معرفت و شناخت یکی از موضوعاتی است که بشر همواره با آن مأنوس و همراه بوده است؛ هرچند خودش درباره آن هیچ آگاهی نداشته باشد. همه ما به نحوی و در جایگاههای مختلف، درگیر معرفتجویی و شناخت و آگاهی درباره مسائل مختلف هستیم. عنصر شناخت، آگاهی و معرفت، تفاوت میان انسانها و حتی انسان و حیوان را رقم میزند.
از نظر قرآن کریم، داوری میان انسانها بر همین راه و منوال خواهد بود، چنانکه در آیه شریفه الهی آمده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون» (ذاریات/۵۶) که در تفسیر این آیه بیان شده است: «أی لیعرفون»؛ یعنی خداوند متعال فرموده است: «جن و انس را برای کسب معرفت خلق کردهام» و معرفت به خدای تعالی و آخرت، باید از طریق نبوت و رسالت باشد؛ والّا عقل انسانها بهتنهایی توانایی کسب معرفت به خدایتعالی و آخرت و دیگر گزارههای دینی را نمیتواند داشته باشد، بنابراین بشر بدون ادراک وحی، توانایی کسب معرفت درباره بسیاری از قوانین حاکم بر جهان مادی را ندارد، چه رسد به جهان غیرمادی و عالم غیب. درمیان مجموعه سخنان امامصادق (ع) میتوان به منابع کسب معرفت دست یافت که از آن جمله، وحی و عقل است.
وحی نوعی ارتباط است میان موجود زنده از ناحیه ماوراءالطبیعه. گاهی وحی بهصورت خواب حاصل میشود و گاهی القای هدایتی است از ناحیه خدایتعالی؛ مانند زنبورعسل و البته تنها وحی میتواند بهعنوان یک منبع عظیم معرفتی معرفی شود؛ به این صورت که فرستاده الهی یعنی جبرئیل بر پیامبرش، پیامهایی را از ناحیه خداوند متعال ارسال کند، بنابراین وحی به این معنا، منشأ معرفت برای بشر است که دربرابر این نوع معرفت، انکار قرار میگیرد؛ یعنی تا معرفت حاصل نشود، انکاری صورت نمیگیرد و به همین دلیل کسانی که به کتاب و آیات الهی اعتقاد داشتند، وقتی آن را انکار کردند، به آنها وعده عذاب داده شد و آنان به کفر متهم میشوند، چنانکه در قرآن کریم ذکر شدهاست: «یَعْرِفُونَ نِعْمَتَا... ثُمَّ یُنْکِرُونَها وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُون؛ از نعمتهای الهی شناخت داشتند، ولی بعد از کسب معرفت به آنها، آن نعمتها را انکار کردند که بسیاری از آنها کافر بودند». (نحل/۸۳)
قرآن کریم که علم فرستاده الهی برای بشر بوده و از طریق جبرئیل بر پیامبر گرامی (ص) نازل شده است، مهمترین و غنیترین منبع معرفتی است که تمام معارف بشری، از آن میتواند سیراب شود.
امامصادق (ع) به این امر در پاسخ مردی که سؤال کرد: «چرا قرآن با وجود نشر و مطالعه بسیار، همواره با طراوت و نو و تازه است؟» اشاره میکنند و میفرمایند: «زیرا خداوند متعال، قرآن را برای یک زمان خاص و مردمی معین در زمان خاص قرار نداده است، بنابراین قرآن در هر زمانی تازه و باطراوت است و در نزد هر قوم و گروهی تا روز قیامت، جدید و باطراوت و شاداب خواهد بود.» (بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۱۵).
اما عقل که بعد از وحی، مهمترین منبع معرفت بشر است، بهصورت یکی از ابزارهای نفس انسانی قرار داده شده است که اگر کارکردهای خاص خودش را بهصورت درست انجام دهد، تعقل حاصل میشود؛ بدینسان است که آیات الهی گاهی نهیب میزنند که چرا تعقل نمیکنید؛ یعنی چرا از عقلتان برای راه یافتن به صراط مستقیم بهره نمیبرید.
بر همین اساس است که امامصادق (ع) زیربنای شخصیت انسان را عقل معرفی میکنند و میفرمایند: «دِعَامَهُ الْإِنْسَانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَهُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُ وَ بِالْعَقْلِ یَکْمُلُ وَ هُوَ دَلِیلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتَاحُ أَمْرِهِ فَإِذَا کَانَ تَأْیِیدُ عَقْلِهِ مِنَ النُّورِ کَانَ عَالِماً حَافِظاً ذَاکِراً فَطِناً فَهِماً فَعَلِمَ بِذَلِک»
(اصول کافی، ج یک، ص ۲۵) ؛ پایه و اساس شخصیت آدمی، عقل است. منشأ و سرچشمه هوش و فهم و حافظه و علم و دانش، عقل است.
انسان از طریق عقل به کمال میرسد. عقل، راهنمای انسان و روشنکننده راه او و کلید امور انسان در این عالم است. درنتیجه وقتی عقل انسان از نور تأیید شود، یعنی مؤیَّد به نور باشد، عالم خواهد شد و او خود حافظ، ذاکر و خودش هوش و فهم میشود نه اینکه باهوش و فهیم است، بلکه خودش هوش و فهم میشود، پس از طریق اینها معرفت بهدست میآورد». گاهی برخی شیطنتها و سیاسیبازیهای سیاستمداران غیرالهی را نباید کاری عاقلانه تلقی کرد؛ زیرا کار آنان شباهت به تعقل دارد، درحالیکه عقل و تعقل مردان الهی، احکام و اوامر و قوانین الهی را کشف و در مسیر سعادت بشر در دنیا و آخرت معرفی میکند، بدینسان است که امامصادق (ع) در پاسخ فردی که از ماهیت عقل سؤال کرد و گفت عقل چیست، فرمودند: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِی کَانَ فِی مُعَاوِیَه قَالَ تِلْکَ النَّکْرَاءُ وَ تِلْکَ الشَّیْطَنَةُ وَ هِیَ شَبِیهَه بِالْعَقْلِ وَ لَیْسَتْ بِعَقْلٍ»
(المحاسنبرقی، ج یک، ص ۱۹۵).
عقل چیزی است که خدایتعالی بهواسطه آن عبادت میشود و بهشت بهواسطه آن بهدست میآید. در این موقع پرسشکننده دوباره سؤال کرد: «پس آنچه در معاویه هست، چیست؟» حضرت فرمودند: «آنچه معاویه دارد و از آن بهره میگیرد، شیطنت است که شبیه عقل است، درحالیکه عقل نیست». پس عقل که منزه از هر خطا باشد و بهعبارت دیگر عقلی که تخیلات و تفکرات منحرف در آن دخالت نکند، تمام احکامش حجت است و چنین چیزی منبع عظیم معرفت بشری است که راهنمای خوبی خواهد بود، ولی درعینحال بینیاز از انبیا و اولیای الهی و بهطورکلی وحی، نخواهد بود.