آتش سوزی انبار مواد غذایی در خیابان مصلی مشهد (۲ مرداد ۱۴۰۳) حادثه قتل در درگیری خانوادگی مقابل دادسرا موادفروش حرفه‌ای در پوشش مسافربر به دام پلیس افتاد (۲ مرداد ۱۴۰۳) جنایت‌های تکان دهنده مرد قصاب در مشهد خودکشی پس از شلیک خونین به همسر در خیابان‌ حریق منزل مسکونی در بلوار توس مشهد (۲ مرداد ۱۴۰۳) آیا همه زندانیان می‌توانند از پابند الکترونیک استفاده کنند؟ منع بیماران مبتلا به سرطان از سفر زیارتی اربعین تصادف رانندگی در بزرگراه پیامبر اعظم مشهد یک مصدوم بر جای گذاشت (۲ مرداد ۱۴۰۳) تغذیۀ سالم راهی برای افزایش ایمنی بدن در برابر هوای آلوده طراحی کیت تشخیص «مننژیت» پژوهشگران مشهدی آیا ادارات استان اصفهان روز پنجشنبه (۴ مرداد ۱۴۰۳) تعطیل است؟ کشف ۱۹ هزار لیتر سوخت قاچاق توسط مرزبانان خراسان رضوی بارش باران تابستانی در جاده‌های خراسان رضوی + فیلم (۲ مرداد ۱۴۰۳) آتش‌نشانان مشهدی مانع انفجار نشت الکل در شهرک صنعتی شدند (۲ مرداد ۱۴۰۳) تاکنون ۲۵۰۰ نفر به اداره گذرنامه خراسان رضوی مراجعه کردند | سریعترین راه صدور گذرنامه با اپلیکیشن «پلیس من» جزئیات تازه از جنایت تولیدکننده پادکست در کانادا | چرا راوی «آخرین شاهد» همسرش را به قتل رساند؟ جزئیات تعطیلی چهارساعته واحد‌های صنفی مشهد از ۳ مرداد ۱۴۰۳ تا ۲۰ روز آینده | تابلو‌های تبلیغاتی اصناف خاموش شود خدمات دهی به بیماران سکته قلبی در سه مرکز درمانی مشهد بیش از ۳۰ درصد سالمندان یک بار در عمر خود، سقوط را تجربه می‌کنند سازمان سنجش کشور به تشریح اقدامات ۳۳ ماه گذشته خود پرداخت همه‌چیز درباره مراسم ازدواج «آنانت آمبانی» و «رادیکا مرچنت»
سرخط خبرها

احمدآباد؛ رد خون، بوی عفونت + فیلم

  • کد خبر: ۱۷۰۸۲۵
  • ۰۳ تير ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۹
احمدآباد؛ رد خون، بوی عفونت + فیلم
گزارشی از مشکلات خیابان‌های عارف، پرستار و محتشمی مشهد که دل شهروندان را خون کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز، بگذارید همین اول کار این روایت هولناک از زبان یکی از پاکبان‌های شهرمان که جلوتر هم در این گزارش آمده است با هم بخوانیم «داشتم زباله‌ها را جمع می‌کردم، یکی از پلاستیک‌ها سنگین بود و برای اینکه پاره نشود و کف خیابان را کثیف نکند، یک دستم را زیر پلاستیک گرفتم و با دست دیگرم کیسه را با نیمچه‌زور بیشتری بلند کردم! با اینکه دستکش کت‌و‌کلفتی هم دستم بود، اما دردم آمد؛ انگار یک چیزی کف دستم را پشت‌سر‌هم نیش می‌زد. کسیه را سریع انداختم، پاره شد؛ دیدم یک‌عالمه سرنگ و سوزن خونی ریخت زمین!» این جمله را همین چند شب قبل وقتی برای تهیه گزارش راهی خیابان «عارف»، «محتشمی» و «پرستار» شدیم، از زبان یکی از پاکبان‌های همان حوالی شنیدیم.

اگر این فاجعه نیست، چه چیزی می‌تواند باشد؟ اگر به‌جای آن پاکبان، کودکی هفت‌هشت‌ساله دست می‌برد داخل آن کیسه، چه می‌شد؟ اصلا گیریم به‌جای پاکبان که دستکش دستش بود و خیلی زود متوجه شد، دست زباله‌گرد پیری داخل کیسه می‌رفت. فاجعه این سه خیابان فقط ترافیکش نیست. فاجعه این خیابان‌ها رفتن ساکنان قدیمی‌اش و سپردنش به دست پزشکان نیست؛ ظاهرا فاجعه هر روز در این خیابان‌ها ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند، نکند از فردا باید دندان‌های کشیده‌شده، پانسمان‌های خونی، کیسه خون، سند نصفه‌کاره و کیسه کلوستومی هم باید وسط این خیابان‌ها پیدا کنیم. زیباتر اینکه، ساکنان این خیابان‌ها بعضی از پزشکان و متخصصان درس‌خوانده‌ای هستند که میلیارد‌ها درآمد دارند؛ اما هنوز چیزی از شیوه‌های سنتی بازیافت زباله‌های عفونی نمی‌دانند یا شاید وقتش را ندارند که چیزی درباره‌اش بدانند!

این گزارش طبیعتا مخاطبش متولیان امر است و آن‌ها که باید کاری بکنند، اما بد نیست بعضی از پزشکان هم در کنار اینکه حواسشان هست از زائر عرب‌زبان چندبرابر پول ویزیت بگیرند، یاد این بیفتند که آشغال‌های عفونی‌شان را چه کسانی و با چه زحمتی و با چه خطراتی جمع‌آوری می‌کنند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->