عاطفه خوافیان | شهرآرانیوز، امروز، ۱۸ تیر، مقارن با روز درگذشت مهدی آذر یزدی، نویسنده و فعال ادبیات کودک و نوجوان است؛ روزی که در سال ۱۳۸۸ به پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی به عنوان روز ملی ادبیات کودک و نوجوان در تقویم تعیین شده است.
در شرایط کنونی که حجم اطلاعات نادرست و پایین آمدن سن استفاده از فضای مجازی به شکلی باوردنکردنی در حال گسترش است، در اختیار قرار دادن محتوای مناسب در اختیار کودک و نوجوان اهمیت بیشتری مییابد؛ بنابراین میتوان با در اختیار قرار دادن کتابهایی متناسب با سن کودک و نوجوان در حوزه ادبیات داستانی و رمان که غنی از مفاهیم عاطفی بوده به تامین نیازهای افراد پرداخت.
همه اینها در حالی است که به زعم صاحبنظران، کودک و نوجوان از آثار باکیفیت در این حوزه سهم چندانی ندارد. از سوی دیگر خانوادهها نیز از وجود آثار باکیفیت آگاهی کافی ندارند؛ موضوعی که مصطفی رحماندوست، نویسنده کودک نیز از آن به عنوان بزرگترین مشکل حوزه ادبیات کودک و نوجوان اشاره کرده است: «الان خانوادهها نقش تعیینکنندهای در زندگی بچهها دارند. آنها باید از هر موسسه، نهاد و سازمانی چشم بپوشند و به یاد بیاورند این بچهها به دعوت آنها به این دنیا آمدهاند. باید زحمت بکشند، وقت بگذارند، خوراک خوب و لازم را از میان آثار منتشرشده پیدا کنند، با بچههای خود بخوانند و درباره آنچه خواندهاند حرف بزنند تا بچهها علاقهمند شوند. مشکل اصلی ما این است که سطح مطالعه در کشور و سطح توجه به ادبیات بومی بسیار پایین است.»
گفتوگوی ما با سید احمد میرزاده، نائب رییس و سخنگوی انجمن قلم ایران با محوریت همین موضوع است.
سید احمد میرزاده بر این باور است که ادبیات کودک و نوجوان ما در مجموع در وضعیت خوب و رو به رشدی قرار دارد، زیرا اکنون در مقایسه با دهههای اخیر، شاعر و نویسندگان و تصویرگران و ناشران بیشتری به صورت اختصاصی در این حوزه فعالیت میکنند.
این شاعر و نویسنده حوزه ادبیات کودک درباره وضعیت محتوایی نشر حوزه کودک و نوجوان میافزاید: امروزه در کشور مجلههای پژوهشی مختلفی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان منتشر میشود و دستکم در ۲ دانشگاه مهم کشور، در شیراز و تهران، رشته دانشگاهی این حوزه وجود دارد که بیانگر وضعیت مطلوب ادبیات کودک و نوجوان است.
میرزاده در ادامه بیان میکند: در گذشته مخاطب شناسی مورد توجه نویسندگان و فعالان حوزه نشر نبود و کتاب در حوزه تصویرگری و محتوایی و یا شکل کتابسازی متناسب با مخاطب نبود و یا تصویر و محتوا تناسبی با هم نداشتند که امروزه این مشکل حل شده و میتوان گفت که اکنون ناشران در این حوزه حرفهای عمل میکنند.
شاعر «وقتی شنیدم آن خبر را» اظهار میکند: متاسفانه به دلایل متعددی کتابهای ضعیفی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان همچنان در بازار وجود دارد که تنها به دلیل بی اطلاعی خانوادهها ممکن است به دست کودک و نوجوان برسد.
خالق اثر «دختر بهار» در بخشی دیگر از صحبتهایش با اشاره به نامطلوب بودن وضعیت عمومی اقتصاد نشر یادآور میشود: این وضعیت به حوزه نشر کودک نیز سرایت کرده است این درحالی است که ناشر برای ادامه کار باید بهرههای اقتصادی نیز ببرد که این به یک امر طبیعی در این حوزه مبدل شده و مسئولان باید چارهای بیندیشند.
به گفته این شاعر و نویسنده حوزه کودک، بسیاری از کتابهای ترجمهای موجود در بازار ممکن است کتابهای خوب و مطلوبی برای استفاده نبوده و تناسبی بین ترجمه و محتوای اصلی وجود نداشته باشد و همچنین متناسب با فرهنگ ما نباشند.
عدم رعایت قانون کپی رایت در حوزه ادبیات ترجمهای از دیگر موضوعاتی است که میرزاده به آن اشاره کرده و ادامه میدهد: از آنجا که ایران هنوز در برابر قانون کپیرایت مقاومت میکند؛ ناشران میتوانند یک کتاب ترجمهای در حوزه ادبیات خردسالان را تهیه و تصویرهایی را جمعآوری کرده تا حقالزحمهای به تصویرگر نپردازند.
میرزاده در پاسخ به این سوال که نشر کودک و نوجوان تا چه حدی میتواند پاسخگوی مخاطب خود باشد بیان میکند: در صورتی که کتابهای باکیفیت حوزه ادبیات کودک و نوجوان به شکل جدی معرفی شوند تا از این طریق به دست مخاطب برسد، مخاطب این حوزه تا حد زیادی نیازش به محتوای مناسب تامین میشود.
وی میگوید: در سالهای اخیر کتابهای زیادی با محتوای خوب در این حوزه منتشر شده که اگر به خوبی به مخاطب شناسانده شوند نشر حوزه کودک و نوجوان در وضعیت مطلوبی قرار میگیرد.
نویسنده کتاب داستان «خانه فانوسی» یکی دیگر از معضلات نشر حوزه کودک و نوجوان را این گونه توضیح میدهد: شبکه توزیع ما هنوز آنطوری که باید و شاید نتوانسته است موفق و فعال عمل کند. اکنون کتابهای خوبی منتشر شدهاند که در میان آنها کتابهایی هستند که در جشنوارهها صاحب جایزه شدند، اما این آثار به درستی وارد شبکه توزیع نشده و در دسترس مخاطب قرار نگرفتهاند.
وی اضافه میکند: متاسفانه ما حتی یک فهرست جامع و کامل از اثرات منتشر شده موجود نداریم از این رو خانوادهها و مربیان با کتابهای برگزیده در جشنوارههای کشوری آشنایی ندارند و آنها را انتخاب نمیکنند. به همین دلیل هم هست که این کتابها تجدید چاپ نمیشود و اینها منجر به این میشود که کودک و نوجوان از کتابهای موجود در بازار که متناسب با نیازش تهیه و چاپ شده است مطلع نمیشود.