمینی (ره) ثبت خواهد شد.
راهحل مملکتداری بازگشت به حرمتگذاری به مردم است. حوادث این چندماهه سخت نشان داد که توجه به افکار عمومی خیلی از مشکلات را کم میکند. بیتوجهی به نظر مردم یا قانع نکردن آنها و مهمتر، بیاحترامی به آنان تبعات زیادی دارد. حوادث تلخ این مدت سنگین بود. بیشتر از طاقت انسانی.
درس گرفتن از تاریخ عبرتآموز است. برای حفظ نظام، برای حمایت مردم و برای اینکه مهربانی بر روابط حکومت و مردم سایه افکند به مردم حرمت بگذاریم تا با کمک مردم و احترامگذاری به افکار عمومی آینده خوبی برای ایران داشته باشیم.