خراسانی _ حسینپور _ ایران به اعتقاد هگل، فیلسوف نامدار آلمانی، نخستین امپراتوری را در تاریخ بشر شکل داده است. به عبارتی، ایران و ایرانیان نخستین سرزمین و ملتی هستند که در آن، یک فرمانروای قدرتمند بر شماری از شاهان و فرمانروایان در گسترهای پهناور حکم رانده است. از شکلگیری شاهنشاهی هخامنشیان به عنوان تنها امپراتوریای که تمام جهان متمدن زمانهاش را -از هند تا شمال آفریقا و از رود دانوب در اروپا تا آسیای میانه- زیر سیطره داشت، ایران مورد توجه جهان، چه دشمنان و رقیبان سیاسی و چه پژوهشگران و نویسندگان خارجی، بوده است.
یونانیانی، چون هرودوت و گِزِنُفون در دوران هخامنشیان کتابهایی به نگارش درآوردند که در آنها از رویدادهای تاریخ ایران مفصل سخن رانده بودند یا در زمان سلسلههای بعدی و در جنگهای دیرپای ایران و روم رومیانی بودند که در وصف ایرانیان نوشتند. پژوهشگران تاریخ ایران در دوران معاصر، از این منابع بهره شایانی بردهاند و به رغم آمیخته بودن آنها با افسانه یا تعصب قومی بیگانگان، بر ارزش این متون در کشف وقایع تاریخ ایران اذعان کردهاند.
دکتر محمود فاضلی بیرجندی، مترجم و پژوهشگر تاریخ ایران، در کتابهایی که منتشر کرده، توجه ویژهای به منابع نابی از این دست نشان داده است. وجه تمایز این آثار از تألیفاتی که در سدههای اخیر با محوریت تاریخ کهن ایران نوشته میشود، نزدیکی نسبی یا همزمانی مؤلفانشان با رویدادهایی است که گزارش میدهند. البته این تاریخدان خراسانی که سابقه چند دهه قلم زدن در مطبوعات را نیز دارد، به تاریخ معاصر بهویژه در حوزه زادگاهش، خراسان، هم علاقهمند است و کتابهایی با این محور به چاپ رسانده است. آنچه در ادامه میآید گزیدهای از صحبتهای فاضلی با موضوع کتابهایش در گفتوگوی مفصل گروه ادبیات و اندیشه شهرآرا با او در دفتر روزنامه است.
مزیت منابع کلاسیک بر پژوهشهای جدید
بخش پررنگ فعالیتهای تحقیق و تألیفی فاضلی بیرجندی ترجمه منابع نابی است که دیگران در روزگاری دور درباره تاریخ ایران نوشتهاند. او راجعبه علت اشتیاقش به این آثار میگوید: درباره دورههای مختلف تاریخ ایران، در خارج از کشور پژوهشهای بسیاری انجام شده است که خیلیها تمایل دارند حاصل آن را به فارسی ترجمه کنند و شاید بسیاری هم علاقهمند باشند این منابع را به زبان فارسی بخوانند. پژوهشهای جدید، مبتنی بر علم تجربی بشر است و هر پژوهشی هم مدتی بعد کهنه میشود و جای خود را به تحقیق جدیدتر میدهد. اما من به دنبال منابع کلاسیک تاریخ رفتم که در طول هزارهها مانده و به فارسی ترجمه نشده بود. این سرچشمه هیچگاه کهنه نمیشود و همیشه موردنیاز است.
درحالیکه بیش از ۹۰ درصد منابع فارسی در هجوم و حملاتی که در ایران بهوفور اتفاق افتاده از میان رفته و آنهایی که مانده است معتبرترین منابع ماست، منابع کلاسیکی که نوشتههای دیگران را درباره تاریخ ما در بر میگیرد، از این جهت متمایز و مهم است که در همان زمانِ رخ دادن وقایع و با ادبیات همان روزگار نوشته شده است.
اسناد ارزشمندی که جاسوس رومی به جا گذاشت
برگرداندن متونی که با زبان و حال و هوا و ویژگیهای سدههای بسیار دور نوشته شده است، دشواری خاص خود را دارد، اما فاضلی که این آثار را از روی برگردان انگلیسیاش ترجمه میکند، میگوید به کارهای سخت علاقهمند است و میخواهد کاری ماندگار انجام دهد. اولین فعالیتش در زمینه ترجمه، ۱۰ سال پیش با کتابی به نام «تذکره اربیل» رقم خورد، کتابی اصلا به زبان سُریانی مربوط به دوره پارتها و ساسانیان که چاپ نخست آن را مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی سال ۹۰ چاپ کرد.
«تاریخ سِبِئوس» دومین قدم فاضلی بیرجندی در این مسیر بوده است. این اثر در اصل به زبان ارمنی نوشته شده است. او درباره آن میگوید: کتابْ تاریخی است که از اواخر ساسانی آغاز میشود و تا زمان معاویه پیش میآید. منبع منحصربهفرد و نابی درباره ایران و اسلام که ارزشش بهروزنگاری خبرهای آن زمان است. ترجمه این کتاب را ۳ سال پیش انتشارات ققنوس منتشر کرد.
فاضلی در ادامه علاقهاش به منابع ناب تاریخ ایران، کتاب «تاریخ (ایران باستان و روم)» نوشته تئوفیلاکت سیموکاتا، مورخ یونانی، را انتخاب و ترجمه میکند: این اثر سال گذشته در نمایشگاه کتاب عرضه شد و به مرحله دوم جایزه کتاب سال راه پیدا کرد، اما به سببِ نداشتن پشتیبان، موفق به کسب عنوان کتاب سال نشد.
«گاهنامه تئوفانس» شامل تاریخ اوایل شاهنشاهی ساسانیان تا خلافت بنیعباس، و «تواریخ» از آگاتیاس، ۲ اثری است که این مترجم در دست چاپ دارد. فاضلی بیرجندی درباره تواریخ میگوید: این کتاب اخبار دستاول از برخورد سپاهیان ایران و روم و اخباری از درون امپراتوری پارس ارائه میدهد. نویسنده میگوید یک نفر را همراه هیئتی که به پارس میرفته، فرستاده است تا به تیسفون (پایتخت ساسانیان) برود و به بهانه آموختن راه و رسم آنان به رومیان، از بایگانی شاهنشاهان پارس، با هماهنگی، اسنادی در اختیار بگیرد و ترجمه کند و بیاورد. از همین طریق، ترجمه بسیار دقیقی از اسناد شاهنشاهی پارس به یونانی صورت میگیرد.
ترجمهای که ۲۵ بار بازنویسی شد
به گفته این پژوهشگر و مترجم خراسانی، حساسیت و وسواس او در انتقال کامل متن و انتخاب کلمات باعث میشود حتی گاهی برای پیدا کردن معادل یک واژه حدود یک ماه زمان بگذارد و با کارشناسان و استادان مربوط همفکری کند.
از او درباره دشواریهایی که پویایی زبان برای پژوهشگر پدید میآورد میپرسیم، مسائلی مانند انتخاب معیار در ضبط اعلام یا زبان کلی یک اثر کهن. میگوید: در اینجا معیارْ زمان رویداد است. ضبط اعلام همیشه و برای هرکس که میخواهد کار تاریخی انجام دهد یک مشکل اساسی است. راهی که من پیدا کردم این است که اگر میخواهم متنی مربوط به سده میانه ترجمه کنم، باید از الفاظ سده میانه بهره ببرم. نمیتوان متنی مربوط به آن دوران را با استفاده از زبانی امروزی ترجمه کرد. این کار خیانت است. تاریخ باستان باید حال و هوای باستانی داشته باشد. کتاب تذکره اربیل را ۲۵ بار بازنویسی کردم، زیرا نثری مسجع و نگارشی آهنگین و موزون داشت که باید در متن خودم به آن میرسیدم.
من علاوه بر محتوا، به سبک نیز وفادار هستم. خواننده باید آهنگ کلام مبدأ را حس کند. تذکره اربیل گزارشی است از اوضاع و احوال مسیحیان ایران در غرب پارس آن روزگار. این متن مسیحی پر از ارجاعات به کتاب مقدس است. وقتی آن را به فارسی برمیگرداندم، نثر کتابهایی، چون تاریخ بلعمی و تاریخ بیهقی را همراه با آن میخواندم تا زبانم کهنه شود. در این میان یک نکته ضرور وجود دارد و آن این است که در عین لزوم وفاداری، نباید از روی متن مبدأ رونویسی کرد و لازم است خودمان به آهنگی برسیم.
اما آیا ارائه اثری با حال و هوای کهن مخاطب امروزی را پس نمیزند؟ این تاریخپژوه معتقد است با توجه به تخصصی بودن این آثار، مخاطبان آن نیز خاص هستند و زبان آن را میفهمند. با این حال، فاضلی یادآوری میکند که ترجمههای او پینوشتهای مفصلی برای توضیح کلمات به کار گرفتهشده دارد.
یادداشتهای محرمانهای که خبرنگاری یادت میدهد!
از عنوان نخستین کتاب این پژوهشگر، «نمایندگان بیرجند در مجلس شورای ملی»، یا آثاری، چون «تاریخچهای از فرمانروایان خراسان (از آغاز قاجار تا پایان پهلوی)» برمیآید که او در راه تألیف و تحقیق، به حوزه تاریخ معاصر محلی نیز توجه و دلبستگی دارد. میگوید: تاریخ محلی قدمت و منابع ندارد؛ بنابراین این حوزه را در دوران معاصر دنبال کردم تا بتوانم دستکم آنچه را فعلا در دسترس است ثبت کنم.
از طرفی، من در ۲ سر تاریخ کار میکنم. تاریخ ایران باستان را در اعماق و تاریخ معاصر را در حوزه خراسان (مشخصا جنوب خراسان) پی میگیرم. این هم برخاسته از عشق و علاقه من است و هم اینکه اگر یک کار را در دست بگیرم خسته و دلزده میشوم؛ بنابراین علاقه دارم به بحث باستان و معاصر همزمان بپردازم.
از دیگر آثار این تاریخدان که تاکنون حدود ۱۰ عنوان کتاب و مقالههایی متعدد به چاپ رسانده است، ارائه مجموعهای از اسناد آزادشده وزارت خارجه انگلستان است: بخشی از مجموعه اسناد آزادشده وزارت خارجه انگلستان مربوط به سال ۱۹۱۴ م. را از کنسولگری انگلستان در سیستان و قاینات که البته در بیرجند مستقر بوده است، بعد سالها پیدا کردم.
اینها گزارشهایی است که کنسولگری هر هفته به وزارت خارجه میفرستاده. من این اسناد را ترجمه و با نام «یادداشتهای محرمانه کنسولگری انگلستان در سیستان و قاینات» چاپ کردم. اطلاعات بسیار جذاب و جالبی دارد و از آن میتوان راه و رسم خبرنگاری و کار کردن آموخت. وقتی آن را ترجمه میکردم از خودم خجالت کشیدم. من دهها سال در مطبوعات خبر و مقاله نوشته بودم، اما فهمیدم که چیزی بلد نبودهام.