مراسم بزرگداشت ۲۷ شهید اقتدار روحانی، طلاب بسیجی و نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه + فیلم ۱۴۶ شهید حملات رژیم صهیونیستی در جوار امامزادگان و بقاع متبرکه آرام گرفتند حرم امام رضا(ع)، میزبان نشست‌های تبیینی «خط روشنگری» ویژه‌برنامه «دختران عاشورایی» ویژه نوجوانان در حرم امام‌رضا(ع) برگزار شد ۶۵ هزار مبلّغ در سراسر کشور سامان‌دهی و رتبه‌بندی شده‌اند بزرگداشت شهدای رسانه ملی در جنگ ۱۲ روزه، امروز (۲۲ تیر ۱۴۰۴) موافقت بانک مرکزی با درخواست رئیس بنیاد شهید برای مهلت بانکی خانواده شهدای جنگ ۱۲روزه پیکر مطهر شهیدان هوافضای سپاه در کاشان امروز تشییع شد (۲۲ تیر ۱۴۰۴) + فیلم روایت عاشقانه‌ای از وداع | مداحی فرزند بدرقه پدر شهید شد + فیلم آیت‌الله علم‌الهدی: حجاب خاکریز اول در مقابله با دین‌ستیزی است مراسم نودمین سالگرد قیام مسجد گوهرشاد در مشهد برگزار شد + فیلم قرآن‌نویس کوچک هند، جهان را شگفت‌زده کرد اجرای پرده‌خوانی واقعه عاشورا ویژه نوجوانان در حرم امام‌رضا(ع) ممنوعیت نمایش عاشورایی و سرکوب شیعیان در بحرین رمان «فردا مسافرم»، روایتی عاشقانه از واقعه کربلا فرایند احراز جانبازان جنگ ۱۲روزه در حال انجام است درباره شهید دکتر سلیمان سلیمانی که با وجود همه تهدیدها، هیچ‌گاه میدان علم را ترک نکرد زیست عفیفانه؛ خواسته فطری انسان | بررسی جایگاه و آثار عفاف و حجاب در آموزه‌های دینی و وقایع عاشورا اعزام نخستین کاروان پیاده‌روی اربعین از جنوب عراق + فیلم رشد ۸۰ درصدی قیمت بلیت اربعین ۱۴۰۴ نسبت‌به سال گذشته
سرخط خبرها

«یوم‌الارض» روزی برای فلسطین

  • کد خبر: ۱۵۶۶۴۷
  • ۱۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۶
«یوم‌الارض» روزی برای فلسطین
شریف شیرزاد-نویسنده

در ۳۰ مارس ۱۹۷۶، پس از آنکه صهیونیست‌ها هزاران هکتار از زمین‌های اشتراکی و اختصاصی مناطق فلسطینی‌نشین را، با وضع قوانینی عجیب‌وغریب درباب مالکیت، تصاحب کردند، دُزدزَده‌ها، در سرزمین‌های اشغالی و همچنین بیرون از مرزها، اعتصاب و راه‌پیمایی عظیمی را ترتیب دادند که به خشونت کشید و به شهادت شش فلسطینی و زخمی‌شدن و بازداشت ده‌ها تن دیگر از آنان انجامید. این رویداد که در سال‌های پس از جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل نظیری نداشت چندان مهم بود که بعد از آن ۳۰ مارس را «یَوْمُ ٱلْأرض» (= «روز سرزمین») نامیدند و بزرگ داشتند.

ناگفته پیداست که این واقعه در آثار هنرمندان جهان، به‌ویژه شاعران فلسطینی، هم نمود یافت. یکی از این شعرا سَمیح القاسم (۱۹۳۹-۲۰۱۴) بود که در کنار توفیق زیّاد (۱۹۲۹-۱۹۹۴) و محمود درویش (۱۹۴۱-۲۰۰۸) یکی از اضلاع مثلث شعر مقاومت فلسطین و البته بزرگان ادب آن سرزمین به‌شمار می‌آید. قاسمْ ادیبی بسیار پرکار بود که تا پیش از ۳۰سالگی شش دفتر شعر منتشر کرده بود و در جهان عرب آوازه یافته بود. او ده‌ها تألیف و ترجمه در انواع ادبی برجای گذاشته است که اغلب با قضیهٔ فلسطین پیوند دارند.

قاسم که سخت دل‌بستهٔ میهن خود و پایبند آرمان آن بود چنان شور و عزمی در کار خود داشت که سال‌ها بیکاری و حصر و تبعید و زندان و تهدید هم او را به فکر جلای وطن یا، دست‌کم، پیش‌گرفتن رفتار‌های مصلحت‌اندیشانه نینداخت. منتقدان ادبی ــ و حتی گروه‌هایی، چون جماعت سیاست‌مداران ــ عنوان‌های بسیاری به قاسم داده‌اند که برخی از این خصائلِ او را به‌خوبی می‌نمایانند؛ «هُمِر فلسطین» و «شاعر خشم انقلابی» از آن جمله‌اند. باری، در ادامه، ترجمهٔ یکی از اشعار برجستهٔ قاسم را می‌خوانید که احتمالاً بهترین شناسای او باشد:


«گفتار در آوردگاهِ دِلیری»

بسا که داروندارم را ــ نَبَهره ــ از دست بدهم
بسا که رَخت‌وپَختِ خویش برای فروش پیش نِهَم
بسا که کوه کَنَم و بار بَرَم و راه روبم
بسا که از سَرگینِ سُتوران دانه برگیرم
بسا که برهنه و گرسنه فُرومیرم
ولی،‌ای خورشیددشمن! هرگز سَر به سودا نخواهم نهاد
و تا تپشِ بازپسینِ رگانم استوار خواهم ایستاد

بسا که واپسین بَدَستِ سرزمینِ مرا بِستانی
بسا که جوانیِ مرا خوراکِ زندان کنی
بسا که پس‌افکندِ نیایم را، سروسامان و خان‌ومانِ او را، ویران گردانی
بسا که سروده‌ها و نوشته‌هایم را هیمهٔ آتش سازی
بسا که گوشتِ تنم را نَوالهٔ سگان کنی
بسا که بختکِ ترس و بیم را به جانِ آبادیِ ما اندازی
ولی،‌ای خورشیددشمن! هرگز سَر به سودا نخواهم نهاد
و تا تپشِ بازپسینِ رگانم استوار خواهم ایستاد

بسا که روشنای شامم را بکُشی
بسا که از بوسهٔ مامم بی‌بهره مانم
بسا که کودکیْ چند پدرم را و تبارِ پدرم را ناروا گویند
بسا که در سرگشتگیِ شُبانْ گرگانِ شوریدگی به گله بزنند
بسا که یکی بددل و خدایی افسانه‌ای سَرهٔ سرگذشتم را به ناسَره بیامیزند
بسا که به گاهِ جشنْ کودکانم را نَهِلی که جامه نو کنند
بسا که دوستانم را به‌سیمایی نه از خویش بفریبی
بسا که گردبَرگردم دیوار‌ها برافرازی
بسا که روزهایم را، سرکوفته، بر دارِ آرزو بیاویزی
ولی،‌ای خورشیددشمن! هرگز سَر به سودا نخواهم نهاد
و تا تپشِ بازپسینِ رگانم استوار خواهم ایستاد‌ای خورشیددشمن!
در بندر، آذین‌هایی است بسته، و چشمک‌هایی است از چلهٔ نگاهِ مژده‌وَران رَسته
و جوش‌وخروش و ترانهٔ شادمانی
و بانگ و هایاهوی
و سرود‌های دِلیرانه‌ای که از نای‌ها برمی‌آیند
و، بر کرانه، بادبانی است
که با تندبادْ نبرد می‌جوید و می‌ستیزد و سختی‌ها را پی می‌سپارد
آنَک بازگشتِ اولیس
از دریای نیستی
بازگشتِ خورشید، و مرد و زنِ کوچیده
به چشمانِ آنان سوگند که هرگز سَر به سودا نخواهم نهاد
و تا تپشِ بازپسینِ رگانم
استوار خواهم ایستاد
استوار خواهم ایستاد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->