در زنجیره یادداشتهایی بنا داریم از خود مقولۀ ویراستاری و ویرایش بنویسیم و پاسخی بدهیم به انبوهی از پرسشهایی که در اطراف این موضوع وجود دارد. مرور این پرسش ها، چشم انداز این سلسله یادداشتها را روشن میکند.
اصلاً چرا باید یک متن ویرایش شود؟ از چه زمانی قرار شد متنها و نوشتهها ویرایش شود؟ چرا چنین ضرورتی احساس شد؟ ابتدا کدام زبان به ضرورت آن پی برد؟ چه کسی یا کسانی چنین تصمیمی گرفتند؟ بر چه اصل و قانونی دست به این کار زدند؟ آیا در سدههای گذشته، نویسندگان و شاعران بنام هم آثارشان را ویرایش میکردند؛ اگر پاسخ مثبت است، براساس چه شیوه نامهای این اتفاق میا فتاد؟ خودشان ویرایش میکردند یا ویراستارانی بودند که این وظیفه را بر عهده داشتند؟ آیا به این افراد ویراستار میگفتند یا نام دیگری بر این افراد نهاده میشد؟ حدود اختیار آنها برای اعمال نظر در یک متن چقدر بود؟ آیا ویراستاری در زبانهای مختلف متفاوت است یا قوانین مشابهی هم وجود دارد؟ دانش ادبی چه سهمی در ویراستاری دارد؟ دانش زبانی چطور؟
دانستن دستور زبان برای یک ویراستار چقدر لازم است؟ آیا یک ویراستار برای ویرایش هر کتابی باید «همه چیز دان» باشد یا فقط در حوزۀ تخصصی و مطالعاتی خود حق ویراستاری دارد؟ در دعوای میان زبان شناسان و ادیبان بر سر درست و غلط، حق با کیست؟ ویرایش به مفهوم امروز از چه زمانی شروع شد؟ تفاوت مصحح و مقابله خوان و ویراستار در چیست؟
چگونه ویراستار شویم؟ چه کسانی شایستگی دارند ویراستار شوند؟ چه معیارهایی وجود دارد که صلاحیت یک ویراستار را مشخص میکند؟ این معیارها چگونه و از طرف چه کسانی تدوین شده است؟ چه کتابهایی برای فراگیری دانش ویرایش وجود دارد؟
چرا در این آثار آموزشی اختلاف نظرهای فراوانی دیده میشود؟ نظر و دیدگاه درست یا درستتر کدام است؟ چرا فرهنگستان زبان و ادب فارسی که در این حوزه شیوه نامهای مختصر منتشر کرده، نتوانسته است مرجعیت رسمی را عهده دار شود؟ چرا حتی سازمانها و دستگاههای رسمی و دولتی به رعایت شیوه نامۀ فرهنگستان ملزم نشده اند؟ آیا با مطالعۀ این همه آثار در حوزۀ ویرایش میتوان ویراستار شد؟ آیا گذراندن دورههای آموزشی برای ویراستار شدن لازم است؟ آیا ویراستاران همیشه بر دیدگاه و نظرهای خود ثابت میمانند یا تجربه و گذر زمان ممکن است دیدگاه هایشان را تغییر دهد؟
آیا در حوزۀ ویرایش چیزی به عنوان «درست» و «نادرست» وجود دارد یا اصل بر «درست» و «درست تر» است؟ آیا دست ویراستار برای ویرایش یک متن باز است؟ ویراستار تا کجا میتواند به سبک نوشته و نویسنده دست بزند؟ آیا همیشه حق با ویراستار است یا «ویراستار خرابکار» ۱ هم داریم؟ چرا برخی به ویراستار اعتماد ندارند و تصورشان از ویراستاری تنها نشانه گذاری و فاصله گذاری است؟ با پدیدۀ «ویرگولستاری» ۲ چه باید کرد؟ چرا هنوز این باور همه گیر نشده است که ویرایش خوب و علمی، به اعتبار یک اثر میافزاید و در خوانش بهتر آن مؤثر میافتد؟
... و پرسشهایی دیگر.
«ویراستار خرابکار» کتابی است از کرول فیشر سلر و ترجمۀ فاطمۀ ترابی
ویرگولستار به ویراستارانی میگویند که در نشانه گذاری زیاده روی میکنند.