آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ فرارسیدن موسم حج و راهی شدن حجاج بیتالله الحرام از نقاط مختلف دنیا برای ادای فریضهای که زیباترین اجتماعات بشری را رقم میزند، فرصتی است مغتنم تا بازخوانی کنیم اسرار و ویژگیهای نهان در این اعمال و مناسک را که هریک دنیایی متفاوت را برای انسان خلق میکند. گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین محسن ادیببهروز، استاد سطوحعالی حوزهعلمیه قم و عضو هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی ایران، در اینباره در ادامه میآید.
براساس روایاتی که بهویژه در کتاب وسائلالشیعه آمده است و در تطبیق این روایات با آیات قرآن، درمییابیم که برای حج هیچ بدیلی وجود ندارد؛ یعنی برخلاف آنچه درباره آثار و برکات بیشمار زیارت امامحسین (ع) مطرح است، نمیتوان آن را بدیل و جایگزین حج با ویژگیهای تصریحشده در روایات دانست؛ زیرا حج عملی منحصربهفرد است.
زائر بدون احرام نمیتواند به مکه وارد شود و این مجوز ورود حاجی به حرم الهی است؛ وقتی به آثار تکتک اعمال حج اعم از نماز، طواف، حضور در عرفات، مشعر و منا و سنگ زدن به جمره، قربانی کردن، تراشیدن موی مردان و اعمال بانوان، بیتوته در منا، سعی صفا و مرو، طواف حج تمتع، نماز طواف و... مینگریم، بهتعبیر روایات، گناهانی از انسان در این مسیر ذوب میشود که حالت نردبانی دارد؛ یعنی وقتی حاجی در عمره تمتع مُحرِم میشود، برخی گناهان اولویتدار در شخصیتش محو میشود.
در عرفات، گناهان اساسی در وجود حاجی از بین میرود و زیرساخت برای او فراهم میشود و در اعمال بعدی، بخشی از گناهانی که در وجود انسان برای انس و علقه با خداوند مانع ایجاد میکرد، محو خواهد شد و درنهایت حاجی به بیمیلی به گناه میرسد. اغلب آنها که میل به گناه دارند، مشکلشان آن است که با خدا ارتباط لازم را ندارند.
اعمال حج با دو شاخصه ما را به نتیجه میرساند؛ نخست، انجام اعمال منطبق با قواعد و ضوابط فقهی و دوم آنکه در همه اعمال حتی تقصیر که بهظاهر جزئی و معمولی است، اخلاص را رعایت کنیم؛ یعنی همه این اعمال چه سختترینشان که طواف است چه تقصیر، فقط و فقط برای خدا باشد. اگر زائر شرط اول را رعایت کرد، اما در شرط دوم هدفش این بود که دیگران بدانند به حج رفته است و او را حاجی بخوانند، حجش به مقصد نمیرسد، لذا حتی پس از نماز طواف نسا هم تغییری در شخصیت او رخ نمیدهد. زائر با قصد قربت و خلوص است که نردبان بیمیلی به گناه را بالا میرود.
ویژگی نخست آن است که خداوند حج را بر فردی که تمکن مالی دارد، واجب کرده است و این واجب، جبرانناپذیر است و هیچ عملی حتی زیارت امامحسین (ع) نمیتواند جایگزین و بدیل حج شود، حتی طبق نظر فقها اگر حج بر شخصی واجب شود و آن را انجام ندهد یعنی امکان مالی و جسمی داشته باشد، اما به حج نرود، در برزخ محبوس میشود تا زمانی که وارثان او، حج را به نیابتش انجام دهند.
ویژگی دوم آن است که این زیارت بیشک نتیجهبخش است، منتها این نتیجه میتواند مثبت و معنادار باشد یا منفی؛ یعنی حج، عملی است که وقتی شخصی در مدار آن قرار گرفت، حتما آثاری بر اعمالش مترتب میشود.
ویژگی سوم این است که اگر حج پذیرفته نشود، زائر با آثار منفی بازمیگردد؛ نتیجه منفی حج، درونی و شخصی است که روایات از آن به قساوت قلب تعبیر میشود؛ یعنی هرکه حتی ناخواسته و ندانسته حجش باطل شود، علاوهبر اینکه حج را از دست داده است، دچار قساوت قلب خواهد شد، اما اگر حجش مقبول باشد، نتایج مثبتی بر آن مترتب میشود. یک نتیجه که عمومیت دارد، آن است که خداوند، خلأ زائر را در حفظ خانواده و اموالش در مدت زمان حج پر میکند (در گذشته حج یک سال طول میکشید). طبق روایات این نتیجه برای همه حاجیانی که حج قبول و هوشمندانه داشته باشند، بهدست میآید.
ویژگی چهارم که منحصر به حج است، آن است که اگر سالی کعبه حاجی نداشت، حاکم شرع میتواند افراد را به حج مجبور کند؛ یعنی هیچوقت نمیشود که هنگام حج، کعبه خالی از حاجی باشد! پس حج رابطهای دوسویه است؛ از یکسو آثاری بر حاجی میگذارد و از دیگرسو در نظام هستی و الهی، تحولاتی را رقم میزند. از این نظر است که این فریضه بدیل ندارد.
در متون اسلامی بیان شده است همه گناهان -البته گناهانی که در دایره حقا... هستند نه حقالناس- در زائر از بین میرود؛ هرچند این اثر به کیفیت اعمال ارتباط دارد؛ یعنی به تناسب کیفیتی که هست، این اثرگذاری لحاظ میشود و آثار گناهان از بین میرود. اثر نخست، مشهود و قابل درک است و آسیبی به اموال و خانواده حاجی نمیرسد، اما چطور بفهمیم که اثر دوم بر زائر بیتا... مترتب است؟
وقتی آخرین عمل که در تفکر شیعه، نماز طواف نسا است، انجام شد، اگر در درون زائر میل به گناه کلا از بین رفت، حج چنین اثری را گذاشته است. بهعبارت دیگر، وقتی آثار مربوط به حقوقا... در انسان محو شود، میل به گناه در او از بین میرود. وقتی تمایل نباشد، اراده به گناه صفر تا صد از بین رفته است. بزرگترین مشکل ما در مدار کمال، میل به گناه است.
باید به یاد داشت که هر سفر حج، آثاری متفاوت با دفعات قبل دارد؛ یعنی اگر حج تکرار شود (در روایات بر این مهم تأکید شده است) آثار سفرهای بعد کاملا متفاوت میشود. مشابه این ویژگی تقریبا در تلاوت عمیق و معنادار قرآن مجید نیز مشاهده میشود؛ یعنی هر تلاوت با تلاوت قبل متفاوت است.
بهعبارت دیگر اگر در این مدار قرار بگیریم، اگرچه ظاهر کار تکرار است، نتایج و آثارش با دفعات قبل متفاوت میشود؛ برای مثال یکی از اعمال حج، طواف دور خانه خداست که نباید کمتر یا بیشتر از هفتمرتبه باشد. شاید در ذهن برخی، این گشتنها تکرار باشد، درحالیکه با تعمق در روایات درمییابیم که هرمرتبه طواف، خصایص و آثار خود را دارد تا میرسیم به دور هفتم که حال صعود و عروج به انسان میدهد.
اگر زائری حقالناس را ادا نکند و به حج مشرف شود، هرچه تلاش کند، تغییری را که باید، حس نمیکند، لذا توصیه شده است قبل از حج، حقالناس ادا شود. اگر بخشی از این حقوق را بدانیم. برای برداشتن این سد، راهکاری است که اگر به آن عمل کنیم، از انسانی معمولی تبدیل میشویم به انسانی که همه وجودش، شوق همراهی و انس با خالق است.
در بُعد مادی، حق افراد با رد مظالم ادا میشود؛ یعنی برای افرادی که نمیشناسیم، مثلا ۲ میلیون تومان بدهکاری را با اجازه مرجع تقلید خودمان به نیابت از آنها که حقی بر گردنمان دارند، به فقرا کمک میکنیم. اگر روزی یکی از آنها پیدا شد و پذیرفت که هیچ و اگر نپذیرفت، آن کمک به فقرا برای خودمان لحاظ میشود و خسارت او را میپردازیم. در حقالناس غیرمادی نیز بهجای آن افراد بهویژه در زمانهای خاص همچون روز عرفه و عید قربان یا هنگام حضور در حرمهای مطهر اهلبیت (ع) که آثار دعا در آنها متفاوت است، در درگاه الهی، دعا و طلب مغفرت میکنیم.