وقتی از نعمت دین صحبت میکنیم از گوهری صحبت میکنیم که موجب اصلاح زندگی ما میشود و نقایص و کاستیهای زندگی ما را برطرف میکند، ما در زندگی اجتماعی با افراد و گروههای مختلفی در ارتباط هستیم، با همسر و فرزندان با پدر و مادر، با خواهر و برادر و سایر فامیل، با دوستان و همکاران و افراد مختلف و بهطور کلی ممکن است در این رابطه موفق باشیم یا ناموفق، یا در بخشی موفق باشیم و در بخشی موفق نباشیم و بیشک میزان موفقیت ما در این رابطهها، میزان کمال و سعادت دنیوی و اخروی ما را تعیین میکند.
برای موفقبودن در این عرصهها قرآن کریم که برای هدایت ما نازل گشته و دردسترس قرار گرفته است، برنامه تعیین میکند و میفرماید: لَّقَد کَانَ لَکُم فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَه بیگمان، در [رفتار و اخلاق]رسولِ خدا (ص) براى شما الگویى نیکوست. در واقع هر جا نقصی در زندگی ما بوده است بیشک بهدلیل فاصلهگرفتن از این الگوی قرآنی است، بهدلیل فاصلهگرفتن از خلق عظیم محمدی (ص) و هدایت الهی اوست. پیامبری که هنگام راهرفتن با آرامی و وقار راه میرفتند، با مردم چنان معاشرت میکردند که هرکس گمان میکرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت (ص) است، هر که را میدیدند مبادرت به سلام میکردند و کسی در سلام بر ایشان سبقت نمیگرفت، هرگاه با کسی، همصحبت میشدند به سخنان او خوب گوش فرامیدادند. با فقرا زیاد نشست و برخاست میکردند و با آنان همغذا میشدند.
هرگز سخن کسی را قطع نمیکردند مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید. هدیه را قبول میکردند اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود. هرگز مذمت مردم را نمیکردند و بسیار مدح آنان نمیگفتند، هرکه عذر میآورد عذر او را قبول میکردند. در جمع یارانشان دایرهوار مینشستند و اگر غریبهای بر آنان وارد میشد نمیتوانست تشخیص دهد که پیامبر (ص) کدامیک از ایشان است. از بیماران عیادت میکردند اگرچه دور افتادهترین نقطه مدینه بود، بر جسارت دیگران صبر میفرمودند و بدی را به نیکی جزا میدادند.
این فقط بخش کوچکی از خلق عظیم محمدی (ص) است که تنها شنیدن آن انسان را منقلب میکند و چشم انسان را پر از اشک شوق میکند که ما چنین پیامبر (ص) بینظیری داریم، چه رسد که توفیق تبعیت از پیامبر خدا (ص) را در این صفات زیبا داشته باشیم که آنگاه بالاترین لذت را از تأثیرات این اخلاق خوش در زندگی خویش خواهیم داشت. یکی از وظایف مهم ما مرور و تحقیق در این روش نیکو و سیره نورانی پیامبر اعظم (ص) و تبعیت از آن است که اگر خود را پیرو ایشان میدانیم، این تبعیت و پیروی باید علامتی در اعمال و رفتار ما داشته باشد.
خادم امام رضا (ع) نقل میکند که از امام رضا (ع) شنیدم که فرمودند: لَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى یَکُونَ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمَانُ سِرِّهِ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ- عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُدَارَاةُ النَّاسِ فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ نَبِیَّهُ ص بِمُدَارَاةِ النَّاسِ فَقَالَ خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ». مؤمن، مؤمن نیست، تا اینکه سه صفت در او پدیدار شود. اول؛ صفتی از پروردگارش: صفت آفریدگارش، رازپوشى است. خدا داناى نهان است و بر راز نهانى خود کسى را آگاه نسازد، مگر فرستادهاى که پسندیده باشد.
دوم؛ صفتی از پیامبرش: صفت پیامبر (ص)، مداراکردن با مردم است؛ چرا که خداوند فرمود: «عفو را بگیر و به نیکى امر کن و از جاهلان رویگردان باش». سوم؛ صفتی از امامش: صفت امامش، صبر کردن در سختیها و ناراحتیهاست که خداوند در ویژگی آنان فرمود: «صبرکنندگان در سختیها و ناراحتیها.» (عیون الاخبار، ج۱، ص۵۲۹)
خیلی از ما در زندگی زیاد دم از دین و اولیای دین میزنیم، اما همیشه در اجرای این رفتارهای نیکو و پیروی از الگوی رفتاری پیامبر اخلاق، لنگ میزنیم و چنین افرادی باید بدانند بیشک به میزانی که در این دنیا روش زندگی ما از پیامبر (ص) فاصله داشته باشد در سرای دیگر نیز از شفاعت و دستگیری ایشان دور و بی بهره خواهیم بود، پس از خداوند بزرگ توفیق این تبعیت و الگوگیری را خواستاریم.