درباره نمایش خانم و آقای پاواروتی | صحنه‌هایی از یک فروپاشی روزمره فیلم‌های سینمایی تلویزیون در روزهای (۱۴، ۱۵ و ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۴) رکوردشکنی سریال «وحشی» در فیلم‌نت علی شادمان با فیلم «تهران کنارت» در راه جشنواره کارلووی واری تابستان فصلی پر از فرصت | نگاهی به برنامه‌های کانون پرورش فکری مشهد در تابستان ۱۴۰۴ شهاب موسوی‌زاده هنرمند نقاش درگذشت برنامه استعدادیابی بین‌المللی «ستاره شو» در راه نمایش خانگی جایزه بهترین فیلم جشنواره رینبو لندن در دستان «ایار» ایرانی نگاهی به سریال وحشی به بهانه پایان فصل اول گزارشی از آمار فروش گیشه جهانی | «لیلو و استیچ» پیشتاز در گیشه سروش جمشیدی: تانک‌خور‌ها یک چیز دیگر برای من بود «افسانه سپهر» به سینماها می آید درباره محمدرضا حیاتی که خبر رحلت امام خمینی (ره) را به اطلاع مردم رساند درباره گونه «خاطره نویسی»، با نگاهی به کتاب تازه «روزنگار میرممتاز» | یادداشت های نماینده مشهد در مجلس شورای ملی برگزیدگان رویداد ملی کتاب‌خوانی «خط امین ۱» در مشهد معرفی شدند + فیلم همه چیز درباره سریال دستچین + خلاصه داستان، بازیگران و تیزر
سرخط خبرها

برف داریم تا برف

  • کد خبر: ۱۴۵۴۷۷
  • ۲۵ دی ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۵
  • ۱
برف داریم تا برف
وقتی صبح بیدار می‌شدیم تازه می‌دیدیم چه خبر است و در حیاط خانه سی سانت و بلکه بیشتر برف نشسته است و انصافا چقدر زیبا بود وقتی چشم باز می‌کردی و می‌دیدی دورتادور دیوار تاجی از برف نشسته است و شاخه‌های درخت داخل حیاط هم خم شده از سنگینی برف.

از چند روز قبل اعلام می‌کنند که مثلا در پایان هفته بعد برف خوبی خواهد بارید. حالا ببارد یا نبارد خودش حکایت دیگری است! همچنان که از دو هفته پیش، برای پایان هفته گذشته مشهد پیش بینی بارش برفی سنگین کرده بودند. اما آن روز‌ها اصلا خبر نداشتیم قرار است کی برفی ببارد یا نبارد؛ سبک باشد یا سنگین! اگر هم خبری منتشر می‌شد، برخی خبردار می‌شدند و خیلی‌ها شب را به راحتی می‌خوابیدند برای بیدارشدن در فردایی، چون روز‌های قبل. آن روز‌ها از بارش برف خبردار نمی‌شدیم؛ بلکه غافل گیر می‌شدیم.

وقتی صبح بیدار می‌شدیم تازه می‌دیدیم چه خبر است و در حیاط خانه سی سانت و بلکه بیشتر برف نشسته است و انصافا چقدر زیبا بود وقتی چشم باز می‌کردی و می‌دیدی دورتادور دیوار تاجی از برف نشسته است و شاخه‌های درخت داخل حیاط هم خم شده از سنگینی برف. همیشه در برابر کار انجام شده قرار می‌گرفتیم. مدرسه‌ها تعطیل می‌شد؛ ولی کار ما تا ظهر برف روبی از پشت بام و حیاط و کوچه تا خیابان بود. خیابانی که دیگر امکان رفت وآمد نداشت. تپه‌های ریزودرشت برف امکان دید را هم مختل می‌کرد؛ چه برسد به تردد و رفت وآمد. البته آن روز‌ها از هر چند خانه شاید یک نفر خودرویی داشت که مجبور بود چند روز از خیرش بگذرد.

این قصه دست کم یک هفته ادامه داشت. اگر هوا گرم‌تر می‌شد، آب شدن زودتر برف‌ها را در پی داشت و البته آب و گلی که سر و وضعی برایمان باقی نمی‌گذاشت. ولی اگر سرد و یخبندان می‌شد، دست کم تا یک هفته گرفتار برف و یخ بودیم و زمین خوردن‌ها و گاهی مصدومیت. جالب‌تر اینکه گاهی هم از سر شب برف می‌بارید و تا صبح باید چند بار پشت بام را برف می‌انداختیم و حیاط و کوچه را تمیز می‌کردیم وگرنه صبح مکافات داشتیم با سنگینی برف. آن روز‌ها برف نازنین، کارآفرین هم بود؛ صبح که پا می‌شدیم، صدایی به گوش می‌رسید؛ برف اندازه. برف انداز...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
United Arab Emirates
۱۷:۵۸ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۵
0
0
اره دقیقا همینطور بو د یادش بخیر،،
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->