فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

برف داریم تا برف

  • کد خبر: ۱۴۵۴۷۷
  • ۲۵ دی ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۵
  • ۱
برف داریم تا برف
وقتی صبح بیدار می‌شدیم تازه می‌دیدیم چه خبر است و در حیاط خانه سی سانت و بلکه بیشتر برف نشسته است و انصافا چقدر زیبا بود وقتی چشم باز می‌کردی و می‌دیدی دورتادور دیوار تاجی از برف نشسته است و شاخه‌های درخت داخل حیاط هم خم شده از سنگینی برف.

از چند روز قبل اعلام می‌کنند که مثلا در پایان هفته بعد برف خوبی خواهد بارید. حالا ببارد یا نبارد خودش حکایت دیگری است! همچنان که از دو هفته پیش، برای پایان هفته گذشته مشهد پیش بینی بارش برفی سنگین کرده بودند. اما آن روز‌ها اصلا خبر نداشتیم قرار است کی برفی ببارد یا نبارد؛ سبک باشد یا سنگین! اگر هم خبری منتشر می‌شد، برخی خبردار می‌شدند و خیلی‌ها شب را به راحتی می‌خوابیدند برای بیدارشدن در فردایی، چون روز‌های قبل. آن روز‌ها از بارش برف خبردار نمی‌شدیم؛ بلکه غافل گیر می‌شدیم.

وقتی صبح بیدار می‌شدیم تازه می‌دیدیم چه خبر است و در حیاط خانه سی سانت و بلکه بیشتر برف نشسته است و انصافا چقدر زیبا بود وقتی چشم باز می‌کردی و می‌دیدی دورتادور دیوار تاجی از برف نشسته است و شاخه‌های درخت داخل حیاط هم خم شده از سنگینی برف. همیشه در برابر کار انجام شده قرار می‌گرفتیم. مدرسه‌ها تعطیل می‌شد؛ ولی کار ما تا ظهر برف روبی از پشت بام و حیاط و کوچه تا خیابان بود. خیابانی که دیگر امکان رفت وآمد نداشت. تپه‌های ریزودرشت برف امکان دید را هم مختل می‌کرد؛ چه برسد به تردد و رفت وآمد. البته آن روز‌ها از هر چند خانه شاید یک نفر خودرویی داشت که مجبور بود چند روز از خیرش بگذرد.

این قصه دست کم یک هفته ادامه داشت. اگر هوا گرم‌تر می‌شد، آب شدن زودتر برف‌ها را در پی داشت و البته آب و گلی که سر و وضعی برایمان باقی نمی‌گذاشت. ولی اگر سرد و یخبندان می‌شد، دست کم تا یک هفته گرفتار برف و یخ بودیم و زمین خوردن‌ها و گاهی مصدومیت. جالب‌تر اینکه گاهی هم از سر شب برف می‌بارید و تا صبح باید چند بار پشت بام را برف می‌انداختیم و حیاط و کوچه را تمیز می‌کردیم وگرنه صبح مکافات داشتیم با سنگینی برف. آن روز‌ها برف نازنین، کارآفرین هم بود؛ صبح که پا می‌شدیم، صدایی به گوش می‌رسید؛ برف اندازه. برف انداز...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۸ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۵
0
0
اره دقیقا همینطور بو د یادش بخیر،،
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->