شهادت ۳ هم‌وطن در حادثه تیراندازی در خمین (۲۷ تیرماه ۱۴۰۴) دفترچه سؤالات نوبت دوم کنکورهای تجربی، هنر و زبان‌های خارجی ۱۴۰۴ منتشر شد + لینک سوالات واکنش آموزش‌وپرورش به شایعه افشای سوالات آزمون تیزهوشان و نمونه‌ دولتی پرونده کنکورهای دو نوبته بسته شد پایان سرخک و سرخجه در ایران؛ تأیید رسمی تا سال ۲۰۲۳ کنکور ۱۴۰۴ در آرامش برگزار شد | شروع ترم نوورودها به تعویق افتاد ۸ هزار نیروی پلیس راهور برای تأمین ایمنی تردد زائران اربعین ۱۴۰۴ آماده‌باش هستند زلزله ۴.۶ ریشتری شاهرود را لرزاند (۲۷ تیر ۱۴۰۴) آغاز رقابت داوطلبان گروه آزمایشی علوم تجربی در کنکور ۱۴۰۴ راه اندازی ۳۰ اورژانس اجتماعی در کشور | ایجاد بیش از ۵ هزار فرصت شغلی برای جامعه هدف بهزیستی ۶۳ کشته و ۲۹۰ زخمی در سیل مرگبار ایالت پنجاب پاکستان + فیلم (۲۶ تیر ۱۴۰۴) پیگیری برای ثبت جهانی روستای «مارین» (۲۶ تیر ۱۴۰۴) درباره بادکش درمانی که به یکی از رایج ترین روش های درمانی سنتی تبدیل شده است | درمان‌های آرام بخش افزایش اعتبارات حوزه میراث فرهنگی اردبیل (۲۶ تیر ۱۴۰۴) دفترچه سؤالات نوبت دوم کنکور ریاضی و علوم انسانی ۱۴۰۴ منتشر شد + لینک سوالات حق پرستاری مددجویان بهزیستی با اولویت سه دهک اول در حال پیگیری است ویدئو | مسئولیت‌پذیری و اقدام بموقع پرستاران شیرخوارگاه آمنه تهران پیش از بمباران رژیم صهیونیستی سارقان موتورسیکلت‌های تهران دستگیر شدند مستمری‌بگیران زن می‌توانند مستمری همسر خود را نیز دریافت کنند کلاهبرداری که همسر باردارش را روانه زندان کرد پیداشدن پیکرهای بیش از ۶۰ درصد شهدای جنگ ۱۲روزه، توسط نیرو‌های هلال‌احمر واریزی به حساب بازنشستگان صندوق ذخیره فرهنگیان (۲۶ تیر ۱۴۰۴) گرما این بیماری‌ها را تشدید می‌کند ممانعت از پوشش خبری کنکور سراسری ۱۴۰۴ در دانشگاه فردوسی مشهد + فیلم با این صبحانه قند خون خود را پایین بیاورید نقش مادر در تربیت فرزند و اشتباهات رایج مادران ۲ شرور به اتهام درگیری دسته‌جمعی در تهران دستگیر شدند (۲۶ تیر ۱۴۰۴) ابلاغ ۲۴ راهنمای تجویز دارو و پروتکل درمانی ثبت‌نام وام ازدواج فرزندان بازنشستگان با عقدنامه‌های ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۴ قابل انجام است + جزئیات
سرخط خبرها

روایتی از تنها کمپ ویژه نگهداری مددجویان زن که بهبودیافتگانِ اعتیاد هستند | زنانی که با درد‌ها می‌دوند

  • کد خبر: ۱۵۰۲۲۴
  • ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۱
روایتی از تنها کمپ ویژه نگهداری مددجویان زن که بهبودیافتگانِ اعتیاد هستند | زنانی که با درد‌ها می‌دوند
با پای خودشان برای ترک اعتیاد نیامده اند، اما مراحل درمان که تکمیل می‌شود، امید به زندگی دوباره در ذهنشان قوت می‌گیرد. به عنوان معتاد متجاهر، از توی پاتوق‌ها دستگیر و به کمپ ترک اعتیاد ماده ۱۶ بانوان مشهد آورده می‌شوند. بعد هم براساس حکم قاضی بین سه تا شش‌ماه باید بمانند؛ درمان شوند و توانمند.

لیلا کوچک‌زاده | شهرآرانیوز؛ با پای خودشان برای ترک اعتیاد نیامده اند، اما مراحل درمان که تکمیل می‌شود، امید به زندگی دوباره در ذهنشان قوت می‌گیرد. به عنوان معتاد متجاهر، از توی پاتوق‌ها دستگیر و به کمپ ترک اعتیاد ماده ۱۶ بانوان مشهد آورده می‌شوند. بعد هم براساس حکم قاضی بین سه تا شش‌ماه باید بمانند؛ درمان شوند و توانمند.

آن‌ها بعد از درمان یک شهروند عادی هستند که می‌توانند یک زندگی معمولی را تجربه کنند، اما بیشتر آن‌ها پس از آزادی به دردی مشترک مبتلا هستند. آغوشی گرم برای بازگشت به خانواده و جامعه در انتظارشان نیست.
کمپ ماده ۱۶، زیر نظر «مؤسسه زندگی دوباره»، واقع در یکی از فرعی‌های انتهای بولوار توس، تنها مرکز وابسته به سازمان بهزیستی مشهد است که به صورت رایگان برای درمان معتادان خدمات ارائه می‌دهد.

دختر قوی

با مددکاری که زمانی یکی از مددجو‌های همین مرکز بوده، وارد این مجموعه می‌شویم و پای حرف‌های بانوان در حال درمان می‌نشینیم. در این بازدید، مدیرعامل این مؤسسه و کارشناس مسئول دفتر اعتیاد استان خراسان رضوی هم ما را همراهی می‌کنند.
با عبور از دری بزرگ که قفلی کوچک بر آن خورده، به دنیای آن‌ها وارد می‌شویم. ظهر بهمن است و ابر‌ها بازی‌شان گرفته؛ گاهی باران می‌بارد و گاهی خورشید را می‌پوشانند. زنان، گروه گروه یا تنها توی حیاط نشسته یا راه می‌روند. زمان ناهار است. دیزی دارند. بعضی‌ها توی آفتاب کنار هم نشسته و دورهمی غذایشان را می‌خورند و انگاری توی این هوا خیلی بهشان می‌چسبد. بفرما‌های بلندی هم به ما می‌زنند. دویست خانم در حال ترک، توی مرکز ماده ۱۶ مشهد حضور دارند.

صورت بیشترشان، آفتاب‌سوخته و استخوانی است. چون مدت‌ها محل زندگی‌شان توی پاتوق‌ها بوده است و سرپناهشان آفتاب و باد و سرما و گرما. دست‌هایشان کشیده و لاغر و دندان‌هایشان را هم که اعتیاد برده است. حتی صدایشان خش دارد و آن ظرافت زنانه را نمی‌توان توی صدایشان شنید. فقط چشم‌هایشان هست که هنوز برق می‌زند و گویی امید در آن زنده است. اگرنه با وجود مصرف متادون، نوعی بی‌حالی و خماری در وجناتشان پیداست.

آن‌طور که مجتبی نوذری، مدیرعامل این مرکز بیان می‌کند، اینجا دو روش درمانی منتظر هر تازه‌واردی است. آن‌ها در بدو ورود، متادون دریافت می‌کنند. به همان اندازه مصرفشان. سه تا شش ماه باید بگذرد. در این میان افرادی که توانایی ترک متادون را دارند، کم کم به روش گروه درمانی وصل می‌شوند. یعنی برنامه‌های پرهیزمدار مثل شبکه na یا aa که اتفاقا نتایج خوبی هم از آن می‌گیرند. مهم‌ترین بخش درمان آن‌ها همین توانمندسازی است. باقی هم تعریف یک سیستم حمایتی، پیداکردن خانواده، اشتغال و ... است.

تا می‌فهمند خبرنگاریم به سمت ما می‌آیند. البته حضور خانم حدادی، مددکاری که همراهمان است و خودش از دل اعتیاد برخاسته و حالا دارد به هم‌نوعانش کمک می‌کند، مزید‌بر‌علت می‌شود. خیلی دوستش دارند. قدیمی‌تر‌ها سخت در آغوشش می‌گیرند. با اینکه او هفته‌ای سه بار به اینجا می‌آید، اما یک سؤال مشخص که احتمالا جوابش را خوب می‌دانند ورد زبانشان است: چقدر دیگر باید اینجا بمانیم؟
دلشان نمی‌خواهد بگویند توی پاتوق آن‌ها را گرفته و به اینجا آورده‌اند. یکی از آن‌ها تعریف می‌کند که نزدیک کال اسماعیل‌آباد، کنار خیابان ایستاده و نشئه می‌کرده که او را گرفته‌اند. تاریخش را هم دقیق می‌داند: چهاردهم دی.

دختر جوان دیگری می‌گوید: من را خیابان سجاد گرفتند. حدادی با تعجب می‌پرسد سجاد چه‌کار می‌کردی؟ او می‌گوید: شوهرم زندان افتاده بود و یک بنده خدایی به من گفت برو سر چهارراه و از مردم کمک بگیر. ولی گشت گداخانه آمد و من را گرفت. خانم دیگری که خجالتی است و چادری سفید و تمیز به سر دارد، آرام حدادی را صدا می‌زند و از او می‌پرسد که اگر متادونش را کم کند، در آزادی اش تخفیفی دارد.

تاتوی کوچکی روی گونه‌اش دارد که روی آن نوشته «دختر قوی». بیست‌ودوساله است و در شرح اتفاقی که باعث شده از اینجا سر دربیاورد، می‌گوید: با خانواده‌ام به مشکل خوردم و من را مستقل کردند. اما توی یک آتش‌سوزی، پوستم سوخت و به خاطر درد‌های ناشی از همین سوختگی مصرف مواد را شروع کردم. حالا او به مراحل پاکی از اعتیاد و آزادی نزدیک می‌شود و دنبال پیدا کردن یک شغل است. آن‌طور که حدادی می‌گوید، ۹ مددکار و روان‌شناس با عنوان «مدیریت مورد»، بهبودیافتگان اعتیاد را پس از خروج از کمپ، حمایت می‌کنند. او هم ۳۶ نفر را تحت حمایت دارد. دختر جوانی را می‌بینیم که تازه به مرکز آمده و او حامی‌اش است. به من می‌گوید حتما با این مورد صحبت کنید. شاهد یک قتل بوده و از اینجا که خارج شود شاید دیگر راحت نشود، پیدایش کرد.

مامان دیدنت نمی‌آیم

آدم‌های اینجا دلشان حرف‌زدن می‌خواهد. شنیده‌شدن. از خوب و بد زندگی. از راهی که رفته و از آنچه برگشته‌اند. از آنچه از دست داده و از چیز‌هایی که به دست آورده‌اند.
پنجاه‌ساله است و خوش‌ظاهر. سومین بار است که او را به مرکز ماده ۱۶ می‌آورند. خودش می‌گوید سابقه پاکی هفت ساله و هشت‌ساله دارد و در انجمن پیام‌رسان هم بوده است، اما لغزش کرده است. می‌گوید، متارکه کرده و فقط یک پسر هفده‌ساله دارد که با هم سرایدار یک باغ بوده‌اند. اما حالا که اینجاست، پسرش گفته، مامان اگر این‌طور جا‌ها بیفتی، دیدنت نمی‌آیم؛ شرمنده می‌شوم.‌

می‌گوید: هر هنری بگویید، از دستم برمی‌آید، اما چه فایده که آن بیرون یک نفر هم به تو اعتماد نمی‌کند.
غم‌انگیز اینجاست با اینکه شوق خروج از اینجا و تلاش برای درمان در وجود بیشترشان هست، اما آگاه هستند که آن بیرون کسی منتظرشان نیست و باید بتوانند روی پای خودشان بایستند.

حدادی می‌گوید: معمولا خانواده‌ها پس از آزادی از کمپ، از پذیرش آن‌ها سرباز می‌زنند. همین است که برای خیلی از آن‌ها پس از آزادی سرپناهی وجود ندارد.
البته مرکز ماده ۱۶، برای این موضوع یک راهکار دارد. یک خانه به اسم «توانمندسازی» هم در مجاورت این مرکز با سی‌نفر ظرفیت وجود دارد. بهبودیافته‌ها تا مدتی می‌توانند در این خانه با تمام امکانات به صورت رایگان زندگی و هم‌زمان کار کنند تا به قول خودشان عزت نفسشان را بالا ببرند و پس‌انداز کنند. اما این ظرفیت برای این تعداد بهبودیافته جوابگو نیست.

کارشناس مسئول دفتر اعتیاد استان خراسان رضوی این را می‌گوید و اضافه می‌کند: در ۹ ماه گذشته ۷ هزار بیمار بهبودیافته مرد و زن از کل استان خراسان رضوی ترخیص شده‌اند. اما فقط برای سی‌نفر از آن‌ها در خانه توانمندسازی بانوان، امکان سکونت وجود دارد. یک خانه سی‌تایی دیگر هم برای آقایان اضافه شده است، اما شصت ظرفیت در برابر ۷ هزار نفر بهبودیافته! امیر گوهری می‌گوید: برخی شانس بیاورند و از اینجا که رفتند، خانواده حمایتشان کنند یا شغلی پیدا کنند، اما باقی دوباره به چرخه اعتیاد برمی‌گردند.

با قصه‌درمانی کمکشان کنید

کارشناس مسئول دفتر اعتیاد استان خراسان رضوی به ما می‌گوید: درمان اعتیاد فرآیند سختی است که ده‌ها سازمان باید دوشادوش هم کار کنند تا به نتیجه برسد. از قوه قضائیه و نیروی انتظامی که به جمع‌آوری معتادان متجاهر در پاتوق‌ها می‌پردازد تا کمپ‌ها و کمیته امداد و بهزیستی و سازمان فنی و حرفه‌ای و البته رسانه‌ها. گوهری ما را تشویق می‌کند به نشستن پای حرف‌های این زنان. به نظر او روایت زندگی این افراد برای مردم، به آن‌ها کمک می‌کند تا راحت‌تر صدایشان و مسائلشان شنیده شود. می‌گوید: با قصه‌درمانی کمکشان کنید. قصه‌ها پذیرش می‌آورد. چون ما آدم‌هایی قصه‌دوست هستیم.

او اضافه می‌کند: تیم درمان ما دارد می‌گوید این آدم خوب شده است. اما بیرون که می‌روند حمایتی نیست. بیمار می‌خواهد امروز ترخیص شود، اما شب جایی برای ماندن ندارد.
به او کار نمی‌دهند. همسر و صاحب‌کار و ... فقط منتظرند کوچک‌ترین اشتباهی از او سر بزند و انگی بزنند. با اینکه دیگر موادی در کار نیست که به خاطر آن خطا بکند. همین می‌شود که فرد بهبودیافته دوباره به دوستان قبلی‌اش برمی‌گردد. همان‌ها که بدون هیچ قضاوتی پذیرایش هستند. برمی‌گردد توی پاتوق‌ها. پاتوق از نظر ما بد است، اما برای آن‌ها خوب است. آنجا پذیرش بی‌قید و شرط وجود دارد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->