خبرهایی است در عالم حتی اگر فراتر از فهم بنگاههای خبری آن ور آبی باشد. حتی اگر خود ما هم به دیده تردید بخوانیم و باز حتی اگر نتوانیم با بیانی فاخر آن را تبیین کنیم. در عالم خبرهایی است که نه دیده که به دل باید دید. من این خبرها را به یقین مؤمنم. اسمش را هرچه میخواهند بگذارند اصحاب تردید؛ آدمهای دوبه شکی که مدام گرفتار زلزله فکری اند. بنده خدایی میگفت بیمارستان در پیش داشتم. آدمی که در معرض عمل باشد، به عملکرد پیشینش خیلی فکر میکند. توسل در دلش جای بیشتری باز میکند. بر همین اساس، با امام رضا (ع) درددل میکردم. میگفتم هوایم را داشته باشد.
گفتم من از همه گذشتم. هرکس تا امروز در حق من رفتاری داشته که مدیونم شده است، همه را حلال کردم به حرمت مهربانیهای امام رضا (ع). به شهدا هم متوسل شدم. با این شیوه به آرامشی رسیدم که میتوانستم از توسل به توکل برسم. همین بود که خواب دیدم امام رضا (ع) را که به لطف میفرمود، نگران نباش. ما حواسمان به تو هست. شهید چراغچی هم گفت، من خودم میآیم، نگران نباش. تعجب کردم. تا آن وقت فقط اسم شهید چراغچی را شنیده بودم. چندان آشنایی نداشتم با شهید.
بررسی که کردم، دیدم بیمارستانی در منطقهای است که به بولوار شهید چراغچی پیوند میخورد. شهید هم صاحب خانه است و حرمت مهمان را نیکو نگه میدارد. او حال خوشی داشت از تشرف به محضر امام رضا (ع) در عالم رؤیا و لطف امام و وعده شهید چراغچی. من، اما به حدیثی، باورش را به یقین رساندم که خود امام رضا (ع) میفرمایند: «الامام الانیس الرفیق والوالد الشفیق والاخ الشقیق والام البرة بالولد الصغیر، ومفزع العباد فی الداهیة النآد؛ امام برای انسان ها، همانند انیسی همدم، پدری مهربان، برادری دمساز، چونان مادری دل سوز نسبت به فرزند خردسالش و پناهگاه بندگان خدا در مصیبتها و دشواریهای عظیم است.»
بله، ما تنها نیستیم، حتی در سختترین تنگناها که خویش را «یکه» میپنداریم. ما حامی داریم. حمایت کنندهای که به مهر پشت ما میایستد و در زمان افتادن دست ما را میگیرد. امام رضا (ع) را به صفت پرشکوه «انیس النفوس» میشناسیم. انیس النفوس هم به کسی گفته میشود که وقتی با او صحبت میکنی، با جان و دل به تو گوش میکند و راحت با افراد انس و الفت پیدا میکند. ما با مهر حضرت انیس النفوس است که نفس هایمان برکت زندگی پیدا میکند. هرکس هرچه میخواهد بگوید. من، اما یقین دارم در عالم خبرهایی است که به حساب کسانی که با ا نگشت خود محاسبه میکنند -شاید- درنمی آید، اما هست. آثارش را میشود در زندگی به چشم دید.
کاش مسئولان محترم و کسانی که امور به تدبیر آنان سامان مییابد هم به این باور برسند. کاش جوری کار کنند که نه خود مدیون شهدا بشوند و نه ما مردم گاه زبانمان به حرفهایی باز شود که طعم شُکر نداشته باشد. کاش...