خادم | شهرآرانیوز؛ این دیگر یک صحنه معمولی و تکراری و عادی در کتاب فروشی هاست: مردم میآیند، کتابی برمی دارند، قیمتش را نگاه میکنند، میگذارند، میروند. الان - در روزهای آغازین تیر ۱۴۰۲- دیگر قیمت هر صفحه کتاب برابر است با یک اسکناس هزار تومانی ناقابل. کتاب لاغر ۱۰۰ صفحهای ۱۰۰ هزار تومان. وای به روز کسی که بخواهد کلاسیکها را بخواند.
«آنا کارنینا»ی تالستوی حدود یک میلیون تومان قیمت دارد. بسیاری ناگزیرند با تاریخ بیهقی و شاهنامه و کلیات سعدی وداع کنند. برای کتاب خوانها و به ویژه حرفهای هایشان، یافتن کتابهای چاپ سالهای قبل -اگر کتاب فروش روی قیمتش خط نکشیده و قیمت بی رحمانه تازه را نزده باشد– خوش اقبالی محسوب میشود؛ و برای کتاب فروش ها، برگزاری نمایشگاه کتاب و طرحهای مجازی خوش یمن نیست.
طرحهای تخفیف کتاب با عنوانهای بهاره و پاییزه و عیدانه طرحهایی حمایتی بود که در دولت قبل چند سال اجرا شد و رونق و گرمی به کتاب فروشیها میداد. این طرح با آمدن دولت جدید ورافتاد و همان گرمای فصلی که کتاب فروش و کتاب خوان منتظرش بودند، فروکش کرد؛ مسئلهای که البته در جای خودش باید بررسی شود.
حالا چراغ کتاب فروشیها به خاموش شدن تهدید میشود. برخی از کتاب فروشان برای بقا به سراغ کارهای ترکیبی رفته اند؛ راه اندازی کافه کتاب یکی از این کارهاست. اما همه این امکان را ندارند. کتاب فروشی که فقط متکی به فروش کتاب باشد در معرض انقراض است. به سراغ دو تن از کتاب فروشهای مشهد رفتیم تا درباره تأثیر گرانی کتاب بر کار آنها بپرسیم. هر دو از ریزش مشتریها و کاهش شدید فروش و گرفته شدن نفس کتاب فروشیها میگویند و از تأثیر منفی تعطیلی طرحهای تخفیفی. آنها چندان به آینده امیدوار نیستند.
امید خواجوی، مدیر کتاب فروشی آبان که از کتاب فروشیهای باسابقه مشهد محسوب میشود، میگوید: قطعا گرانی تأثیرگذار بوده، وقتی کتاب گران شود کمتر میخرند. وقتی کتاب در اولویت و در سبد کالای مردم نیست زودتر از همه چیز حذف میشود. مردم ناگزیرند به معاش و خورد و خوراکشان فکر کنند تا کتاب.
او درباره تأثیر گرانی بر میزان فروش خاطرنشان میکند: فروش دخل ما، فروش ریالی ما، تغییری نکرده و این با توجه به افزایش قیمت کتاب یعنی حدود ۵۰ درصد فروش تعداد کتاب ما افت کرده است. ۸۰، ۹۰ درصد مردم میآیند کتاب را برمی دارند، قیمتش را نگاه میکنند و میروند. نمیخرند. بیشتر دنبال کتابهای چاپ قدیم میگردند که قیمتش مناسبتر است. البته وضعیت کتاب فروشها هم وابسته به وضعیت اقتصادی کشور است، مانند صنفهای دیگر. شما نگاه کنید؛ لبنیات و گوشت و مرغ و لباس هم شاید فروشش ۵۰ درصد افت کرده باشد. قاعدتا کتاب فروشها یا باید به همین روزی بسنده کنند، یا جمع کنند. به نظر من قویها میمانند و ضعیفها جمع میکنند. احتمال میدهم که تعدادی کتاب فروشی تعطیل شود.
مدیر کتاب فروشی آبان مشهد علاوه بر گرانی، همچنین از آسیب دیگری میگوید که دولت و وزارت ارشاد باید برای آن کاری کند: ضربه دیگری که ما میخوریم از برخی ناشرهاست؛ ناشرانی که بیشتر در شهر قم فعالیت میکنند و کتابهای پرفروش را با ترجمه قلابی چاپ میکنند و قیمت بالاتر میزنند و با ۵۰ درصد تخفیف میفروشند و همچنین افستی ها. اینها باید جمع شوند. یک کتاب را تا گل میکند افست میکنند یا با ترجمه قلابی منتشر میکنند و گوشه خیابان یا در فرودگاه و راه آهن و جاهای دیگر میفروشند و چیزی گیر کتاب فروش نمیآید. کاری که دولت باید بکند جمع کردن این هاست.
خواجوی میگوید: اتفاقی که باید بیفتد این است که طرحها را اضافه کنند. طرحهای کتاب خوب بود، هم برای کتاب فروش، هم مشتری، هم ناشر، اما از دوره دولت سیزدهم متوقف شد. نمایشگاه مجازی هم اگر کتاب فروشی در آن شرکت کند خوب است، اما دردسرهای زیادی دارد. باید کتابها تعریف شده باشد، کسری نداشته باشی، قیمتها به روز باشد و مشکلات زیاد دیگری. همان طرحهای پاییزه و بهاره و اینها که در دولت آقای روحانی اجرا میشد بهتر بود.
ابراهیم بالاپژوه، مدیر کتاب فروشی شهر کتاب مشهد نیز تأیید میکند که گرانی کتاب صددرصد بر فروشش تأثیرگذار بوده است. میگوید: تازه گرانی کاغذ عقبتر از گرانی کالاهای دیگر است و تأثیر قیمت کاغذ بر کتاب الان دارد خودش را نشان میدهد. متأسفانه دولت سیزدهم که آمد یارانه کاغذ را برداشت و همین باعث شد قیمت کتاب وحشتناک بالا برود و چندبرابر شود.
یعنی از یک چاپ به چاپ دیگر حداقل ۳۰ تا ۴۰ درصد قیمت کتاب عوض میشود و این کم کم کتاب را به کالایی لوکس تبدیل میکند و هر کسی نمیتواند بخرد. آن کسی هم که کتاب خوان و کتاب دوست بوده و قبلا چهارتا کتاب میخریده الان یک کتاب بیشتر نمیتواند بخرد. او با تأسف خاطرنشان میکند: اصلا آینده روشن و خوبی برای کتاب و کتاب فروش در ایران نمیبینم. با توجه به هزینههای زندگی و قیمت کتاب و سطح درآمد مردم واقعا اتفاقهای خوبی در آینده نمیافتد.
همین الان کتاب فروشیها با رکود وحشتناکی روبه رو هستند. از آن طرف هم حمایتی که باید از سمت دولت میشد نیست و به جایش انواع و اقسام نمایشگاههای حضوری و مجازی برگزار میشود. این وسط سودش به جیب ناشر میرود و نقطه نهایی، یعنی کتاب فروش که کامل کننده این چرخه است، همیشه بدون حمایت باقی میماند و به او ظلم میشود. الان همین رکودی که در اردیبهشت و خرداد دیدیم، اثرات نمایشگاه کتاب و مخصوصا بخش مجازی آن است. حالا گرانی کاغذ و گرانی کالاهای دیگر هم مزید بر علت است.
مدیر شهرکتاب مشهد هم از صحنه آشنای همه کتاب فروشیها یاد میکند: گرانی خیلی محسوس است، آن قدر که وقتی مشتری میآید، اولین چیزی که نگاه میکند قیمت کتاب است. اگر قیمت برایش منطقی بود برمی دارد. قبلا چنین چیزی نبود. الان قیمت خیلی مهم شده، مشتری قیمت را که میبیند، فرار میکند. امروز کتاب زیر ۱۰۰ هزارتومان نداریم. اگر کتاب حداقل ۱۰۰ صفحه باشد، قیمتش میرود بالای ۱۰۰ هزارتومان. بعد شما سطح درآمد افراد را هم نگاه کنید و تمام هزینههایی را هم که یک خانواده دارد، درنظر بگیرید، چقدرش میماند که بیایند کتاب بخرند؟ فکر میکنم در شش ماه دوم وضع بدتر هم بشود.
او ادامه میدهد: گردشی که الان در فروشگاه داریم به دلیل کتابهایی است که از پارسال و سالهای قبل داشته ایم و قیمتش مناسب است وگرنه کتاب جدیدی که میآوریم خیلی کم فروخته میشود، چون قیمتها واقعا بالاست. کتابی دو جلدی که پارسال ۴۰۰ هزارتومان بوده، الان شده ۹۷۰ هزارتومان. به فاصله یک چاپ، یعنی از چاپ سال ۱۴۰۱ تا چاپ سال ۱۴۰۲ قیمت دو برابر شده است. چه کسی میآید برای یک رمان دو جلدی یک میلیون تومان پول بدهد؟
از طرفی سرمایهای که باید درگیر کنیم و حجم کالایی که در فروشگاه به اصطلاح دپو میشود خیلی بیشتر است و مدت زمان ماندن کتاب در فروشگاه خیلی بالاتر میرود. کتاب کالایی نیست که بگوییم یکی دو ماهه فروش میرود. ممکن است یک کتاب یکی دو سال در فروشگاه بماند تا مشتری بیاید سراغش.
بالاپژوه تأکید میکند که این روند میتواند باعث نابودی کتاب فروشیها شود: آمار بگیرید که در سال ۱۴۰۱ چند کتاب فروشی در تهران و شهرهای دیگر تعطیل شده اند. به نسبت توان و وسعت کتاب فروشی، از فروشگاههای کوچکتر شروع شده و به مرور به کتاب فروشیهای بزرگ میرسد. مسئله فقط قیمت کتاب نیست، هزینههای جاری یک کتاب فروشی، از اجاره مغازه تا حقوق کارکنان و هزینههای انرژی، نفس و توان کتاب فروش را میگیرد و درنهایت او میگوید دیگر نمیخواهم کار کتاب و کار فرهنگی کنم و جمع میکند.
این کتاب فروش نیز از تعطیل شدن طرح تخفیف کتاب گله دارد و میگوید: این برنامه خیلی خوب بود، اما از اول دولت فعلی جمع شد. خیلی کمک میکرد که کار کتاب فروشها رونق بگیرد. هم مشتری با تخفیف کتاب میخرید و هم گردش مالی ناشر بالا میرفت. یعنی روندی بود که همه منتفع میشدند. الان این جمع شده آمده در قالب مجازی که هم گیر و گرفتاری زیاد دارد، هم همه کتابها شامل تخفیف نیست، هم دیگر مردم پایشان را در کتاب فروشی نمیگذارند.
او میافزاید: اگر آن طرح که چهار سال ادامه داشت تعطیل و جمع نمیشد خیلی مؤثر و خوب بود. جا افتاده بود و مردم عادت کرده بودند در پاییز منتظر طرح پاییزه و در اسفند منتظر طرح عیدانه باشند. میآمدند با تخفیف خرید میکردند. این طرح کورسوی امیدی برای کتاب فروشها بود و به آن دل خوش بودند. بودجهای که وزارت ارشاد برای آن مصرف میکرد، در سال ۹۹، حداکثر ۲ میلیارد تومان برای هر دوره بود.
یعنی اگر در سال، سه طرح برگزار میکردند، ۶ میلیارد تومان هزینه داشت. این مبلغ برای نهصد کتاب فروشی در کل کشور و این همه مخاطب بود. برای وزارتخانه عریض و طویلی مانند وزارت ارشاد، ۶ میلیارد در سال هم عددی بود که آن را تعطیل کرد؟ آن همه کاری که انجام و زیرساختی که ایجاد شده بود از بین رفت و تلاش صورت گرفته برای جذب مشتریهایی که با این طرح آشنا شده بودند، بر باد رفت.
مدیر شهر کتاب مشهد تصریح میکند: شاید مسئولان دولت سیزدهم احساس کردند این برنامه مناسب نیست و طرح خودشان خوب است و آن را اجرا کردند. طرح جدید بیشتر در قالب فروش مجازی است و کتاب فروش باید اطلاعاتش را در سایت آنها بارگذاری کند. از طرف دیگر کتاب فروشها اعتمادی به این سامانه ندارند.
به خاطر اینکه در اولین نمایشگاه مجازی در دولت آقای رئیسی که در اسفند سال ۱۴۰۰ برگزار شد اینها آمدند از اطلاعاتی که کتاب فروشها در دورههای تخفیفی سالهای گذشته از مشتریها گرفته بودند، استفاده کردند و به شماره همراه تمام مشتریها پیامک زدند که بیایید از نمایشگاه مجازی خرید کنید، با ۲۰ درصد تخفیف با ارسال رایگان. این اسمش سوءاستفاده است. چون اطلاعاتی که کتاب فروشها بارگذاری کردند دست وزارت ارشاد امانت بوده است و بعد هم این فروش مجازی آسیب خیلی جدی بود به کتاب فروش ها. مشتری کتاب را با ۲۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان از نمایشگاه مجازی میخرید.
این نمایشگاه مجازی یک بار اسفند ۱۴۰۰ برگزار شد یک بار اردیبهشت ۱۴۰۱، یعنی در فاصله سه ماه، دو نمایشگاه مجازی و دو بار ارسال پیامک. با این حرکات واقعا در عملکرد وزارت ارشاد حمایتی از کتاب فروش نمیبینیم که بخواهیم امیدی به بهبود قضیه داشته باشیم. واقعا آینده جالبی نمیبینم. امسال کتاب فروشیهای بیشتری جمع خواهد شد.