غزاله حسینپور _ به بیانی دیگر، این کتاب از اندیشه سیاسی در بستر حکومتمندی ایرانشهری میگوید و در این راه، مدلها و شاخصهای شکوه و فرود حکومتمندی از عهد باستان تا دوره جدید را با تأکید بر اندیشمندان و رسالههای فنی مملکتداری و تحلیلها و گزارههایشان برای آبادانی کشور بررسی میکند. «شکوه و زوال...» با بررسی اندیشه ایران در دوره باستان از دید هگل، فیلسوف عقلگرای آلمان، آغاز میشود و شکوه باستانی را تا روزگار پایان و انحطاط ساسانیان پشت سر میگذارد.
کتاب در ادامه به تداوم خرد سیاسی ایران در دوره میانه میپردازد و در این باره نگاه اندیشمندان بزرگی، چون ابنمقفع، فردوسی، مسکویه و خواجه نظامالملک را مورد توجه و تحلیل قرار میدهد تا به ارزیابی ارتباط استراتژیک آنها با روزگار معاصر برسد. در این مسیر، مؤلفْ حفظ ایران را تکیهگاه پژوهش خود در نظر میگیرد و میکوشد با رویکردی تفسیری ارزش ایران را در شکل عقلانیت سیاسی واکاوی کند.
بعدازظهر روز گذشته، این کتاب در نشستی با حضور مؤلف آن، دکتر روحالله اسلامی، و دکترنجمالدین گیلانی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد، دکترعلیاصغرداوودی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، و وحید بهرامی، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، رونمایی و نقد و بررسی شد. این برنامه به همت کانون فرهنگ و ایرانشناسی دانشگاه فردوسی در تالار اندیشه ساختمان کانونهای فرهنگی این دانشگاه برگزار شد.
انتظار رویکرد پختهتری از کتاب میرود
در این برنامه، دکتر علیاصغر داوودی ضمن تأکید بر اینکه بهتر بود اندیشه ایرانشهری در کتاب «شکوه و زوال سیاست در اندیشه ایرانشهری» به طور گسترده بررسی و تعریف میشد، گفت: انتظار میرفت موضوع مهمی، چون پدیدار شدن سیاست از دوره اردشیر تا زمان شاهنامه، پختهتر و با عمق بیشتری مطرح شود.
این کتاب درباره بازه زمانی طولانیای بحث میکند و فکر میکنم مخاطبی که با مسائل اندیشه سیاسی در ایران آشنایی نداشته باشد، احساس میکند کتاب از این شاخه به آن شاخه میپرد، هرچند در ذهن نویسنده نظم وجود دارد و قصد داشته است مؤلفههای اصلی ایرانشهری و نمونههایش را در دورههای مختلف نشان دهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد ارادت ویژه نویسنده به خواجه نظامالملک را باعث این دانست که او مقداری از موضع بیطرفی خارج شود. داوودی اظهار کرد: جز مبحث سیاست خارجی ایرانشهری و مبانی آن، موضوعات دیگر کتاب از نظر کاربردی تا اندازهای ضعیف نمود پیدا کرده است.
تیترها کلی است و مطالبی که ذیل آنها میآید مختصر؛ بنابراین عمقی که باید، در بیان مطالب دیده نمیشود. این منتقد جلسه همچنین انتقاد نویسنده به روشنفکران در پایان کتاب را تند وصف کرد و گفت: منصفانه نیست تمام تقصیرها را بر گردن جریان روشنفکری بیندازیم، هرچند این جریان در ایران کاملا قابل نقد است.
این استادیار علوم سیاسی در ادامه به نکات مثبت کتاب پرداخت. او توضیح داد: نویسنده با توجه به اشرافش به بحث مدنظر، منابع خوبی را بررسی کرده است. افرادی مانند ایشان یقینا میتوانند گرههایی از حوزه اندیشه ایرانشهری ایران باز کنند. امیدوارم در کارهای بعدی دکتر اسلامی، شاهد آثار عمیقتر و پختهتری باشیم. البته در همین حد نیز کار ایشان قابل تقدیر است و من با خواندن این کتاب لذت بردم و بخشی از زوایای پنهان اندیشه ایرانشهری در ذهنم روشن شد.
در ادامه برنامه، دکتر نجمالدین گیلانی ضمن بیان اینکه ایرانیان فرهنگ سیاسی داشتهاند که برای تداومش خونها ریخته شده است، نقاط قوت این اثر را اینگونه برشمرد: دکتر اسلامی قلم پختهای دارد. اطلاعات زیاد فلسفی، تاریخی و ... در این کتاب محسوس است و تعلق خاطر به فرهنگ و اندیشه ایران در برگبرگ کتاب به چشم میخورد. به نظر من، ایراندوستی یک ارزش است.
وقتی ایران را دوست داریم، قطعا در پیشرفت آن کوشا هستیم. در این کتاب، رسالت اصلی یک مورخ سیاسی نشان داده میشود. یعنی راهکار ارائه شده است. این برای من خیلی ارزشمند است و فلسفه خواندن تاریخ و سیاست نیز ارائه راهکار برای امروز است. همچنین اینکه هر فصل با چند سؤال آغاز شده است و در طول فصل به آنها پاسخ داده میشود، از نکات مثبت این اثر است.
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد اصلیترین مشکل کتاب را عنوان آن دانست و گفت: برای این عنوان ۱۰ جلد کتاب هم کم است. در برخی از بخشهای این اثر به مطالب به طور کامل پرداخته نمیشود. به نظرم، این کتاب مقدمهای بر شناخت شکوه و زوال سیاسی است. گیلانی با یادآور شدن اینکه از نظر محتوایی در برخی مطالب با نویسنده همداستان نیست، تصریح کرد: برای نمونه، از آبادانی سرزمین ایران در عهد سلجوقیان به گونهای آرمانی سخن گفته شده است، در حالی که من اینگونه فکر نمیکنم. یا اینکه در کتاب به هگل استناد میشود که قدرت دولت در ایران هیچگاه سمت و سوی استبدادی نداشته است، حال آنکه معتقدم اتفاقا قدرت دولت در ایران همیشه سمت و سوی استبدادی به خود گرفته است.
او گوشزد کرد: همچنین بهتر بود در منابع به کتیبهها ارجاع داده شود. علاوه بر این، نقلقولها زیاد است و بهتر بود منابع دستاول باشد.
سومین منتقد این نشست وحید بهرامی بود که صحبت خود را با نقد نام کتاب آغاز کرد: اولین واژهای که در ارتباط با این اثر به چشم میخورد «سیاست» است. این کلمه نباید در اینجا به کار میرفت، زیرا در اندیشه ایرانشهری چیزی به نام سیاست نداریم.
سیاست با ریشه یونانی به معنای حصارهای دور شهر و مفهوم آن محافظت از مردم است. در ریشه عربی، سیاس به معنای افرادی است که اسبها را رام میکردند و سیاست به معنای رام کردن قدرت. در بیان ریشه فرهنگی این ۲، باید به جغرافیای آن زمان برگشت.
در شرق، فاصله بین شهرها صدهاکیلومتر بود و کمبود آب مردم را وادار میکرد چاه و قنات احداث کنند. این منابع مدام مورد دستبرد راهزنان قرار میگرفت. در این شرایط مردم بهناچار تمام دارایی خود را در اختیار یک حاکم قرار میدادند تا از آنها محافظت کند. به همین علت، به فرد قدرتمندتری به نام شهریار نیاز پیدا شد.
بهتر بود عنوان کتاب به جای «شکوه و زوال سیاست در اندیشه ایرانشهری»، «شکوه و زوال آیین شهریاری» باشد. در این کتاب چیزی که مشخص است فنون و آیین حکومتداری است، نه سیاست. این دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد همچنین نمود نقاط قوت و ضعف را در کتاب بیش از شکوه و زوال دانست و گفت: از آنجا که شکوه و زوال تعاریف متفاوتی دارند، حتی شاید عنوان «نقاط قوت و ضعف آیین شهریاری در ایران» مناسبتر بود. این اثر برای بیان شکوه، به هگل وابسته است.
هگل معتقد بود اولین دولتی که شکل میگیرد دولت ایرانی است، اما این دولت را کاملا بدوی به شمار میآورد. او بلوغ عقلانیت در دولت را برخاسته از دولتشهرهای یونان میدانست. پس، بنا به دیدگاه هگل، تاریخ شکلگیری دولت از ایران بود، نه عقلانیت دولت. وقتی از دیدگاه هگل و مفهوم دولت هگلی استفاده میکنیم، عملا فرهنگ ایرانشهری را نادیده میگیریم.
بهرامی خاطرنشان کرد: در بررسی ریشهشناسی نیز میبینیم که خیلی با غرب متفاوت هستیم. برای نمونه، چه خوب چه بد، باید گفت که ما اکنون چیزی به نام منافع ملی نداریم و منافع فرد مطرح است. این فرهنگ ماست و تداوم داشته است؛ بنابراین با توجه به تفاوت فرهنگها، نباید دستبهدامان غرب و تعاریف آنها شد.
او در پایان سخنان خود، ضمن اینکه دکتر اسلامی را از نخستین کسانی دانست که برای تمایز فرهنگ ایرانشهری تلاش و فعالیت میکنند، این تلاش را شایان تقدیر خواند.
انتقادم به روشنفکرانی است که با ایران دشمنی کردند
سرانجام نوبت به دکتر روحالله اسلامی، نویسنده کتاب «شکوه و زوال سیاست در اندیشه ایرانشهری»، رسید. او کار پژوهشی کردن درباره ایران را بسیار سخت خواند، زیرا درباره غرب کتابهای زیاد و سنتهای مشخصی وجود دارد، اما اندیشه سیاسی در ایران، بهرغم منابع بسیار زیاد، سنت پیشگامی ندارد. به گفته او، علوم سیاسی به معنای علمی، دانشی جدید است که کارهای ارزشمندی در دنیا در این عرصه
صورت میگیرد.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در باب لزوم پرداخت به ایران و اندیشه ایرانشهری هم گفت: در دورههای معاصر در کشورهای اسلامی و ایران، حول محور اندیشه سیاسی اسلام و غرب کار شده بود. اما تقریبا از سال ۱۳۲۰ به بعد، اندیشه سیاسی در ایران دچار گسست میشود و کار به جایی میرسد که شناختی از ایران و اساسا چیزی به نام ایران نمیبینیم.
ساز و برگهای ایدئولوژیک دولت (صداوسیما، آموزش و پرورش، دانشگاه و ...) که در جمهوری اسلامی خیلی قدرتمند است، باید بر مفهومی به نام ایران تکیه کنند تا افرادی را پرورش دهند که به جای تلاش برای رفتن از مملکت به هر طریقی، به فکر رشد و اعتلای آن باشند و برایش فعالیت کنند.
اسلامی اذعان کرد که قصد داشته است در این کتابْ اندیشه سیاسی و شاخصهایش در ایران را مشخص کند. همچنین نشان دهد که این شاخصها لزوما به معنای شکوه یا زوال نیستند. او افزود: من در این اثر نسبت روشنفکران با ایران را دنبال کردم و همه آنها را مورد انتقاد قرار ندادم.
اما روشنفکرانی پستمدرن و مارکسیست وجود داشتهاند که نسبتشان با ایران روشن نیست و با این کشور دشمنی کرده و بهراحتی آن را زیر سؤال بردهاند. میخواستم بگویم اگر درباره اندیشه سیاسی در ایران کار میکنیم، باید سویههای سیاسی، ایدئولوژیک و زودگذر را کنار بگذاریم و بحثهای علمی انجام دهیم.
این پژوهشگر درباره بخشی دیگر از صحبتهای مطرحشده در جلسه نیز اظهار کرد: اینگونه نیست که سیاست در ایران تماما تنبیه و استبداد و به معنایی، سیاست شرقی، و در غرب، سیاست مبتنی بر شرع و مصلحت باشد؛ بنابراین مفهوم مصلح عموم، عدالت و ... که در سیاست غرب وجود دارد، در ایران هم به شکل دیگری وجود دارد. ما باید منابع و دورهها را بشناسیم و تحول اینها به ۲ شکل کارآمد و ناکارآمد را بررسی کنیم. من سعی کردم به صورت بسیار مختصر در کتاب این کار را انجام دهم. اما موافقم که باید به عنوان کتاب، واژه «مقدمه» یا «درآمد» را اضافه میکردم.