«خنجر را تا ته تپاندم در قلبش. گفت ها... گفتم دوباره زنده ماندی، میگذارم بروی جهاد، سازندگی ات را بکنی...» این دیالوگی از یک ضدانقلاب در فیلم «کانی مانگاه» است. او برای رفیق ضدانقلابش که هر دو تفنگ به دست دارند، تعریف میکند که فلان جا جهادگران را گرفته اند و او با خنجر آنان را به شهادت رسانده است. آنچه در این فیلم و دیگر فیلمها دیده یا در جراید خوانده ایم، یک از هزاران است.
هزاران جنایتی که کردند تا در مسیر آبادانی و اراده انقلاب بر محرومیت زدایی مانع ایجاد کنند، اما فرزندان انقلاب در جهاد مثل فرزندان انقلاب در دیگر نهادها به جان ایستادند تا وعده صادق امام (ره) مبنی بر محرومیت زدایی را عملی کنند. وعدهای که تا روستاهای دور رفت؛ نه بر بال رسانه و خبر که در تحققی زمینی و ملموس.
جهادگران با نیت خالص و قصد قربت، غربت را بر جان هموار کردند تا پستی وبلندیهای زندگی مردم سرزمینهای دور را به نفع زندگی برطرف کنند. غائلههای تجزیه طلبانه، جنگ و هزار مسئله دیگر باعث نشد که پی پاسخ برای مسائل مردم نباشیم. باعث نشد که به سبک پیشینیان صورت مسئله را پاک کنیم.
تفاوت ما با دیگران در همین بود که برای رسیدن به پاسخ، میکوشیدیم؛ نه در صفحات کتاب وعدهها بلکه در زمین، به شکل ملموس. در قاعده دیدنی، به شیوهای که گره از کارها بگشاید. شاید نسل امروز که به زیست شهری عادت کرده است، نتواند تصور کند، اما ما تصویرهای روشن از کوششی تمام ساحتی برای محرومیت زدایی و توسعه و آبادانی داریم که با انقلاب جان گرفت. نام پرمفهوم «جهاد سازندگی» را امام خمینی (ره) برای این کوشندگی برگزید؛ تلاشی که متخصصان و کاربلدان را در شمار جهادگران قرار داد.
نگاه امام (ره) به سازندگی وطن در قواره جهاد بود؛ کوششی سازنده که مفهوم متعالی و دینی را نمایندگی میکرد. در دهه اول انقلاب، این نهاد، نقشی به غایت مؤثر داشت؛ هم در جنگ، در شکوه «سنگرسازان بی سنگر» فراتر از خط مقدم نقش میآفرید و هم در مناطق مختلف دشمن را در هیئت مشکلات میدید و برای رفع آن تا رفیعترین قلل را زیر گام میگذاشت. وقتی هم مأموریت جهاد تخصصیتر و با کشاورزی ادغام شد، با ساختاری به نام «جهاد کشاورزی» روبه رو شدیم که در ساحت تخصصی خدمت، کارهای نمایانی انجام میدهد.
تحریمها جای جنگ را گرفته است، به جای خنجر هم کمبودها زخم بر جان میزند؛ اما جهادگران همچنان به سازندگی فکر میکنند، به امروزی که باید فرداهای ایران را پشتوانه سازی کند. از آن ضدانقلابهایی که خنجر در قلب جهادگران فرومی کردند، نه خبری است و نه نشانی. نامی به ننگ آلوده مانده است که با لعن و نفرین یاد میشود. جهادگران، اما همچنان ایستاده اند به خدمت.