آیت‌الله علم‌الهدی: فرهنگ بسیجی محور عمل کارگزاران نظام باشد | هیچ منطقی در گرانی‌های بازار نیست آیت‌الله علم‌الهدی: بسیجیان دانشجو و طلبه، نگهبان اعتقادی جریان بسیج هستند+ویدئو پیکر مطهر ۱۴ شهید گمنام دفاع مقدس در استان خراسان رضوی تشییع می‌شود رئیس کمیته امداد: خیرین بازوان انقلاب در خدمت‌رسانی به نیازمندان هستند جمع‌آوری ۴۰ میلیارد تومان کمک برای مردم غزه و لبنان توسط خیرین و هیئت‌های مذهبی کشور قصه آقای راستگو | یادی از حجت‌الاسلام محمدحسن راستگو، روحانی نام‌آشنای مشهدی مروری بر روایات ائمه اطهار (ع) درباره عقل | بهترین نعمت برای دنیا و آخرت نصرت الهی در پرتو صبر و پایداری دهک‌بندی ارائه خدمات به ایثارگران از بودجه حذف می‌شود خوش‌به‌حال گردو‌ها اعتکاف ماه مبارک رجب با حضور ۱۵۰۰ معتکف در حرم امام‌رضا(ع) برگزار می‌شود + فیلم (۳۰ آبان ۱۴۰۳) مروری بر زندگی و خدمات استاد «مهدی ولائی»، مأمور ثبت‌احوال نسخه‌های خطی حرم امام‌رضا(ع) زیارت، مدارِ معرفتیِ تربیت لبخند بزن تا سعادتمند شوی | مروری بر بیانات امام رضا (ع) درباره شادی و سرور خانه‌هایی که حکم بهشت را دارند «پدر»؛ مایه رحمت، مظهر قدرت | بررسی بایدهای نقش پدر خانواده براساس آموزه‌های دینی رونمایی از پایگاه تخصصی «مقاومت» در کتابخانه آستان قدس رضوی (۲۹ آبان ۱۴۰۳) برگزاری انتخابات مجمع عمومی اتحادیه مؤسسات و تشکل‌های قرآنی در مشهد کاهش مصرف برق در حرم مطهر امام رضا(ع) درراستای مصرف بهینه‌ انرژی
سرخط خبرها

روایتی از طواف اموات در حرم مطهر رضوی

  • کد خبر: ۱۷۵۰۸۴
  • ۲۹ تير ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۷
روایتی از طواف اموات در حرم مطهر رضوی
روایت طواف اموات که برای وداع به حرم رضوی آورده می‌شوند.

به گزارش شهرآرانیوز، این‌بار و برای آخرین‌بار با یک ترمه قهوه‌ای که رویش کشیده شده است، زیارتش تمام می‌شود. با جعبه‌ای چوبی وارد و با همان جعبه از حرم خارج می‌شود. مراسمی از جنس وداع برپاست، هم وداع با گنبد و بارگاه و هم وداع با همه عزیزان. این رسم مجاوران امام مهربانی‌هاست که هم آغاز و هم پایانشان با سلام‌دادن به امام مهربانی‌ها گره می‌خورد؛ روز‌های نخست تولد اولین نجوای اذان در گوش خود را در صحن‌وسرای امامشان می‌شنوند و در پایان خط زندگی هم با متبرک‌شدن از تربت پاک آن حضرت و معطرشدن از عطر و گلاب حرمش، به خانه ابدی‌شان می‌روند.

پشت سر تابوت‌ها تا حرم

تاکسی، کنار زیرگذر حرم رضوی ترمز می‌زند. در جست وجوی آمبولانس‌هایی هستیم که متوفیان را از مرکز اعزام ۱۵۳۰ تا پشت در‌های حرم رضوی حمل می‌کنند. کنار زیرگذر رانندگانی مسیرهایشان را فریاد می‌زنند: «ترمینال، فرودگاه، راه آهن و....» مسیر درخواستی ما را جویا می‌شوند. می‌گویم: آمبولانس‌هایی که متوفیان را به حرم می‌آورند، کجا توقف می‌کنند؟

سؤالمان نان و آبی برای راننده تاکسی ندارد. ابرو‌ها را گره می‌زند و با یک جمله کلامش را ختم می‌کند: «من چه‌ می‌دونم خانم!» چند راننده دیگر هم پاسخی بهتر از این برایمان ندارند. پای فرهنگ میزبانی از زائر از همین برخورد‌های کوچک است که‌ می‌لنگد. خودمان را به جای زائری می‌گذاریم که زیر تیغ تیز آفتاب دنبال یک مسیر می‌گردد، اما کسی جواب درستی نمی‌دهد!

میان هیاهوی رانندگان تاکسی، آمبولانسی با شماره ۱۵۳۰ از جلو چشممان به سمت حرم رضوی رد می‌شود. پنج دقیقه بعد، آمبولانس بعدی. تا جایی که چشم کار می‌کند، رد آمبولانس‌ها را پی می‌گیریم. جایی پشت ایستگاه سیار پلیس در سمت ورودی نواب صفوی حرم رضوی و انتهای خط بازارچه‌هایی که به حرم رضوی می‌رسند، آمبولانس‌ها به خط شده اند.

با حساب سرانگشتی حدود ۹ آمبولانس هستند و تعدادشان هر چند دقیقه با پیاده کردن تابوت‌ها کم و زیاد می‌شود. پشت سر دو تابوت که هم زمان به سمت ورودی بست پایین خیابان برده می‌شوند، راه می‌افتیم. همراهان عزادار همه پشت سر تابوت گام هایش یکی پس از دیگری جای قبلی را پر می‌کند و پیش می‌روند. نفرات جلوتر آرام وقرار ندارند، هنوز داغ عزیزشان تازه است و بی تاب رفتنش هستند.

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

تابوت‌ها را آماده می‌کنند برای ورود به حرم رضوی. هر آدمی قصه‌ای دارد؛ قصه آدم‌هایی را که دنیایشان تمام شده است، با تابوت‌هایی که در صف گیت بازرسی گذاشته شده اند، می‌توان دید. تابوت را در قسمت گیت الکترونیکی مخصوص بازرسی «اموات خواهران» می‌گذارند. از اینجا می‌فهمیم که پیکر بانویی را برای آخرین زیارت به حرم رضوی آورده اند. با حرکت ریل برقی، آن طرف گیت چهار نفر هم ز مان، چهارگوشه تابوت را‌ می‌گیرند و وارد صحن کوثر حرم رضوی می‌شوند. از این طرف و آن طرف چند نفر دیگر هم دست هایشان را زیر تابوت می‌رسانند.

در بدو ورود به صحن کوثر، ساعت حرم به صدا درمی آید؛ عقربه‌ها ساعت ۱۲ ظهر را نشان می‌دهند؛ یکی از ساعت‌های شلوغ و پرتردد در حرم رضوی. خدا می‌داند آدمی که داخل این تابوت خوابیده است، آخرین بار مثل هر زائر عادی، چه زمانی برای زیارت آمده بود؟ چند روز پیش، چند هفته پیش، چند ماه یا شاید چند سال قبل؟ از کدام در به سمت گنبد و بارگاه سلام داده بود؟ تنها بود یا با کسی آمده بود؟ اصلا از امام رضا (ع) چه خواسته بود؟ و...

حالا این بار و برای آخرین بار او را با جعبه چوبی روباز و ترمه‌ای که هرازگاهی باد تکانی به آن می‌دهد، از ورودی بست پایین خیابان برای زیارت آورده اند. با چشم و لب و دهانی که زیر پارچه سفید بسته است. به جای او، همراهانش یکصدا زمزمه می‌کنند: «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع).» جمعیت دور تابوت حلقه می‌زنند. همه عمود ایستاده اند و رو به گنبد سلام می‌دهند. فقط تابوت است که به صورت افقی در میان حلقه جمعیت دست به دست می‌شود. پشت سر تابوت ایستاده ام. من و همه جمعی که پشت سرش هستیم، از امام رضا (ع) فقط یک چیز طلب می‌کنیم؛ اینکه خدا او را ببخشد و بیامرزد.

اینجا، فرقی میان آدم‌ها نیست

اینجا در گوشه‌ای از گنبد و بارگاه امام مهربانی ها، دیگر معیاری برای گزینش آدم‌ها و فرقی بین آن‌ها نیست؛ پول دار و بی پول، مسئول و غیرمسئول، فلان خانم دکتر و فلان آقای مهندس، فلان ملاک و تاجر و... همه و همه با همین جعبه چوبی و همان ترمه قهوه‌ای که پشت در ورودی به حرم مطهر روی تابوت‌ها پهن می‌کنند، وارد می‌شوند و آیینی یکسان برای همه برپا می‌شود.

داخل صحن در هر گوشه ای، حلقه‌ای از جمعیت که در مرکز آن تابوت عزیزی را گذاشته اند، دیده می‌شود. صدای لااله الاا... در هر چند قدمی که برمی داریم، در گوش می‌پیچد. از خادمی که راهنمای زائران است، می‌پرسم هر روز همین قدر تابوت برای زیارت می‌آورند؟ چقدر این صحن شلوغ است.

سلجوقی که سال هاست خادم حرم رضوی است، می‌گوید: نه، این ساعتی که شما آمدید زیارت، این قدر تعداد تابوت‌ها زیاد است؛ چون هنگام نماز برای دقایقی خطبه خوانی و تابوت گردانی متوقف می‌شود و بعد از نماز دوباره از سر گرفته می‌شود. برای همین این ساعت تعداد تابوت‌ها بیشتر از ۱۰ تا هم ز مان وارد شده اند. در کل، هر روز سی چهل تابوت برای وداع با امام رضا (ع) و زیارت آخر از این صحن وارد حرم می‌شوند.

زیارت قبل از سفر آخرت

در زاویه‌ای از صحن کوثر که ایستاده ایم، آفتاب ظهر تابستان طاقت ایستادن چند دقیقه بیشتر را‌ نمی‌دهد، اما قصه مرگ آدم‌ها و دیدن تابوت ها، هر رهگذری را برای دقایقی میخ کوب می‌کند. تابوت‌ها مثل تلنگری بر ذهن که آدم‌ها رفتنی اند و دنیاگیر نشویم، انگار برای هر رهگذر پیامی می‌دهند. کنار یکی از حلقه‌های جمعیت اطراف با صدای مداحی که مدیحه سرایی می‌کند، صدای گریه‌ها بلندتر می‌شود. دو دختر مرحوم و تنها پسرش با زمزمه مادرمادر اشک می‌ریزند.

پیرمردی د ستش را در آسمان می‌چرخاند و چشم به تابوت‌ها لب به نصیحت رهگذران گشوده است، انگار روی دکمه تکرار گذاشته است. او پشت سر هم تکرار می‌کند: آخر و عاقبت آدم همینه، یک وجب جا در تابوت و بعدش هم زیر خاک، اما حیف که یادمون می‌ره کمتر به جان هم بیفتیم و به آخر و عاقبتمون هم فکر کنیم.

با خطبه خوانی مداح و شروع نماز برای میت، برای لحظاتی جمعیت سوگوار سکوت می‌کنند. بعد از نماز دست‌ها رو به آسمان و به سمت گنبد طلایی آقا بلند می‌شود و زمزمه یا امام رضا (ع) در میان جمعیت می‌پیچد. با گفتن یا امام رضا (ع)، سلام پایانی هم به جای خفته در تابوت داده می‌شود تا آخرین زیارت قبل از سفر آخرت، تمام شود.

حاج آقا خیلی حرم آقا را دوست داشت

همراه با جمعیت حرکت می‌کنیم. خادم‌ها با همان پر‌های رنگارنگ به زائران راه پیداکردن جا و عبور از صحن‌ها را نشان می‌دهند. شانه به شانه یکی از همراهان می‌رویم تا چند کلمه‌ای از تازه درگذشته بگوید. می‌گوید: حاج آقا خیلی حرم آقا را دوست داشت. برای همین وصیت کرده بود که حتما قبل از دفن، او را برای زیارت حرم امام رضا (ع) بیاورند. برای همین از فریمان اینجا آمدیم و دوباره برای مراسم تدفین برمی گردیم آنجا.

یکی دیگر از همراهان با این جمله که خوشا به سعادتش، از ارادت زبانزد حاج آقا مرادی به امام رضا (ع) می‌گوید: حاجی مغازه خشکبار داشت. می‌گفت تلفنی هم جنس را از مشهد می‌فرستند، اما دوست دارم هفته‌ای یک بار خودم مشهد بروم. هم زیارت می‌روم و هم کارم را انجام می‌دهم. او این را هم با تأکید می‌گوید که برای همین ارادتش در این آفتاب داغ از فریمان تا اینجا این همه جمعیت برای زیارت دسته جمعی دادن این پیکر راهی شده اند.

در هر گوشه از صحن وسرای حرم که چشم می‌چرخانم، می‌بینم دلی پناه گرفته است. هیچ وقت موقع خروج از حرم به این فکر نمی‌کردم که شاید این آخرین زیارت من یا زائری دیگر باشد؛ اما حالا پشت سر تابوتی که متوفی آن آخرین زیارتش را داشته است، از حرم خارج می‌شوم. یا امام رضا (ع) زیارت ما و آخرین زیارت این تابوت‌های درحال چرخش در حرمت را قبول کن.
الهی آمین...

آیین طواف متوفیان در حرم رضوی از دیرباز تاکنون

رسم زیارت آخر و وداع با امام رضا (ع) را در برگ‌های تاریخ هم جست وجو می‌کنیم، اینکه دقیقا از چه زمانی این آیین به رسم دائمی مجاوران امام رضا (ع) تبدیل شد. صحبت نه از سال و دهه می‌شود و نه از یکی دو سده. حرف به خیلی قبل‌تر از این زمان‌ها و به اولین سال‌های بعد از تدفین پیکر مبارک امام هشتم در دیار خراسان می‌رسد.

تا جایی که از سرزمین‌های دور، حتی از هند، افغانستان، عراق و دیگر کشور‌ها هم عاشقان امام رضا (ع) وصیت می‌کردند که پیکرشان برای تدفین به کنار حرم امام هشتم آورده شود. اما از آنجایی که برای این خیل از عاشقان آقا امکان جانمایی مکان تدفین نبود، به مرور طواف و زیارت آخر به نیت تبرک جویی جا افتاد. دراین زمینه، با یکی از پژوهشگران حوزه تاریخ مشهد هم کلام می‌شویم.

غلامرضا آذری خاکستر به این رسم کهن در مشهد اشاره می‌کند و‌ می‌گوید: طواف متوفیان به نیت تبرک جویی از حرم رضوی، یک رسم کهن است. از دیرباز این رسم وجود داشته، درعین حال در دوره‌هایی از تاریخ پررنگ‌تر به آن پرداخته شده است. ازجمله اینکه از دوره صفوی به بعد، خیلی از افراد به ویژه ملاک‌ها و افراد ثروتمند یا مشهور، وصیت می‌کردند که جسدشان به شکلی به مشهد و حرم امام رضا (ع) آورده شود. برای این کار، کاروان‌های مخصوصی بودند که با تدابیر خاصی مثل مومیایی کردن به روش سنتی اجساد را به مشهد می‌آوردند.

آن قدر تعداد اجساد زیاد بود که حتی برخی از آن‌ها در طول مسیر دچار نعشی می‌شدند. برای همین به تدریج در تاریخ روش طواف و تدفین متوفیان تغییر کرد. از اواخر دوره قاجار تصمیم گرفته شد که دیگر به تعداد قبرستان‌های زیاد مشهد در هسته مرکزی شهر اضافه نشود و این قبرستان‌ها از داخل شهر به خارج مشهد منتقل شوند. با این تصمیم گیری ها، به طبع تعداد معدودی امکان تدفین در مجاورت بارگاه امام رضا (ع) را داشتند.

بنابراین، کم کم به این آیین بسنده شد که اگر امکان تدفین در کنار بارگاه وجود ندارد، دست کم برای طواف و زیارت اجساد را به حرم بیاورند. چنان که هنوز هم این آیین پابرجا مانده است و روزانه می‌بینیم که از شهر‌های نزدیک مشهد یا روستا‌های مجاور و خود مشهدی‌ها، برای طواف در حرم رضوی اجساد را با تابوت حمل می‌کنند.

از  تکاندن خاک قالی‌های حرم تا گلاب پاشی به تابوت

درباره این رسم دیرینه با محمدمهدی مؤمنی، از مداحان قدیمی طواف متوفیان حرم رضوی، نیز هم کلام می‌شویم. بیشتر از هجده سال شغلش خطبه خوانی و نماز بر میت و زیارت دادن تابوت‌ها در حرم بوده است. از او می‌پرسم چرا این شغل را که هر دقیقه و ساعت و هر روز دنبال یک تابوت باشد، انتخاب کرده است و واقعا این همه دیدن غم او را نمی‌آزارد؟ می‌گوید: هر روز صبح تا عصر کارم خطبه خواندن، مداحی و نمازگزاردن برای اموات است. دیدن غم و گریه، چهره‌هایی که پر از حسرت و آه گاهی پشت سر تابوت‌ها راه می‌افتند، تلخ است، اما وقتی همه جمعیت چشمشان به گنبد امام هشتم‌ می‌افتد، برای لحظاتی آرام می‌شوند.

این آرامش نهفته در حال وهوای گنبد و بارگاه رضوی، حتی دل داغ دیدگان را هم برای دقایقی آرام می‌کند و دل ما هم با همین هوای معنوی از دیدن این غم‌ها سبک می‌شود. سؤال بعدی مان را این مداح ویژه طواف متوفیان در حرم رضوی، درباره چگونگی رسم طواف این گونه پاسخ می‌دهد: بعد از شست وشو و غسل جسد، از سمت بست پایین خیابان تابوت را وارد حرم می‌کنند. ما مداحان از همان ابتدا تابوت و جمع عزاداران را همراهی می‌کنیم.

مداحی، مدیحه سرایی و نماز بخشی از کار ماست. قدیم‌ها تابوت را تا داخل حرم روبه روی ضریح می‌بردند و بعد در گذر از رواق‌ها با تکاندن خاک قالی ها، می‌خواستند که جنازه به خاک پای زائران متبرک شود. اما به مرور برای رعایت اصول بهداشتی که اجساد تا داخل ازدحام جمعیت برده نشوند، فقط در صحن کوثر مراسم سلام و زیارت و... خوانده می‌شود. به جای گرد قالی نیز عطر و گلاب بر پیکر متوفی پاشیده می‌شود.

حتی در زمان همه گیری کرونا نیز برای مدتی باتوجه به تأکید بر همین سلامت زائر و مجاور، این مراسم طواف تعطیل شد، اما اکنون در همه ایام سال این آیین را داریم. مؤمنی این آیین را رسم دل دادگی زائران امام مهربانی‌ها می‌داند که حتی کفن پیچ شده نیز به پابوس امام رضا (ع) آورده می‌شوند. حتی روزانه شاهدیم که خیلی از خانواده‌ها می‌گویند عزیزشان را به دلیل وصیت و تأکید خودش از شهرستان به مشهد آورده اند و دوباره برای تدفین برمی گردانند به دیار خودش. زیارت آخر است و عشق به امام رضا (ع).

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->