شهرآرانیوز - ماهان صفایی، کارشناس رسانه، در ابتدای این نشست گفت: رسانه و جامعه امروز درهم تنیده است. رسانه خوراک خودش را از جامعه و جامعه ایده و مسیر حرکتش را از رسانه میگیرد؛ بنابراین این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. زمانی رسانههای جمعی با هدف تغییر سبک زندگی مردم تولید و فراگیر شدند. رسانه آن جوامعی که پول و قدرت بیشتری داشتند، گسترش بیشتری پیدا کرد و اثربخشی بیشتری در مخاطبان داشتند. این موضوع ادامه داشت تا اینکه تلفن و اینترنت همراه وارد جامعه شد.
بعد از این اتفاق، شهروندخبرنگار، رسانههای محلی و همراه شکل گرفتند. با شکل گیری این دست از رسانه ها، روایتهای مختلفی از مسائل و موضعات متنوع و متعدد پخش و توزیع شد. رسانههای جمعی دیدند تقریبا با افت جذب مخاطب روبه رو شدند و مشاهده کردند که مخاطبان میان این رسانههای تازه شکل گرفته درحال تقسیم شدن هستند و به این فکر افتادند که خوراک اولیه مخاطبان خرد را هم خودشان تأمین کنند.
این کار را با سوژه سازی، زمینه سازی، هدایت علاقه مندی رسانههای خرد و محلی، به خدمت گرفتن بسترهای پویشی و تولید رسانههایی که محلی نبودند، اما شکل وشمایل محلی داشتند، انجام دادند. به این ترتیب، دست به مدیریت رسانههای فردی زدند و تا حدودی نیز موفق شدند. امروزه مجموعههای هوشمند به دنبال ظرفیتهایی هستند که خودشان را ساخته اند یا درحال ساختن خود و درصدد هستند تا این ظرفیتها را در مسیر درست خود قرار دهند. اگر مجموعهای بتواند در حوزه رسانههای محلی، فردی و شخصی تازه تولید شتاب دهنده باشد، باعث توانمندی آن مجموعهها در حوزههای مختلف خواهد شد. اگر زمینهای فراهم شود که تجربه نگاریهای محلی داشته باشیم و رسانههای فردی بتوانند بروز و ظهور کنند، انتقال تاریخ اتفاق خواهد افتاد؛ در غیر این صورت به فراموشی سپرده میشود.
مهدی ابراهیمی، معاون اجتماعی و مشارکتهای سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد، در ادامه این نشست مطرح کرد:برخی گمان میکنند محله یک جغرافیاست. محله در حقیقت یک مفهوم معنادار است و هنوز در ادبیات مردم به طور کامل این مفهوم و کارکردهای آن وجود دارد. برای مثال وقتی هنوز روضههای خانگی به عنوان شبکه وسیع ارتباط بانوان با مجموعههای عمومی وجود دارد، مشخص میشود که مفهوم محله زنده است.
به تازگی خیلی از افراد درگیر کلمه و واژه «محله» شده اند و برخی میگویند دیگر محله وجود ندارد و محلات در شهر و کلان شهر هضم و نابود شده است. اتفاقا باید گفت محلات هنوز هستند، به شرط اینکه ما یک مسجد را محله بدانیم. ممکن است یک بنای تاریخی یا مجتمعی محله باشد. کارکردهای محله مهمتر از تعیین حدود و ثغور محلات است که باید به آن توجه ویژه شود.
شاید بخشی از این مسئله به دلیل مدلهای برنامه ریزی توسعه است. سالهای زیادی مدلهای برنامه ریزی توسعه به این شکل بود که اندیشمندان باید برای توسعه مدل بدهند و دولتها آن را اجرا کنند. این نوع برنامه ریزی کلان بود و ویژگیهای بومی و بافت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی محلات، شهرها و روستاها در نظر گرفته نمیشد.
بعد از سال ها، متصدیان متوجه شدند که توسعه بدون مشارکت مردم ثمری ندارد. اکنون قرارداد شده است که ۱۷۰ محله در مشهد داریم، اما آیا واقعا به این شکل است؟ خیر. اجتماعات محلی خیلی بیشتر از تعداد محلات است.
احیای رسانههای محلی نه در مشهد، بلکه در جهان درحال شکل گیری است. رادیوهای محلی یک نفره مخاطب زیادی دارد. وقتی رسانه در کنار قدرت و ثروت قرار میگیرد، علاقهمند نیست چالشهای زیست محیطی را منعکس کند، با اینکه مردم چالشهای زیست محیطی دارند.
رسانه محلی مستقل است که چالشهای زیست محیطی را میگوید؛ بنابراین مخاطب خودش را دارد. ما در محله یک سابقه فرهنگی اسلامی غنی داریم که اگر احیا شود و به تاریخ، هویت و سرمایه انسانی و فرهنگی توجه شود، اتفاقات خیلی خوبی صورت میگیرد.
رسانههای محلی هیچ گاه با بحران سوژه همراه نخواهند بود. ما درحال حرکت به سمت قوم نگاری، مردم نگاری و روایت مسئلههای خرد هستیم. شاید خیلی از سوژهها و چهرههایی که در رسانههای محلی مطرح میشوند، هیچ گاه فرصت دیده شدن در رسانههای کلان را نداشته باشند؛ اما این دیده شدن در رسانه محلی باعث میشود مخاطب بیشتری سراغ رسانههای محلی برود. رسانههای محلی میتوانند انسجامهای محلی را تقویت کنند. با رسانه، ارتباطات و سرمایههای اجتماعی گسترش مییابد. هر محله داستان و یک روایت خاص خودش را دارد و با رسانه است که این هویت حفظ و به نسل بعد منتقل میشود. اگر این موضوع نباشد، هویت محله رو به نابودی میرود. امروز اگر جایی باشد که ضرورت استفاده از رسانه را نداشته باشد، آنجا فهمی از کار فرهنگی و اجتماعی ندارد.
مجید عسکری، رئیس حوزه هنری خراسان رضوی، در قسمت دیگر این نشست گفت:این رویداد و بحث رسانه محلی بستری را برای شکل گیری ارتباطاتی در محلات و فضای اجتماعی فراهم میکند که مردم هم تولیدکننده و هم توزیع کننده پیام باشند. بحث رسانه محلی از اینجا آغاز میشود که ما به آدمها صرفا با نگاه مصرف کننده نگاه نکنیم. دغدغه اصلی شکل گیری فعالان رسانهای محلی این است که ما برخی انسانهای صرفا مصرف کننده رسانهای نداشته باشیم، بلکه با آدمهایی روبه رو باشیم که بتوانند تولید محتوا کنند، درک مسائل داشته باشند و بتوانند برای جامعه کوچک خودشان یک گروه اجتماعی تشکیل دهند. آیا هنر در مسجد و رسانه در محله اصالت دارد و مهم است یا روشی است برای کارهای مهم تر؟ این سؤال خیلی مهمی است. یکی از ابزارهای تبلیغ در هر مسجدی تئاتر مسجدی بوده است.
بچههایی که در این تئاترها بوده اند، بعد از مدتی میبینیم که روی صحنه تئاتر میروند. از یک منظری کار محلی روشی برای شناسایی استعدادها بوده است، فارغ از اینکه آن اتفاقی که در مسجد و محله میافتاد، چه میزان مفید و مؤثر بود. یکی از اهدافی که رسانههای محلی میتوانند محقق کنند، مشارکت در فضای کلان برنامه ریزی شهری است. اساسا وجود رسانه، تئاتر، سرود و از این قبیل مسائل در خود محله اهمیت دارد؛ زیرا برخی موضوعات فرصت بروز در رسانه دیگر ندارند.
هر زمان که رسانهها مدرنتر شدند، یک نسخه رسانه خرد خودشان را ایجاد کردند. مثلا زمانی که سایتها گسترش پیدا کردند، نسخهای به نام وبلاگ نیز ایجاد شد. وبلاگ نوعی نشریه تجربی بود؛ یعنی فردی که آن رسانه کلان را ایجاد کرده، به این فکر بوده است که بستر رسانه خرد، فردی و محلی آن را ایجاد کند. در ایران مشکل این است که این بستر رسانهای محلی، خرد و منطقهای رسانههای مدرن جدی گرفته نشد. اگر رویداد رج بتواند به زنجیره تولید، توزیع و مصرف محلی منطقهای اصالت ببخشد، اتفاقی بزرگ است.