سعیده آل ابراهیم - جاده در سکوت کامل است. سفیدی برف که روی شانه خاکی دو طرف جاده و وسط آن دپو شده است، چشم را میزند. انگار هر چه بیشتر در مسیر پیش میرویم، جاده دمای کمتری را در آغوش میگیرد. شیشهها یخ زده است و فقط با ردی از ناخن میتوان آن را شفاف کرد.
راننده چراغها را سو بالا زده است، اما باز هم نمیتواند حریف تاریکی جاده شود. اگر در این جاده تاریک و سرمای زمخت زمستانی که تمام تن جاده را پوشانده است، شانس با کسی یار نباشد و چهارچرخِ آهنی اش از نفس بیفتد، راهی برای نجات هست؟
مهدی یکی از همانهایی است که بخت با او یار نبوده است و تریلی اش با تمام دبدبه و کبکبه اش در این شب سرد، رفیق نیمه راه شده است. کلاه گشادی روی سرش گذاشته، لاغراندام است و قد متوسطی دارد. لباس گرم چندانی به تن ندارد. شلوارش پارچهای است و روی یک لا پیراهنی که به تن دارد، یک بافت مندرس خودنمایی میکند.
پاشنه کفشهای فوتبالی اش را خوابانده و یک پلاستیک روی جورابش کشیده است. دنده ماشین سنگین مهدی بر سرِ یک دوراهی در اتوبان مشهد - باغچه به سمت تربت حیدریه دیگر جا نخورده است و وقتی به او میرسیم، دارد دور ماشین میچرخد تا بلکه بفهمد درد این زبان بسته غول پیکر چیست.
نیسان پیکاپ راهداری نزدیک تریلی توقف میکند. کارشناسان راهداری، هر کاری که از دستشان برآید، برای در راه ماندگان انجام میدهند.
علی نویدی، کارشناس اداره نگهداری راه ها، نظرش این است که تریلی در نقطه بسیار خطرناکی خراب شده است و هر لحظه امکان وقوع حادثه وجود دارد؛ به این دلیل که هر دو مسیر دوراهی به سمت تربت حیدریه میرود، اما یکی از آنها قبل از ورود به تربت، از رباط سفید نیز میگذرد.
افرادی که نمیخواهند توقف داشته باشند، جاده مستقیم تربت را انتخاب میکنند، اما این جاده به دلیل بارش برف اخیر و گردنههای این جاده، مسدود شده است. خودروهایی که به این سمت حرکت میکنند، ممکن است مسدودشدن جاده را نبینند و به این سمت بیایند که منجر به وقوع حادثه میشود.
مهدی ۱۰ سالی میشود که راننده ماشین سنگین است. با اینکه ۳۰ دقیقهای میشود در اینجا مانده، رنگش پریده و مستأصل است. تمام تنش از سرما میلرزد، پنجه دست هایش را مشت کرده است تا کمی از کِرِختی درآیند. اما انگار با دیدن نیروهای راهدار دلش گرم میشود.
مهدی میگوید: داشتم نگاه میکردم تا متوجه شوم مشکلش از کجاست، اما شارژ گوشی ام تمام شد و چراغ قوه هم نداشتم. فکر میکنم بلبرینگ خراب شده است و باید گیربکس باز شود. مجید شهیدی، دیگر نیروی راهداری، با تابلوی روشن و لباس شب نما کمی عقبتر از تریلی میایستد و خودروها را هدایت میکند. نویدی، کارشناس راهداری، نیز سریع به سراغ بیسیم میرود.
- مرکز مدیریت راهها از سیار اداره کل؟
آن طرف خط کارشناسی از راهداری رباط سفید پاسخ میدهد: بفرمایید.
- دنده یک تریلی بر سرِ دوراهی تربت حیدریه خلاص شده است. سریع گریدر بفرستید تا این ماشین را بکسل کند. جای بسیار خطرناکی است. مفهوم بود؟
کمی بعد پلیس راه نیز نزدیک تریلی توقف میکند و در کنار نیروهای راهدار میماند. پس از حدود ۲۰ دقیقه، گریدر به محل میرسد. همان طور که سوز سرمای زمستان جولان میدهد، راننده گریدر، سیم بکسل را به تریلی وصل میکند. خودرو راهداری و پلیس راه، تریلی را تا مسیری اسکورت میکنند. مسیر گریدر انتقال تریلی به پارکینگ یا رباط سفید است.
دوباره لاستیکهای خودرو راهداری روی جادهای که شب گذشته در آن کولاک شده بود، به حرکت درمی آیند. نویدی میگوید: زمانی که دو طرف جاده برف و باد زیاد باشد، «بادروفه» راه میافتد. بادروفه روی سطح جاده قرار میگیرد و به صورت پله پله مانع ایجاد میکند. اگر یک راهدار اطلاعات کافی نداشته باشد و در این زمان شن و نمک بپاشد، اوضاع بدتر میشود.
کمی جلوتر نویدی بیسیم به دست میگیرد تا بارش برف را به راهداری اطلاع دهد.
- بارش برف از سه راهی دلبران به سمت تربت حیدریه؛ همکاران در این محور آمادگی داشته باشند.
امانت است، نمیتوانم رهایش کنم
هر خودرو یا ماشین سنگینی که کنار جاده ایستاده باشد، از چشمِ نیروهای راهداری دور نمیماند. البته تک و توک خودرو سواری کنار جاده دیده میشوند که برف کامل روی آنها را پوشانده و مشخص است صاحب ماشین به شهر رفته تا در موقعیت مناسب برای انتقال خودرو برگرد.
یکی دیگر از در راه ماندگان، راننده تریلی سفید رنگی است که کنار جاده توقف کرده است. راننده داخل اتاقک ماشین نشسته است تا گرم بماند.
پس از صحبت راهدار با راننده متوجه میشویم تریلی ترمز خالی کرده است و نیاز به روغن موتور دارد. راننده تریلی که رضا نام دارد، میگوید: ماشین امانت مردم است؛ نمیتوانم آن را رها کنم و بروم. باید بمانم تا هوا روشن شود و بگویم کسی از مشهد برایم روغن تهیه کند و بیاورد.
خدا خیرتان بدهد اگر بتوانید برایم روغن ترمز بیاورید. کارشناس راهداری دوباره با بیسیم به همکاران خود موقعیت تریلی و مشکلی را که دارد، اطلاع میدهد تا مشکلش را رفع کنند.
در مسیر، کارشناسان راهداری از شغلشان و سختیهای آن بیشتر برایمان میگویند. شهیدی میگوید: چندسالی است که بارندگی و برف خیلی کمتر شده است، اما سالهای گذشته شدت برف خیلی زیاد بود، به طوری که هر شب مأموریت داشتیم و شب تا صبح در جاده بودیم. محور باغچه تا مشهد ۳۵ کیلومتر راه است، اما آن قدر ترافیک بود که ۵ یا ۶ ساعت طول میکشید تا مسیر را طی کنیم.
جانم را مدیون شما هستم
شهیدی از اتفاقاتی که طی این سالها رخ داده و حالا به خاطرهای تبدیل شده است، میگوید: خاطرم هست در سالهای گذشته، یک شب در جاده کلات مأموریت داشتیم. آن قدر سرد بود که شاید ۲۵۰ نفر را به راهدارخانه بردیم و اسکان دادیم. دراین بین یک راننده خاور بود که هر قدر اصرار میکردیم با ما به راهدارخانه بیاید، قبول نمیکرد.
در آن سرما گازوئیل ماشینش یخ میزد و خودش هم ممکن بود از سرما تلف شود. میگفت بارم امانت مردم است و نمیتوانم آن را رها کنم. بعد از یکی دو ساعت گشت زنی، دوباره سراغی از این ماشین گرفتیم. وقتی رسیدیم، گازوئیل یخ زده و ماشین خاموش شده بود.
کولاک شده بود و نیمی از کامیون زیر برف بود. راننده هم از وحشت حمله گرگها بیرون نیامده بود و داخل اتاقک ماشین بی حال شده بود. او را به راهدارخانه بردیم و کمی که حالش جا آمد، گفت که جانم را مدیون شما هستم.
قصه یخِ سیاه
او با اشاره به اینکه معمولا بیشترین ترافیک در اتوبان باغچه تا سه راهی نیشابور است، ادامه میدهد: بر اثر رطوبت شبهای زمستان، شبنمها روی سطح جاده یخ میزند، اما دیده نمیشود؛ به همین دلیل به آن «یخ سیاه» میگویند. خودروها فکر میکنند جاده خشک است، در صورتی که اگر دنده معکوس بکشند یا ترمز ناگهانی بزنند، ماشین شروع به چرخش میکند و دچار حادثه میشود.
همان طور که در راهیم و گپ میزنیم، صدایی از دور میشنویم که با فریاد درخواست کمک میکند. خودرو متوقف میشود. صدا از طرف دوربرگردان است که چند ماشین سنگین آنجا هستند. ظاهرا همه چیز عادی به نظر میرسد، اما نزدیک که میشویم، میبینیم انتهای یک تریلی هنگام عبور از دوربرگردان، در برف گیر کرده و کج شده است. یخهای خشک و سفت کنار جاده را زیر پا میفشاریم تا به تریلی برسیم.
راننده اهل سیرجان است. دست هایش را از سرما به هم قلاب کرده است و تاریکی نمیگذارد چهره اش را واضح ببینیم. به گفته خودش، چند ساعتی است که در این وضعیت گیر افتاده و کاری از دست رانندگان دیگر ماشینهای سنگین هم برنیامده است.
نویدی میگوید: این تریلی ۳۰ یا ۴۰ تن بار دارد. گریدر نمیتواند این بار را بکشد. بیسیم میزنم تا جرثقیل بفرستند. خوشبختانه انتهای تریلی جایی گیر کرده است که مانعی برای جاده نیست.
ساعت حدود ۲۱ است. جاده تقریبا خلوت است. به گفته کارشناسان راهداری، خلوتی جاده به این دلیل است که برودت و یخبندان جاده از قبل اطلاع رسانی شده است و افراد کمتر دل به جاده زده اند.
به قول آنها در شبهای برفی، کنار جاده پر از خودروهای سواری و ماشینهای سنگین است که بیشترشان هم دررانندگان حرفهای نیستند که زنجیر چرخ ندارند یا بلد نیستند آن را ببندند. خاطرات امدادرسانیها آن قدر زیاد است که حرکت آرام ماشین راهداری و مسیر طولانی اصلا به چشم نمیآید.
حمله گرگها به خودرو راهداری
شهیدی میگوید: بعضی اوقات پیش میآید که میخواهیم به کسی کمک کنیم، اما ریسک امدادرسانی خیلی بالاست و خطر هم ما را تهدید میکند؛ زیرا در سرمای شدید زمستان، حضور گرگها بیشتر میشود. وقتی از ماشین پیاده میشویم باید مراقب اطراف هم باشیم که گرگ از راه نرسد.
یک بار چند گرگ دور تا دور ماشین آمده بودند و نمیتوانستیم پیاده شویم. از دور فکر میکردیم سگ هستند و میخواستیم برای آنها غذا بریزیم، اما متوجه شدیم گرگ هستند. به سمت ماشین حمله کردند. از آژیر هم نمیترسیدند.
شهیدی میگوید: در ارتفاعات سایتی هست که ارتباط صدا و سیما، مخابرات و خیلی از ارگانها از طریق آن برقرار میشود. امسال عید مأموریت داشتیم. به ما گفتند هر طور شده است باید راه را باز کنید تا شرکت برق مشکل سایت را حل کند. بالا رفتیم، اما بولدوزر در ارتفاع خراب شد.
به ناچار برگشتیم تا روز بعد دوباره کار را انجام دهیم. روز بعد برف آمده بود. نزدیک سایت که رسیدیم، ماشین تیک آف کرد. چهار سرنشین داشتیم؛ دو نفر از آنها پیاده شدند تا ببینند مشکل ماشین چیست. خودرو که سبک شد، به یک باره شروع به سُر خوردن به عقب کرد. دو طرف هم دره عمیق بود. فقط در ماشین را باز کرده و خودم را یک طرفه نگه داشته بودم. هر لحظه آماده بودیم اگر ماشین به سمت دره رفت، خودمان را بیرون پرت کنیم. شاید خودرو ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر دنده عقب رفت و هیچ کنترلی روی آن نداشتیم، اما به طرز معجزه آسایی خود به خود متوقف شد.
از سختی کار تا غم قرارداد
نویدی، کارشناس اداره نگهداری راهها که ۲۹ سال سابقه این کار را دارد، ادامه میدهد: سختی کار ما بیشتر در شبهای برفی است. معمولا همکاران طبق لیست و مسیرهایی که مشخص شده است، فعالیت میکنند. اگر در طول محور مشکلی باشد، به طور مثال سطح محور یخ زده باشد، به راهدارخانهها اعلام میکنیم ماشین شن و نمک پاش راه بیفتد.
اگر سطح جاده لغزنده باشد و مسافران حین حرکت از مسیر منحرف شده باشند، با پلیس راه یا راهدارخانه هماهنگ میکنیم که جرثقیل به محل اعزام شود و وسیله نقلیه به جای بهتری منتقل شود.
وی ادامه میدهد: محوری که کار میکنم، اتوبان مشهد- باغچه تا تربت حیدریه و گناباد است. گناباد گرمسیر است و آنجا خیلی برف نداریم. مشکلات جادهای بیشتر در گردنه سبز و گردنه خماری است. بعضی اوقات پیش آمده که یک یا دو شب در جادهها مشغول کار بوده و در راهدارخانهها خوابیده ایم.
این آخرین زمستانی است که نویدی به این کار مشغول است؛ زیرا کمتر از یک ماه دیگر بازنشسته میشود؛ با این حال دل نگران همکاران و حقوق و مزایای حداقلی آن هاست. او اضافه میکند: نیروهای راهداری بیشتر شرکتی هستند و حقوق و مزایای حداقلی دارند؛ البته همین حقوق هم دست پیمانکار است و ممکن است عقب بیفتد.
نیرویی که شب تا صبح باید با ماشینهای سنگین برف روبی کند یا شن و نمک بارگیری کند، به ازای کار سختی که دارد، حقوق کمی دریافت میکند. انگار به بخش راهداری توجهی نمیشود. انگار راهداری شناخته شده نیست. نیروهای راهداری دائم استرس دارند که آیا برای سال بعد هم قراردادشان تمدید میشود یا نه.
شهیدی هر از گاهی، پایش را روی ترمز ماشین میفشارد تا میزان سُر خوردن خودرو روی سطح جاده را آزمایش کند.
۴۸ ساعت بیدارخوابی
بالاخره به مقصد که راهداری رباط سنگ است، میرسیم. داخل پارکینگ جلو راهداری ماشینهای سنگین شامل کامیون، لودر، گریدر، شن و نمک پاش و ... ردیف شده و طی ۴۸ ساعت گذشته و با توجه به بارش شدید برف خیلی پر کار بوده اند. رانندگان مهلت کمی برای خوردن غذا و کمی استراحت در خوابگاه راهداری دارند.
خستگی از سر و رویشان پیداست. انگار چشم هایشان به سختی بیداری را تاب میآورد، اما صبح قبل از اینکه آفتاب بزند، باید در اوج سوز و سرما، دوباره به جاده بزنند تا شن و نمک بپاشند و تابلوهای مسیرنما را تمیز کنند. حسین شیرمحمدیان، رئیس اداره راهداری و حمل ونقل جادهای شهرستان تربت حیدریه، کنار بیسیم و تلفن نشسته و گوش به زنگ است. ۴۸ ساعت است که چشم روی هم نگذاشته است.
میگوید: این منطقه در ارتفاعات قرار دارد و مثلا اگر هواشناسی اعلام کند که از فلان ساعت بارش برف شروع میشود، ما اینجا از ۱۰ ساعت زودتر شاهد بارش هستیم و این بارش تا ساعتها و حتی تا صبح ادامه دارد. روزانه حدود ۲۵ تا ۳۰ هزار ماشین در این محور تردد دارند و در شب برفی اخیر ترافیک سنگینی داشتیم. شاید حدود ۵۰۰ ماشین را هل دادیم تا دوباره روشن شوند و به مسیر ادامه بدهند.
۹۰ درصد زنجیرچرخ نداشتند
او ادامه میدهد: باوجود بارش شدید برف، انگار برخی افراد به سفر تابستانی میروند؛ با لباس راحت و گاه با دمپایی داخل ماشین مینشینند! حتی گاهی رانندگان ناوگان حمل و نقل باری و مسافربری که شغلشان در جاده است، زنجیر چرخ یا بیل همراه ندارند.
با اینکه شن ریزی و نمک پاشی در جاده انجام میشود، یکی از عوامل مسدود شدن جاده، بی توجهی رانندگان به اطلاعیههای هواشناسی و رعایت نکردن اصول است و اینکه ۹۰ درصد آنها زنجیرچرخ ندارند و ۱۰ درصدی هم که دارند، نحوه بستن آن را بلند نیستند.
ناوگان فرسوده است
شیرمحمدیان بیان میکند: ما امکانات کمی در اختیار داریم و ناوگان فرسوده است؛ با وجوداین اگر بخواهیم نقطهای کار کنیم، مشکلی نیست. اما هر تعداد هم گریدر داشته باشیم، وقتی مردم نکات ایمنی را رعایت نکنند، امدادرسانی خیلی سخت میشود.
به گفته شیرمحمدیان، این کار استرس زیادی به شاغلان وارد میکند. در شبهای برفی هنوز چشم همکاران روی هم نرفته، انگار که جبهه جنگ باشد و به یک باره دشمن پاتک بزند، نیاز است افراد از جا بلند شوند و به جاده بروند. او میگوید: باورتان نمیشود؛ همکارانم متوجه نمیشوند چطور لباس میپوشند و میروند.
به این دلیل که اگر به موقع به عملیات برف روبی نرسیم، کار ما چند برابر سختتر میشود. او اضافه میکند: به ۲۰ نفر از افرادی که این اطراف ساکن هستند، گفته شد به ازای دریافت ۱۵۰ هزارتومان، از عصر تا فردای آن روز در جادهها با بیل، شن و نمک بپاشند.
این تعداد در شب به ۱۲ نفر و نصفه شب به چهار نفر رسید.
آنها گفتند یک میلیون تومان هم بدهید در این هوای سرد کار نمیکنیم. اقدامات این ۴۸ ساعت، به دست افرادی انجام شده است که ۸۰ درصد آنها نیروهای قراردادی هستند. در زمستان ها، مژه هایشان از سرما یخ میزند و رنگ پوستشان در تابستانها که قیرپاشی انجام میدهند، تغییر میکند.
طبق آمار راهدارخانه رباط سنگ، طی ۴۸ ساعت گذشته، حدود ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ تن شن و نمک در این محور که ۴۵۰۰ کیلومتر باند در مسیر چند باره رفت و برگشت است، پاشیده شده است؛ ضمن اینکه ۲۱۰ نیروی راهداری و ۶۴ دستگاه ماشین آلات راهداری درگیر برف روبی بوده اند.
خستگی به تن راهداران میماند
سختی کار راهداران در کفه ترازو، خیلی سنگینتر از حقوق و مزایایشان است؛ با این حال آنها چیزی نمیگویند و از کار و خدمت به مردم ابایی ندارند. با این حال به گفته برخی از آنها برخوردی که بعضی از اوقات میبینند، موجب میشود خستگی به تنشان باقی بماند.
حرفِ دل آنها این است که بعضی اوقات برای دقایقی از شدت سرما، دست هایشان را در جیب میگذارند، بعد کلیپش پخش میشود که این نیروی راهدار به جای اینکه به مردم کمک کند، دستش را در جیبش گذاشته است! مردم گله میکنند که چرا راهدارها برایشان زنجیر چرخ نمیبندند، در صورتی که این کار وظیفه یک نیروی راهداری نیست.
از سوی دیگر راهدارها شکایت دارند که در عملیات برف روبی و ... در شبهای برفی کار و زحماتشان از سوی مسئولان نادیده گرفته میشود، در صورتی که اگر به موقع راه را در جاده باز نکنند، جاده مسدود میشود و مردم گرفتار خواهند شد.
فعالیت شبانهروزی سیستم مانیتورینگ
تمام راههای حوزه استان در مرکز مدیریت راههای خراسانرضوی کنترل میشود و کارشناسان این مرکز به صورت بیستوچهارساعته فعال هستند. سیدمحمد سیاسی، جانشین ریاست اداره مدیریت راههای خراسان رضوی، میگوید: هرگونه واقعه، حادثه یا رخداد جادهای در استان، ازطریق این مرکز مدیریت میشود. تمام سامانههای هوشمندی که در جادهها نصب میشود، از این مرکز مدیریت میشود.
دوربینهای نظارتی، سامانههای ثبت تخلف، تابلوهای پیام متغیر و اطلاعرسانی هم از این محل کنترل میشود. وی ادامه میدهد: ۵۰دوربین حملونقل نظارت تصویری دراختیار داریم که بیشتر محورهای شریانی استان را تحت پوشش دارد. براساس رصد سامانههای ردیاب که روی ماشینهای راهداری قرار دارد، نزدیکترین گشت را برای پیگیری ماجرا میفرستیم. اتاق مدیریت بحران نیز داریم و عوامل پلیس راه، اورژانس یا هر نهادی از ستاد مدیریت بحران که تمایل داشته باشند، میتوانند اینجا حضور پیدا کنند.