زلزله گزنک مازندران خسارتی نداشت (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴) خروپف زنگ خطری برای بیماری قلب، عروق و  ریه | هشدار شبانه قلب رونمایی از تمبر الواح هخامنشی استعداد فرزندان در بن‌بست فقر پدران! تبهکار مخوف تبعه خارجی به دام پلیس مشهد افتاد ممنوع‌الخروجی بدهکاران مهریه حذف می‌شود؟ انهدام باند موسرخه در مشهد شورای ویژه اشتغال‌زایی دانش‌آموزان راه‌اندازی خواهد شد گزارشی از حضور نصفه‌نیمه کارمندان در ساعت ۶ صبح | خواب‌ماندن از قانون! ممنوعیت توزیع کتب درسی خارج از سامانه الکترونیکی بودجه‌ای برای تکمیل موزه‌های درحال‌ساخت نداریم آیا روغن زیتون هم فاسد می‌شود؟ هشدار سازمان غذا و دارو: عرقیات فاقد مجوز بهداشتی نخرید عظیمی‌راد: به جای مانع‌تراشی باید معلمان را حمایت کنیم دانش‌آموزان باید در حوزه تولید ابزار هوش مصنوعی آموزش ببینند انهدام ۲ باند کانال‌های جعلی تلگرامی | مجازات انتشار تصاویر خصوصی دیگران در فضای مجازی چیست؟ ابرهای عربستان در ایام حج بارور می‌شوند سقف حقوق بازنشستگان تأمین‌اجتماعی در سال ۱۴۰۴ حدود ۷۲ میلیون تومان است | ۶۰ درصد بازنشستگان حداقل‌بگیر هستند «دوغ» بهترین نوشیدنی برای فصل گرما وزیر آموزش‌ و‌ پرورش: هدف از برگزاری اردوهای راهیان نور، تربیت دانش‌آموزان است احکام حقوق بازنشستگان و مستمری‌بگیران تأمین‌اجتماعی صادر شد + لینک مشاهده احکام جداول برنامه درسی رشته‌های شاخه فنی و حرفه‌ای و کاردانش ابلاغ شد جزئیات جدید درمورد امتحانات نهایی | نحوه برخورد با متخلفان امتحان نهایی چطور خواهد بود؟ ثبت یک غار جدید در کرمان سرپرست دفتر ارزیابی اثرات زیست‌محیطی منصوب شد (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴) زمان واریز حقوق اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ بازنشستگان مشخص شد+ جدول و زمان واریز نقش پررنگ آموزش و پرورش در رفع کم‌تحرکی نسل جدید چطور ریاضی دانش‌آموزان را تقویت کنیم؟ سؤالات امتحان نهایی با رعایت استاندارد طرح شدند | وضعیت قطع برق در حوزه‌های امتحانی چطور خواهد بود؟ مدیرعامل سازمان تأمین‌اجتماعی: هیچ تغییری در محاسبه مبنای حقوق بازنشستگی صورت نگرفته است
سرخط خبرها

اعتراف قاتل مشهدی: از ۱۵ سالگی چاقوکشی می‌کردم + عکس

  • کد خبر: ۱۶۶۸۳۲
  • ۰۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۹
اعتراف قاتل مشهدی: از ۱۵ سالگی چاقوکشی می‌کردم + عکس
مرد خشن مشهدی در یک نزاع ۲ نفر را به قتل رساند و یک نفر را هم زخمی کرد. او داستان زندگی‌اش را بازگو کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز، جوان ۲۷ ساله معروف به «خرمالو» که شامگاه بیست و دوم اردیبهشت و در یک نزاع هولناک در گاراژ خودرویی، دو نفر را کشت و یکی دیگر را به شدت مجروح کرد، پس از آن که به سوالات تخصصی قاضی «محمود عارفی راد» (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) درباره ماجرای دو قتل وحشتناک پاسخ داد، پشت میله‌های بازداشتگاه قرار گرفت و او در حالی که به آینده تاریک خود می‌اندیشید و از سروان اسماعیل عظیمی مقدم (افسر پرونده) تقاضا می‌کرد برای دقایقی مادرش را ملاقات کند، به سوالاتی درباره گذشته خود چنین پاسخ داد:

اعتراف قاتل مشهدی: از ۱۵ سالگی چاقوکشی می‌کردم + عکس

*اسمت چیست؟

جواد –ک

*سواد هم داری؟

تا کلاس دوم راهنمایی درس خواندم

*چرا ادامه تحصیل ندادی؟

به خاطر مشکلات مالی

*با پدر و مادرت زندگی می‌کنی؟

پدرم سال ۱۴۰۰ به دلیل بیماری قلبی فوت کرد. من هم با مادرم زندگی می‌کنم! او در یک سوئیت آپارتمان کار می‌کند و در همان جا هم اقامت دارد. من هم برخی از شب‌ها را به همان سوئیت آپارتمان می‌رفتم.

*چند خواهر و برادر داری؟

یک خواهر و یک برادر دارم و فرزند آخر خانواده هستم.

*بعد از ترک تحصیل به چه شغلی مشغول شدی؟

از همان دوران نوجوانی شاگرد تعمیرکار خودرو شدم و در زمینه تعمیر جلوبندی خودرو فعالیت داشتم که تا قبل از وقوع این حادثه ادامه داشت.

*مجرد هستی؟

بله!

*چرا تاکنون ازدواج نکردی؟

به خاطر همین رفتار‌های پرخاشگرانه و نزاع‌هایی که می‌کردم کسی به من اعتماد نداشت.

*عاشق هم شدی؟

حدود ۱۵ سال قبل عاشق دخترخاله ام شدم، ولی او را به من ندادند چرا که شوهر خاله ام تبعه عراقی بود و ادعا می‌کرد که آن‌ها بین خودشان وصلت می‌کنند، ولی این بهانه بود فقط به خاطر این که «شر» بودم، با ازدواج ما مخالفت کردند.

*چرا به «خرمالو» معروف شدی؟

پدربزرگم میوه فروش بود و در همین خیابان نخریسی (فداییان اسلام) خرمالو می‌فروخت و به «خرمالوفروش» معروف شده بود. بعد هم اطرافیان و اهالی این نام را روی من گذاشتند.

*اولین بار به چه دلیل چاقوکشی کردی؟

۱۵ سالم بود که به خاطر یک دختر با دو جوان درگیر شدم و آن‌ها را با چاقو زدم. آن دختر همان دختر خاله خودم بود که دیدم دو جوان موتورسوار قصد ایجاد مزاحمت برایش دارند! من هم آن‌ها را با چاقو زدم، ولی بعد مادرم رضایت گرفت.

*گفتی جمجمه ات هم شکسته است! چرا؟

مدتی قبل با موتورسیکلت دوستم که امانت گرفته بودم، تصادف کردم و حدود ۲ ماه در کما بودم و جمجمه ام در آن تصادف شکست.

*آثار چاقو خوردگی زیادی روی پیکرت وجود دارد؟

بله! یک بار مرا با چاقو زدند که صورتم ۶۵ بخیه خورد و آن زمان ۱۵ سال بیشتر نداشتم به همین دلیل هم آرواره هایم دیده می‌شود!

*این همه نزاع برای چه بود؟

نمی‌دانم! سرم ضربه خورده بود، هرکس به سرم می‌زد، جمجمه ام درد می‌گرفت ومن دیگر حال خودم را نمی‌فهمیدم.

پرونده‌های چاقوکشی زیادی در دستگاه قضایی داری؟

تا به حال زندان نرفتم، ولی همواره فراری بودم و با شکایت دیگران تحت تعقیب پلیس قرار می‌گرفتم با آن که از خیلی از مصدومان رضایت گرفته بودم، ولی ...

*انگیزه آخرین نزاع مرگبار چه بود؟

یکی از همان افرادی که شب هنگام سوار بر پژو پارس به گاراژ محل کارم آمدند، با فرد دیگری دعوا کرده بود، آن فرد هم بچه محل و از دوستان من بود به همین دلیل هم به «مرتضی» از طریق اینستاگرام پیام دادم که بیایید شما را آشتی بدهم، اما او نه تنها به من فحش داد و توهین کرد بلکه مدعی بود که مرا هم می‌زند! به همین دلیل آن‌ها به گاراژ تعمیر خودرو آمدند و به طرف من هجوم آوردند. من هم هیچ راه گریزی نداشتم، چون آن‌ها چند نفر بودند و به صورتم اسپری فلفل پاشیدند. من هم با چشمانی بسته، چاقو کشیدم و بی هدف به طرف آن‌ها حمله ور شدم که در نهایت فهمیدم دو نفر از آنان به قتل رسیده اند و یک نفر دیگر هم در بیمارستان بستری شده است.

*چرا مدام دعوا می‌کردی؟

دست خودم نبود! دیگران تحریکم می‌کردند به گونه‌ای که حتی سرم را به دیوار می‌کوبیدم و چند بار هم دست به خودکشی زدم، در واقع از همان دوران نوجوانی «شر» بودم، ولی کسی به من توجه نمی‌کرد. یعنی بزرگ تری نداشتم که مرا راهنمایی کند و راه و چاه را نشانم بدهد تا این که عاقبتم این گونه شد.

*برای افرادی مانند خود چه پیامی داری؟

از سرنوشت من عبرت بگیرند. هیچ وقت به خاطر دیگران یا خودنمایی دعوا نکنند و از همه مهم‌تر هیچ گاه چاقو به دست نگیرند! این دعوا‌ها فایده‌ای ندارد و عاقبت در چاهی می‌افتید که اصلا در تصورتان هم نمی‌گنجد. کتک بخورید خیلی بهتر است تا قدرت نمایی کنید، این آخرین حرف من است!

*ریشه این گونه جرائم را در چه می‌دانی؟

خانواده! اگر بزرگ تری داشتم که هدایتم می‌کرد یا توی سرم می‌زد که راه را اشتباه می‌روی، امروز پشت میله‌های بازداشتگاه نبودم! اگر پدرم زنده بود یا مادرم می‌توانست فقط به تربیت من فکر کند و به دنبال امرار معاش خودش نبود باز هم شاید سرنوشت من به گونه دیگری رقم می‌خورد. با آن که ۱۲ سال است جلوبندی ساز ماهری هستم، اما مسیر زندگی را به بیراهه رفتم، چون خانواده آشفته‌ای داشتم!

البته اگر اولین باری که چاقوکشی کردم دستگیر می‌شدم و این روز‌ها را می‌دیدم شاید دوباره به این گونه جرایم ادامه نمی‌دادم.

*تو که باز هم فرار کرده بودی چه شد که تسلیم قانون شدی؟

چون دوستانم تماس گرفتند و گفتند که بعضی از دوستانت دستگیر شده اند، من هم که دیدم آن‌ها بی گناه هستند، خودم را تسلیم کردم. آن زمان در جنگل‌های کوی سیدی پنهان شده بودم که از جنگل بیرون آمدم و به کلانتری رفتم.

*معتادی؟

نه! فقط گاهی مشروبات الکلی مصرف می‌کنم البته دایم الخمر نیستم!

*چرا مشروب می‌نوشی؟

چون دعوا می‌کردم! کسانی که مشروب می‌خورند معمولا دعوا می‌کنند، ولی آدم‌های معتاد سرشان را پایین می‌گیرند و به مردم کاری ندارند! با وجود این کاش معتادی شیشه‌ای و کریستالی بودم، اما دعوا نمی‌کردم...

*خدمت سربازی رفته ای؟

نه! سرباز فراری هستم! سال ۹۶ به اصفهان اعزام شدم، ولی نتوانستم خدمت کنم و فرار کردم.

*چرا همواره با خودت چاقو داشتی؟

همیشه با خودم چاقو حمل نمی‌کردم فقط هنگامی که قصد داشتم به جای دیگری بروم با خودم چاقو برمی داشتم. گاهی هم قیچی کوچکی با خودم می‌بردم.

*پشیمانی؟

خیلی! نمی‌توانم شدت این پشیمانی را الان توصیف کنم! خیلی اشتباه کردم.

*چه آرزویی داری؟

از نام «طناب دار» خیلی می‌ترسم! از قصاص وحشت دارم، اما اکنون فقط آرزو دارم که برای دقایقی مادرم را ببینم! می‌دانم او الان چه می‌کشد!‌ای کاش ... و صدای گریه «خرمالو» در بازداشتگاه پیچید!

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->