محمدجواد ابوعطا | شهرآرانیوز؛ سمیرا از مدتی قبل متوجه حرکات مشکوک حمید (شوهرش) شده بود. آنها هر وقت دور هم جمع میشدند، او متوجه نگاههای شهوتآلودی میشد که بین شوهرش و مریم (همسر برادرش) در رفتوآمد بود. ابتدا این را پای حساسیتهای زنانه گذاشت، اما هرچه جلوتر رفتند، این حرکات مشکوکتر شد تا جایی که سمیرا سعی کرد بفهمد اشتباه کرده است یا واقعا شوهرش با مریم ارتباط دارد؛ غافل از اینکه انتهای این ماجرا به جنایت کشیده میشود و زندگی خودش و جمال (برادرش) نیز از هم میپاشد.
ماجرای این پرونده از آنجا آغاز میشود که دوم اردیبهشتماه، افسران پاسگاه انتظامی هلالی مشهد در تماس با بازپرس ویژه قتل عمد دادسرای مشهد، اعلام کردند مردی جوان با یک جسد به پاسگاه آمده و مدعی است که پدرش این جوان را کشته است. با دستور قاضی صادق صفری، فردی که جنازه را با خود آورده بود، دستگیر و تحقیقات برای رمزگشایی این پرونده آغاز شد.
با حضور تیم جنایی دادسرای ناحیه ۲ مشهد در پاسگاه هلالی مشخص میشود که جسد متوفی بههویت «حمید» داخل صندوق عقب خودرو پژو ۲۰۶ سفید رنگی که متعلق به اوست، قرار داده شده است و فردی که جسد را با خود آورده، برادر همسرش بهنام «جمال» است.
جمال همین که برابر مقام قضایی قرار میگیرد، شروع به تعریف داستانی میکند که نشاندهنده یک اختلاف خانوادگی با درونمایه خیانت است.
او مدعی است پدرش بعد از اینکه متوجه میشود دامادشان با عروسشان در ارتباط است، از آنجا که بسیار ناموسپرست بوده، حمید را با ترفندی به نقطهای خلوت از شهر میکشاند و او را به ضرب گلوله به قتل میرساند. با اظهارات جمال درباره قتل شوهرخواهرش، بلافاصله دستور بازداشت پدر او صادر میشود و پدر خانواده دستگیر و به پاسگاه هلالی منتقل میشود.
پس از حضور پیرمرد در پاسگاه و اطلاعش از موضوع، او که بهتزده است، مدعی میشود که روحش هم از این ماجرا و حتی مرگ دامادش خبر ندارد. او پس از شنیدن داستانی که جمال برای مجریان قانون تعریف کرده است، میگوید که هیچ خطایی از او سر نزده و بیگناه است. چند سؤال انحرافی از پیرمرد، اما کافی بود تا مقام قضایی را به این نتیجه برساند که او واقعا در این پرونده نقشی ندارد و داستانسرایی پسرش غیرواقعی بوده است. سرنخی که خیلی زود بیگناهی پیرمرد را ثابت کرد.
بر اساس شواهد موجود، نتیجه تحقیقات پلیسی بهسمت جمال برگشت. اتفاقی که خیلی زود او را برای دومین مرتبه پای میز بازجویی نشاند. جمال برابر سؤالات زیادی قرار گرفته بود و دیگر نمیتوانست طفره برود. زمانی نگذشت که او به حرف آمد و راز هولناک مرگ شوهرخواهرش را فاش کرد. قتلی که دستان جمال را به خون مقتول آلوده بود.
جمال که حالا متهم ردیف اول این پرونده است در بازجوییها میگوید که مقتول با همسرش ارتباط داشته است. موضوعی که موجب شکلگیری انگیزه قتل حمید بهدست او میشود. براساس اعترافات متهم، سمیرا (خواهرش) اولین فردی بوده که متوجه این خیانت شده است.
او پس از بررسی گوشی تلفن همراه همسرش (حمید) مطمئن میشود که او (متوفی) با همسر برادرش (مریم) در ارتباط بوده است.
سمیرا برای مستندسازی، یک نرمافزار روی گوشی شوهرش نصب میکند و با گوشکردن به صداهای ضبطشده متوجه میشود که بیمورد به شوهرش مظنون نشده است و او با همسر برادرش ارتباط دارد. صدای مکالمه آنها نیز گواهی بر این ماجراست.
همچنین، او برای محکمکاری روزی که همسر برادرش خانه آنها بوده است، طوری وانمود میکند که باید بهسراغ عابربانک برود و آنها را در خانه تنها میگذارد. سمیرا دراینمیان با نقشه ازپیشتعیینشده، گوشیاش را در حالت فیلم برداری داخل دکور خانه بهطوریکه جلب توجه نکند، قرار میدهد و تصویر آن زمان در قاب فیلمبرداری گوشی ثبت میشود.
بعد از برگشت به خانه و مشاهده فیلم، دیگر برایش قطعی میشود که حمید و مریم با همدیگر ارتباط دارند (همه این مستندات در پرونده جنایی تشکیلشده ثبت شده است).
متهم در مراحل مختلف بازپرسی نحوه قتل را بارها توضیح میدهد و اعلام میکند: پس از اینکه سمیرا فیلم خیانت همسرم را نشانم داد، خون جلو چشمم را گرفته بود. نقشه قتل حمید را طراحی کردم و برای انجام آن یک اسلحه کلت خریدم.
او در ادامه اجرای نقشهاش، حمید را به دهانه چشمه زو میبرد که خلوت است و همانجا فیلم را نشانش میدهد. حمید، اما زیر بار خیانتش نمیرود و مدعی میشود که جمال اشتباه میکند. اما جمال از قبل نقشه قتل را کشیده بود و با یک شلیک به سر دامادشان او را به قتل میرساند. معاینه جسد در پزشکی قانونی نیز نشان میدهد که تیر بخشی از گوش مقتول را بریده و به جمجمهاش شلیک شده است.
در ادامه پیگیریهای این پرونده و برملاشدن راز قتل مرد جوان در چشمه زو، با دستور قاضی صفری، متهم اصلی پرونده به محل جنایت منتقل شد و مقابل دوربین دستگاه قضایی قرار گرفت و همه آنچه را در صحنه جنایت رخ داده بود، بازگو کرد تا هیچ ابهامی در پرونده باقی نماند. البته براساس نتایج تحقیقات، فردی بهنام قاسم نیز متهم را همراهی میکرده است که در صحنه بازسازی جرم نیز حضور داشت. او، اما تاکنون معاونت در جرم را نپذیرفته و مدعی است که کاری نکرده است. بااینحال، تحقیقات از این شخص تا رسیدن به نتیجه و صدور کیفرخواست ادامه دارد.