کلمات، بار معنایی خاص خود را دارند. تعریف به هر مفهوم نیازمند رفتار در آن قاعده است. چنین نباشد دروغی است گناهافزا که با هر تکرار هم بیشتر میشود. این کلام راهنمای امام مجتبی (ع) است، که ناظر به همین موضوع، چنین موضع میگیرند: «فی جَوابِ رَجُلٍ قالَ لَهُ: إنّی مِن شِیعَتِکُم: یا عبدَاللّه، إن کُنتَ لَنا فی أوامِرِنا و زَواجِرِنا مُطِیعا فقد صَدَقتَ، وإن کُنتَ بخِلافِ ذلکَ فلا تَزِدْ فی ذُنوبِکَ بدَعواکَ مَرتَبةً شَرِیفَةً لَستَ مِن أهلِها، لا تَقُلْ: أنا مِن شِیعَتِکُم، ولکن قُل: أنا مِن مُوالِیکُم ومُحِبِّیکُم ومُعادِی أعدائکُم، وأنتَ فی خَیرٍ وإلى خَیرٍ؛ در جواب مردى که عرض کرد: من از شیعیان شما هستم.
فرمودند: اى بنده خدا! اگر مطیع اوامر و نواهى ما باشى، راست مىگویى، ولى اگر چنین نباشى، پس با ادعاى منزلت والایى که تو اهل آن نیستى، بر گناهانت میافزایى. مگو من از شیعیان شما هستم، بلکه بگو من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم. در این صورت، تو آدم خوبى هستى و به خوبى گرایش دارى.» شیعه از آن کلمات راهبردی است که فقط در ترجمه یک کلمهای خلاصه نمیشود.
شبکهای از معانی را نمایندگی میکند. وقتی خود را بدان تعریف میکنیم باید به سلسلهای از بایستگیها متصل و از سلسلهای از ناشایستگیها مبرا باشیم. نمیشود خود را «شیعه» خواند، اما به رفتاری دست زد که با شیوه امامت، زمین تا آسمان فاصله دارد. وقتی امام (ع)، حساب ذرات را در نظر دارد و خیر و شر را به حساب قرآن به ما یادآور میشود ما نمیتوانیم از غفلت لباس ببافیم و بپوشیم و خود را پیرو امام (ع) بدانیم. نمیشود حتی اگر هزار ادعا هم داشته باشیم باز نمیشود.
به عمل کار برآید، به سخندانی و سخنرانی نیست. مطیع امر امامت، هم در عبادات سعی دارد و هم در عبودیت، میکوشد. طاعتش جای اطاعت را نمیگیرد چنانکه عبادات جای عبودیت را. در رابطه با خدا چنان اخلاص دارد که رابطهاش با خلق هم اصلاح میشود. در نسبت به خلق، چنان خدمت میکند که خالق نمره عبادات را هم برای او منظور میکند. آنگونه که نتایجش را در زندگی خود هم ببیند.
این نیز سخن امام مجتبی (ع) است که؛ «صاحِبِ النّاسَ مِثلَ ما تُحِبُّ أن یُصاحِبُکَ بهِ؛ با مردم آن گونه رفتار کن که دوست دارى با تو رفتار کنند.» رفتاری چنین است که نتایج را وفق خواست آدمی رقم میزند. بکوشیم با نیک رفتاری هم خود از مواهب خیر بهرهمند شویم و هم به توسعه نیکی در جامعه کمک کنیم. در دنیای نیکرفتاران، زندگی زیباتر است. چنانکه تنفس در باغ پرگل، روح و روان را خوشتر میآید. اینگونه بودن را میتوان شیعیگری معنا کرد که حقیقت ایمان است.