ویدیو | معنای بزرگداشت عزاداری امام حسین (ع) در زمان ما از بیانات رهبر معظم انقلاب | از تبیین تا قیام گسترش طرح «هر شب جمعه مثل اربعین» از مشهد تا اروپا ماجرای عجیب حبیب‌‌بن‌مظاهر و زنده‌شدنش با ندای امام‌حسین(ع) عزاداری زائران عرب‌زبان حرم امام‌رضا(ع) در رثای سید و سالار شهیدان بازدید استاندار خراسان رضوی از هیئات مذهبی و موکب‌های سطح شهر مشهدمقدس + فیلم روضه علی‌اصغر (ع) بخوانید روایت شاعرانه‌ای از وفاداری، در نماهنگ آذری «قمر(ع)» + فیلم بانوی مشهدی خانه‌اش را وقف آرامش طلاب کرد کتاب «حدیث کعبه و کربلا» منتشر شد مراسم معنوی و فرهنگی «بانوان عاشورائی» با حضور بانوان غرب آسیا در حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شد مداحی محمود کریمی در شب هفتم محرم + فیلم کتاب «رأس‌الحسین» روانه بازار نشر شد | سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام شبکه قرآن در روزهای تاسوعا و عاشورا مهمان خانه بینندگان فراخوان شرکت‌های فعال در خدمت به زائران اربعین ۱۴۰۴ منتشر شد اکران چهره‌های پرافتخار وطن، بر بوم خیابان‌های مشهد رهبر شیعیان بحرین: تهدید آیت الله خامنه‌ای توهین به مقدسات امت اسلامی است علت کندی عبور زائران عتبات در مرز مهران چه بود؟ باسم کربلایی درباره جنگ ایران و اسرائیل خواند + فیلم و متن محرم فقط برای گریه نیست؛ باید راه حسین(ع) را شناخت و در آن پیش رفت روایت نقاشی جدید حسن روح‌الامین از طفل شش‌ماهه امام‌حسین(ع)
سرخط خبرها

«یوم‌الارض» روزی برای فلسطین

  • کد خبر: ۱۵۶۶۴۷
  • ۱۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۶
«یوم‌الارض» روزی برای فلسطین
شریف شیرزاد-نویسنده

در ۳۰ مارس ۱۹۷۶، پس از آنکه صهیونیست‌ها هزاران هکتار از زمین‌های اشتراکی و اختصاصی مناطق فلسطینی‌نشین را، با وضع قوانینی عجیب‌وغریب درباب مالکیت، تصاحب کردند، دُزدزَده‌ها، در سرزمین‌های اشغالی و همچنین بیرون از مرزها، اعتصاب و راه‌پیمایی عظیمی را ترتیب دادند که به خشونت کشید و به شهادت شش فلسطینی و زخمی‌شدن و بازداشت ده‌ها تن دیگر از آنان انجامید. این رویداد که در سال‌های پس از جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل نظیری نداشت چندان مهم بود که بعد از آن ۳۰ مارس را «یَوْمُ ٱلْأرض» (= «روز سرزمین») نامیدند و بزرگ داشتند.

ناگفته پیداست که این واقعه در آثار هنرمندان جهان، به‌ویژه شاعران فلسطینی، هم نمود یافت. یکی از این شعرا سَمیح القاسم (۱۹۳۹-۲۰۱۴) بود که در کنار توفیق زیّاد (۱۹۲۹-۱۹۹۴) و محمود درویش (۱۹۴۱-۲۰۰۸) یکی از اضلاع مثلث شعر مقاومت فلسطین و البته بزرگان ادب آن سرزمین به‌شمار می‌آید. قاسمْ ادیبی بسیار پرکار بود که تا پیش از ۳۰سالگی شش دفتر شعر منتشر کرده بود و در جهان عرب آوازه یافته بود. او ده‌ها تألیف و ترجمه در انواع ادبی برجای گذاشته است که اغلب با قضیهٔ فلسطین پیوند دارند.

قاسم که سخت دل‌بستهٔ میهن خود و پایبند آرمان آن بود چنان شور و عزمی در کار خود داشت که سال‌ها بیکاری و حصر و تبعید و زندان و تهدید هم او را به فکر جلای وطن یا، دست‌کم، پیش‌گرفتن رفتار‌های مصلحت‌اندیشانه نینداخت. منتقدان ادبی ــ و حتی گروه‌هایی، چون جماعت سیاست‌مداران ــ عنوان‌های بسیاری به قاسم داده‌اند که برخی از این خصائلِ او را به‌خوبی می‌نمایانند؛ «هُمِر فلسطین» و «شاعر خشم انقلابی» از آن جمله‌اند. باری، در ادامه، ترجمهٔ یکی از اشعار برجستهٔ قاسم را می‌خوانید که احتمالاً بهترین شناسای او باشد:


«گفتار در آوردگاهِ دِلیری»

بسا که داروندارم را ــ نَبَهره ــ از دست بدهم
بسا که رَخت‌وپَختِ خویش برای فروش پیش نِهَم
بسا که کوه کَنَم و بار بَرَم و راه روبم
بسا که از سَرگینِ سُتوران دانه برگیرم
بسا که برهنه و گرسنه فُرومیرم
ولی،‌ای خورشیددشمن! هرگز سَر به سودا نخواهم نهاد
و تا تپشِ بازپسینِ رگانم استوار خواهم ایستاد

بسا که واپسین بَدَستِ سرزمینِ مرا بِستانی
بسا که جوانیِ مرا خوراکِ زندان کنی
بسا که پس‌افکندِ نیایم را، سروسامان و خان‌ومانِ او را، ویران گردانی
بسا که سروده‌ها و نوشته‌هایم را هیمهٔ آتش سازی
بسا که گوشتِ تنم را نَوالهٔ سگان کنی
بسا که بختکِ ترس و بیم را به جانِ آبادیِ ما اندازی
ولی،‌ای خورشیددشمن! هرگز سَر به سودا نخواهم نهاد
و تا تپشِ بازپسینِ رگانم استوار خواهم ایستاد

بسا که روشنای شامم را بکُشی
بسا که از بوسهٔ مامم بی‌بهره مانم
بسا که کودکیْ چند پدرم را و تبارِ پدرم را ناروا گویند
بسا که در سرگشتگیِ شُبانْ گرگانِ شوریدگی به گله بزنند
بسا که یکی بددل و خدایی افسانه‌ای سَرهٔ سرگذشتم را به ناسَره بیامیزند
بسا که به گاهِ جشنْ کودکانم را نَهِلی که جامه نو کنند
بسا که دوستانم را به‌سیمایی نه از خویش بفریبی
بسا که گردبَرگردم دیوار‌ها برافرازی
بسا که روزهایم را، سرکوفته، بر دارِ آرزو بیاویزی
ولی،‌ای خورشیددشمن! هرگز سَر به سودا نخواهم نهاد
و تا تپشِ بازپسینِ رگانم استوار خواهم ایستاد‌ای خورشیددشمن!
در بندر، آذین‌هایی است بسته، و چشمک‌هایی است از چلهٔ نگاهِ مژده‌وَران رَسته
و جوش‌وخروش و ترانهٔ شادمانی
و بانگ و هایاهوی
و سرود‌های دِلیرانه‌ای که از نای‌ها برمی‌آیند
و، بر کرانه، بادبانی است
که با تندبادْ نبرد می‌جوید و می‌ستیزد و سختی‌ها را پی می‌سپارد
آنَک بازگشتِ اولیس
از دریای نیستی
بازگشتِ خورشید، و مرد و زنِ کوچیده
به چشمانِ آنان سوگند که هرگز سَر به سودا نخواهم نهاد
و تا تپشِ بازپسینِ رگانم
استوار خواهم ایستاد
استوار خواهم ایستاد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->