برنامه‌های تلویزیون، ویژه سی‌و‌ششمین نمایشگاه کتاب تهران آغاز ثبت‌نام اصحاب رسانه برای حضور در هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت فیلم کوتاه «شباهت» در راه جشنواره یوآلیتی ترکیه فیلم «دنیای ژوراسیک: قلمرو» اسپیلبرگ، پرهزینه‌ترین اثر تاریخ سینما رونمایی از آلبوم موسیقی لحظه‌ای کوتاه صحبت‌های پژمان بازغی درباره نقش‌آفرینی‌اش در سریال یزدان حرم مقصد اول است | درباره علیرضا مسعودی، مشهور به علی مشهدی، سینماگر و داور چهارمین جشنواره رسانه‌ای امام رضا (ع) جزئیات ایجاد نئوبانک ویژه اصحاب فرهنگ و هنر «رستن»؛ بازنمایی طبیعت با نگاهی هنرمندانه | گزارشی از نمایشگاه گروهی نقاشی هنرمندان حوزه هنری در نگارخانه اشراق مشهد فرصتی برای نشر معارف رضوی | نظر هنرمندان درباره اجرای تئاتر خیابانی در حرم امام رضا (ع) آموزش داستان نویسی | صحبت‌های بی آغاز (بخش اول) آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش دهم) ریشه یابی تاریخ حماسه ملی ایرانیان | مرور کتاب «از شاهنامه تا خداینامه»، اثر جلال خالقی مطلق مستند میراث باد، اثر فیلم‌ساز مشهدی، در راه جشنواره کوهستان آمریکا فصل سوم سریال بازی مرکب در راه است صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ مجموعه داستان سیاه‌چاله منتشر شد
سرخط خبرها

کنگره شعر «به امید دیدار» در مشهد برگزار شد + فیلم

  • کد خبر: ۱۶۹۱۸۴
  • ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۹
کنگره شعر «به امید دیدار» در مشهد برگزار شد + فیلم
محفل ادبی «به امید دیدار» با حضور جمعی از شاعران و مداحان و ستایشگران مذهبی در مشهد برگزار شد.
رضا میرزاده
خبرنگار رضا میرزاده

به گزارش شهرآرانیوز، چهارمین محفل ادبی «به امید دیدار» عصر امروز با حضور جمعی از شاعران و مداحان و ستایشگران مذهبی در حسینیه هراتی های مشهد برگزار شد.

در ابتدای این جلسه «سید جواد هاشمی» متخلص به «تربت» از شاعران آیینی و دبیر این جلسه در سخنانی کوتاه، به سابقه برگزاری این محفل ادبی اشاره کرد و گفت: کنگره شعر «به امید دیدار» محفلی است که نخستین دوره آن، با یک حرکت کشوری آغاز شد و اختتامیه آن نیز در تالار قدس کتابخانه حرم مطهر برگزار شد.

وی افزود: این محفل در سال های بعد، تبدیل به یک نشست ادبی با حضور جمعی از شاعران و مداحان و ستایشگران مذهبی شد که غالبا یک روز پس از روز زیارتی امام رضا (ع) در مشهد برگزار می شود.

در ادامه این مراسم «محمود مربوبی»، «حسین زارع زاده»، «مهدی عزیزیان»، «نوید اطاعتی»، «مسعود یوسف پور»، «سید حسین سیدی»، «سعید قانع»، «محسن صرامی» و «جواد حیدری» از شاعران آیینی و ذاکران اهلبیت (ع) به ذکر و مدح و بیان مصائب اهلبیت (ع) پرداختند.

سخنرانی حجت الاسلام «مجتبی اسکندری» از دیگر برنامه های این مراسم بود.

برخی از اشعار اراده شده در این محفل معنوی، به شرح زیر است:

می رسی از راه و با ما راه می آید جهان 
با تو از بد مستی اش کوتاه می آید جهان
گر چه دور از حسن تو از چشمها افتاده است
آخرش در جلوه ای  دلخواه می آید جهان
از سکوت و سردی این روز ها رد  می شود 
شعله ور روزی به  قربانگاه می آید جهان
آخر ای حبل المتین ای  یوسف چشم انتظار
با نگاه تو برون از چاه می آید جهان
ای امام جزر و مد بحرهای بی قرار
با «ولا الضالین» تو تا ماه می آید جهان
تیرگی از باور آیینه ها گم می شود
با ضمیری روشن و آگاه می آید  جهان
می شمارد زخمهای غربتت را یک به یک
تا هزار و نهصد و پنجاه می آید جهان
حسرت یک عمر دیدار تو را حس می کند 
بهر دیدارت اگر با آه می آید جهان
شاعر: سید حسین سیدی


فدای آن سواره که علی الصباح روشنش
دل تمام انبیا شود دخیل توسنش
نهاده اند از ازل، میان طور ایمنش
مسیح، جان؛ خلیل، دل؛ ذبیح، سر به دامنش
دمی که وا کند گره ز شال سبز گردنش
بهار می دود به سر از اشتیاق دیدنش
علیست او فدای آن دلیل های متقنش
علیست او فدای آن خطابه ی مُطنطنش
کفایت است جنگ را قسم به جوشن تنش
همینکه ذوالفقار را نشان دهد به دشمنش
خبر دهید کعبه امید مردم آمده
آب زنید راه را علی دوم آمده
زمان به اختیار او، جهان در انتظار او
فدای اقتدار او، شکوه او وقار او
چهار نائبی که رفته اند در مدار او
مفید شهره می شود فقط به اعتبار او
صدوق رزق می خورد هماره از کنار او
کلینی است یک نفر ز خیل بی شمار او
شده ست شیخ طوسی اش مرید و بی قرار او
فدائی ام فدائی هرآنکه هست یار او
زعیم های شیعه خود شدند ریزه خوار او
فدای مرجعیتی که هست وامدار او
فدای خال مشکی اش شب فراق عاشقان
شبی ست گیسوان او که قدرش از بشر نهان
شاعر: مسعود یوسف پور


نصیحت پدرم مانده است در گوشم
که روز فقر، شبش نان روضه نفروشم
غم گرسنگیت قوت غالب من شد
همیشه در وسط روضه اشک می نوشم
قسم به کتری جوشیده در حسینیه
که با کسی که نخواهد تو را، نمی جوشم
گرفت نور خدا زندگی تاریکم 
به لطف شعله در چلچراغ در دوشم
به چارگوشه قبرت قسم که بعد از مرگ
برای تنگی قبرم گدای شش گوشه ام
کفن که دست مرا بست، دست تو باز است
و دست باز تو، یعنی بیا در آغوشم
چرا به یاد لب تشنه ات نمی میرم؟
مرا ببخش عزیزم که آب می ننوشم
مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت
مصیبت پسر تو نشد فراموشم
میان روضه بزم یزید فریادم
به یاد شاه غریبان اگر که خاموشم
عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است
تو پاره پیرهن و من لباس می پوشم
شاعر: حسین زارع زاده

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->