زن کلیدواژهای نیست که برای کسب محبوبیت تکرار کنیم. عظمتی است که در هر شأنش باید تکریم شود. در جایگاه دختر یا همسر یا مادر، زن مهندس زندگی است، طراح چگونه زیستن، معلم تربیت و نظام دهنده خانواده است. اگر مردان را به تعبیر قرآنی قوام دهنده زندگی بدانیم (که چنین نیز هست) زنان را هم باید نظام دهنده زندگی دانست. آنان اند که با نظام سازیهای درون خانوادگی، بیرون خانواده و جامعه را نیز مدیریت میکنند.
این را از قدیم میگفتند که «پشت هر مرد موفق، زنی بزرگ است.» این هست، اما زنان در شأن اجتماعی و کارکرد مدیریتی شان نیز به موفقیت هم پرچم افراز میشوند. کم نداریم زنانی که در این جایگاه نیز باعث افتخار ملک و ملت اند. در پی فهرست کردن نامهای بلند نیستم که اگر در حوزههای گوناگون جست وجو کنیم، فهرستی بلند خواهیم دید که امید به فردای بهتر را روزافزون میکند.
عصر انقلاب اسلامی و فراز بلند دفاع مقدس، دورانهای نوشونده پس از این، عرصه تجلی این بزرگ زنان بود. امروز نیز شاهد نقش آفرینی سازنده زنان ایرانیم. همان که در کلام روشن رهبر معظم انقلاب چنین تبیین میشود: «زن در تعریف غالبا شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بی نقش در تاریخ سازی و در تعریف غالبا غربی، به مثابه موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایه داری جدید است، معرفی میشد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم «زن نه شرقی، نه غربی» است.
زن مسلمان ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان، گشود...» با این تعریف، با زنی روبه رو میشویم که نه در حاشیه، که در متن است. جنسیت و جسمیت عامل متن نشینی نیست، بلکه تواناییها و کارایی است که توجهها را به سوی او جلب میکند. اینجاست که به عنوان نیمی دیگر از پیکره انسانی، میتواند نقش خویش را در جایگاه خلیفةاللهی به انجام رساند. زن در نگاه اسلام انسانی است قامت کشیده، صاحب عظمت و واجب التکریم؛ چنان که در کلام شهید آیت ا... بهشتی نیز میخوانیم:
«ما بر اساس بینش اسلامی برای زن کرامت خاصی قائل هستیم. ما معتقدیم پوشش خواهران ما پوششی باشد که با کرامت آنها سازگارتر است. وقتی قرار است در جامعه رابطه مرد و زن یک رابطه کار، فعالیت، همکاری، خلاقیت و سازندگی باشد، باید از هر نوع شائبه دیگر پاک و منفرد بماند و با آن پوششی که در اسلام برای زن تعیین شده، این رابطه به طور طبیعی میتواند پاکتر و منزهتر بماند.»
این کرامت است که زن الگوی سوم را از دیگرنگاهها متمایز میکند؛ چه زن گوشه نشین سهمی از تکریم ندارد و زن تجسم یافته در جسمیت هم حکم کالا پیدا میکند، اما «زن نه شرقی و نه غربی» است که میتواند به نقش انسانی اش جایگاهی رفیع بیابد. زنی چنین است که باعث موفقیتهای کلان برای جامعه میشود. اوست که از خانه تا گستره ملی و بین المللی، رسم بهترزیستن را ترسیم میکند. نه فقط برای خود، که برای نیم دیگر پیکره انسانی رونق افزای حیات میشود. زن ایرانی چنین است؛ سازنده، نظام دهنده، تربیت کننده، شکوفنده و دارای شبکهای از معانی برتر. برای فرداهای بهتر باید فضا را برای نقش آفرینی حیاتی زنانی چنین فراهم کرد.