بعثت پیامبر خدا حضرت محمد (ص) در سن چهلسالگی اتفاق افتاد و این یعنی از ابتدای کودکی تا چهلسالگی پیامبر خدا (ص) وظیفه پیامبری را ظاهر نساخته بودند، اگرچه آن حضرت از همان اوان کودکی پیامبر (ص) بودند. این ادعا را میتوان باتوجهبه آیه شریفه درباره حضرت عیسی (ع) که طفلی شیرخوار بودند و ناگهان به سخن آمدند، استدلال کرد. در آن آیه کریمه آمده است که آن حضرت لب به سخن گشودند و بر پیامبری خود دلیل آورده و میفرمایند: «من بنده خدا هستم که خدای تعالی مرا کتاب داده و مرا نیز پیامبر قرار داده است و تا مادامی که زنده هستم به نماز و زکات سفارش فرموده است.» (مریم/۳۰ ـ ۳۴)
در این آیه کریمه الهی میفرمایند: «جَعَلَنِیَ نَبِیّاً» نفرمودند: «یَجعَلَنِی نبیّاً». یعنی مرا هم اکنون نبی قرار داده است، نه اینکه مرا نبی قرار میدهد. پس زمانی که حضرت عیسی (ع) در هنگام تولد، خداوند متعال ایشان را نبی قرار داده است، آیا دور از انتظار است که پیامبر خدا محمدالمصطفی (ص) از همان دوران کودکی نبی نباشند؟! درحالیکه در هنگام تولد رسول خدا (ص) آیات زیادی و معجزاتی بهوقوع پیوسته است، این آیات برای ظهور پیامبران است. آری، البته تا سن چهلسالگی ظهور پیامبری برای رسول خدا (ص) به تأخیر افتاده بود که این سنت الهی برای تمام پیامبرانش بوده است که هر پیامبری مدتی در میان قوم خودش بدون نشانههای پیامبری و بدون ظهور فرمان الهی زندگی میکرد، سپس خداوند فرمان ظاهرساختن امر پیامبریشان برای ادای وظیفه الهی و هدایت امت را صادر میکرد.
مبعوثشدن پیامبر اسلام در سن چهلسالگی اتفاق افتاد و سیزده سال در مکه به اجرای فرامین الهی پرداختند که در سه سال از آن دوران امر پیامبری را مخفی نگاهداشتند، یعنی پیامبر خدا (ص) زمان ظاهر ساختن بعثتشان را در چهلوسهسالگی همگانی کردند؛ و ۱۰ سال نیز در مدینه هدایت امت و وظایف پیامبری را اجرا فرمودند.
امیرالمؤمنان راز بعثت پیامبران را چنین بازگو کرده و میفرمایند: خدای تعالی از فرزندان [آدم]پیامبرانی را برگزید در حالتى که با ابلاغ وحی، عهد و پیمان از ایشان و نیز رساندن رسالت امانت از آنها را اخذ کرد، در هنگامهای که بیشتر خلایق پیمان خدا را که بهسوی ایشان آمده بود، تبدیل و دگرگون کردند، در نتیجه نسبت به حق خدای تعالی جاهل و نادان شدند و شریک و نظیر برای خداوند درنظر گرفتند، بنابراین شیاطین شناخت و معرفت به خدای تعالی را از آن مردم مانع شدند (و اجازه ندادند آنها به شناخت و معرفت حقتعالی رویآورند).
همچنین ایشان را از پرستش خدای تعالی بریدند، در این موقع بود که خدای تعالی در میان ایشان پیامبرانی را مبعوث کرده و برانگیخت و پیامبران خود را پیوسته و پىدرپى بهسوی ایشان فرستاد تا از ایشان عهد فطرت و پیمان خلقت خود را که بهخاطر آن خلق شده بودند و آن عبارت بود از توحید و معرفت، طلب کنند. همچنین تا اینکه نعمتهاى فراموششده او را یادآورى کنند و با تبلیغ و رساندن احکام، با ایشان اتمام حجت کنند و نیز آنچه در باطن ذات عقلهایشان دفن کردند (یعنی از عقلهایشان برای تعقلکردن بهرهای نمیبرند) و از خزائن فهمهایشان برای تفهیم و تفهم برانگیزانند. (نهجالبلاغه خطبه اول)
بنابراین بعثت پیامبر اکرم (ص) دارای فواید بسیار بوده است که خداوند موارد مهم آن را برای انسانها برمیشمارد. مهمترین آنها عبارت است از اینکه خدای تعالی میفرماید: در میان مردمان امّی (ناآگاه) رسولی را مبعوث گردانیده است که
اول، آیات خدای را برای ایشان بازخوانی کند.
دوم، آنان را از هر زشتی و ناپاکی و آلودگیهای ظاهری و باطنی پاک گرداند.
سوم، کتاب و حکمت را به ایشان بیاموزاند. (جمعة/۲).
از فواید دیگر بعثت و فرستادن پیامبر عبارت از آن است که پیامبر اکرم (ص) را متخلّق به اخلاق الهی که خُلق عظیم است (قلم/۴)، گردانیده تا در نتیجه اخلاق الهی در میان مردمان ریشه بدواند. یعنی وجود مطهر ایشان بهگونهای خلق شده است که مزین به اخلاق الهی هستند. این امر موجب شده که خدای تعالی امر دینش را به پیامبرش واگذار کرده است. (بصائر الدرجات/ج ۱ ص ۳۷۹) چنانکه خداوند در آیه شریفه الهی فرموده است: آنچه رسول برای شما آورده است، بگیرید و آنچه از آن شما را نهی کرده است، وانهید. (حشر/۷)؛ و نیز از فواید بعثت پیامبر (ص) عبارت از آن است که وجودش موجب رحمت برای تمام عالمیان است. (انبیاء/۱۰۷) بهطوری که وجود آن حضرت مادامی که در میان مردمان باشد، به آنها هرگز عذاب الهی نخواهد رسید (انفال/۳۳).