مرد جوان میگوید: معلوم نبود از کجا آمده است و در کجا زندگی میکند. از ظاهرش هم معلوم بود که باسواد است. خودش را پزشک متخصص معرفی میکرد و میگفت که برای جمعآوری کمک انساندوستانه برای بیماران بیماریهای خاص به این محله آمده است. من و چند نفر از هممحلیها هم شده بودیم شیپورچی آقای دکتر و برای رضای خدا و شفای بیماران، دورهافتاده و کمک جمع میکردیم. اما همهچیز با ناپدیدشدن دکتر به هم ریخت. زمانی فهمیدیم چه کلاه بزرگی سرمان رفته است که دیگر کار از کار گذشته بود.
او ادامه میدهد: هنوز برایم جای سؤال است که او از کجا آمده بود و کجا ساکن بود؟ چطور اعتماد من و هممحلیهایم را جلب کرد و ما را بازی داد؟
مُقر نمیآمد. حرفی هم نمیزد که برایش شر شود. از دم همه مستنداتی را که در پرونده بود یا کتمان میکرد یا کذب میدانست. میگفت یک شهروند عادی است؛ ولی همینکه از او میپرسیدند چرا به مشهد آمده است یا مبالغ دریافتی از مردم را در چه راهی خرج کرده است؟ سکوت اختیار میکرد و حرفی نمیزد.
تحقیقات پرونده همچنان پیش میرود و سرنخهای تازهتری پیدا میشود، اما مرد میانسال همچنان به سکوتش ادامه میدهد و قصد همکاری با پلیس را ندارد. همه مدارک و شواهد علیه اوست و تعدادی از شهروندان هم شناساییاش کردهاند، اما هنوز هم خیال همکاری با مجریان قانون را ندارد.
همینکه فهمید سابقه درخشان مجرمانهاش برای مأموران رو شده است و آنها فهمیدهاند که تحت تعقیب قضایی قرار دارد، بهناچار حرف میزند. آنچه باید بگوید را به زبان میآورد و علاوهبر پذیرفتن جرم سریالی اش، معترف میشود و اقرار میکند: «دروغ گفتم، من پزشک نیستم.»
پنجاهوچهارساله است و چند سابقه کیفری در پروندهاش دارد. آنچه افسر تحقیق پرونده در بررسیهای پلیسی به آن رسیده است، نشان میدهد که انگار زندگیاش از راه فریب مردم با ترفندی نخنما میگذرد. او سوار بر امواج اعتماد مردم میشود و با شناسایی طعمههایش آنها را سرکیسه میکند.
از یکماه پیش که پا به مشهد میگذارد، در یکی از مسافرخانههای خیابان شهید اندرزگو اتاق اجاره میکند و همانجا ساکن میشود. قدم دوم برای عملیکردن نقشهاش را با یک پرسوجوی ساده آغاز میکند و خودش را به حاشیه شهر مشهد میرساند. حالا شرایط برای سومین مرحله از اقدام شیادانهاش آماده است و با پرسهزنی در خیابانها و کوچههای آن منطقه، طعمههایش را پیدا میکند و بهسراغشان میرود.
حالا دیگر همه چیز مهیای نقشه مجرمانهاش است. با چاشنی اعتماد مردم دهها نفر را با خود همراه میکند و با خالیکردن حساب بانکی آنها، جیب خود را پر میکند و به مسافرخانه برمیگردد.
فرمانده انتظامی مشهد روز گذشته در تشریح جزئیات یک پرونده کلاهبرداری سریالی که عامل اصلی با جعل عنوان، سر دهها شهروند مشهدی را کلاه میگذارد، میگوید: در پی دریافت شکایت شهروندان به پلیس، مبنی بر اینکه مردی میانسال باعنوان جمعآوری کمکهای مردمی برای درمان افراد نیازمند، مبالغی را از آنها کلاهبرداری کرده است، رسیدگی به این پرونده در دستورکار گروهی از مأموران دایره امنیت عمومی کلانتری شیرازی قرار گرفت.
سرهنگ احمد نگهبان میافزاید: در بررسیهای تخصصی این پرونده مشخص شد که متهم مردی پنجاهوچهارساله است و برای جلباعتماد شهروندان مشهدی، خود را متخصص بیماریهای غدد معرفی کرده و بهعنوان یک فرد سرشناس و خیّر با سوءاستفاده از احساسات مردم، مبالغی را بهعنوان جمعآوری نذورات و کمکهای مردمی برای نیازمندان و بیماران بیبضاعت شهرهای غربی کلاهبرداری کرده است.
این مقام ارشد انتظامی مشهد بیان میکند:
مأموران ما پس از بررسی اظهارات تعدادی از شاکیان و بهدستآوردن مشخصات ظاهری فرد کلاهبردار، تحقیقات میدانی خود را آغاز و عصر روز پنجشنبه این شخص را که در حال پرسهزنی در یکی از خیابانهای هسته مرکزی مشهد بود، شناسایی و دستگیر کردند. پس از دستگیری این مرد میانسال و بررسیهای تکمیلی پلیس، مشخص شد که او دارای چند فقره سابقه کلاهبرداری است و اخیرا نیز به جرم کلاهبرداری در پوشش جمعآوری کمکهای مردمی برای زلزلهزدگان در شهرهای تبریز، خوی و شبستر تحت تعقیب قضایی قرار داشته است.
سرهنگ نگهبان ادامه میدهد: باتوجهبه مستندات کشفشده و ادله کافی، متهم در بازجوییهای پلیسی تاکنون به ۳۴ فقره کلاهبرداری از شهروندان مشهدی با جعل عنوان پزشک متخصص به بهانه کمک به نیازمندان اعتراف کرده است. متهم با ظاهری موجه و با معرفی خود بهعنوان یک پزشک متخصص و سرشناس برای جلباعتماد شهروندان بعضا تصاویری را از اقشار ضعیف جامعه و بیماران لاعلاج به طعمههایش نشان میداده و شمارهحسابی را برای واریز وجوه کمکهای مردمی اعلام میکرده است که این مبالغ دریافتی طبق تحقیقات پلیس هرگز به دست افراد نیازمند نرسیده است. متهم پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی و ادامه تحقیقات به دادسرا منتقل شد.